پس لرزه‎های ضعف تیم بانک مرکزی در مذاکرات هسته‎ای

تحریم های جدید و البته به اذعان کارشناسان و مسئولان کشور سخت درحالی به تازگی برای کشورمان به تصویب رسیده که هنوز برجام به طور کامل از سوی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به اجرا درنیامده است.

عدم پایبندی طرف آمریکایی به برجام موضوعی است که حتی دولتمردان هم به آن اذعان دارند و بعد از گذشت 2 سال همه می دانند که فقط ایران به برجام پایبند بود و طرف آن تقریبا هیچ اقدامی انجام نداده است.

البته طرف امریکایی تقریبا هیچ اقدامی در راستای عمل به برجام انجام نداده و در مقابل تا جایی که امکانش را داشته دست به امضا شده برای اعمال تحریم های فشرده علیه کشورمان!

این تحریم ها هرچند در فواصل زمانی مختلف در رنگ و بوی خاصی به تصویب می رسد و برای ما ایرانی ها تازگی ندارد ولی نکته ای که بعد از گذشت دو سال هنوز با علامت سوال های فراوانی همراه است، برجام و امتیازهای داده و جواب های گرفته نشده از سوی غرب است.

مهمترین هدف ایران از مذاکرات و دستیابی به برجام، رفع تحریمها و کسب مواهب اقتصادی بوده و این هدفی است که رسماً هم اعلام شده و امر پنهانی نیست. کار به جایی رسیده بود که رئیس جمهور حتی آب خوردن را هم متوقف به کسب یک توافق هسته‌ای می‌دانست و رئیس کل بانک مرکزی هم در تمام مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهایش از جمله گفتگوی تلویزیونی با مردم، اجرای هر پروژه مهم توسط این بانک، اعم از یکسان سازی نرخ ارز و ... را منوط به حل مسئله هسته‌ای از طریق دستیابی به یک توافق عنوان می‌کرد.

حال امروز بعد از 2 سال از اجرای برجام، همچنان دقیق‌ترین جمله درباره موهبتهای اقتصادی پسابرجام ایران، همان "تقریباً هیچ" (Almost Nothing) هست که جناب رئیس کل در نیویورک گفت.

البته شاید بعد از تحریمهای پردامنه و بی‌سابقه اخیر، جمله‌ی دقیق تری هم بتوان گفت و آنهم اینکه "صد رحمت به تقریباً هیچ!" چرا که از یک سو بخش مهمی از توانمندی‌های هسته‌ای را کان‌لم‌یکن کرده‌ایم، بازرسی‌های بی‌سابقه‌ای را پذیرفته‌ایم، به محدودیت‌های بزرگ تن داده‌ایم و البته از آن سو نه تنها هیچ تحریمی برداشته نشده، بلکه تحریمهای بی‌سابقه جدیدی را هم شامل شده‌ایم! این مهمترین دستاورد برجام طی 2 سال اخیر است.

از آنجا که هدف اصلی مذاکرات و امضای برجام توسط ایران، کسب منفعت اقتصادی و رفع تحریمها بوده، قاعدتاً ارگان و نهادی همچون بانک مرکزی به عنوان مهمترین متولی امور پاکی و بانکی کشور، باید نقش بسیار مهمی در مذاکرات ایفا کرده باشد.

حال آنچه در عمل رخداده از 3 حال خارج نیست؛نخست آنکه دولت اساساً بانک مرکزی را در این وادی بازی نداده است. این امر فی‌نفسه به معنای عدم اعتماد دولت به بانک مرکزی است که رئیس آن را خودش تعیین می‌کند. بنابراین بانک مرکزی‌ای که رئیسش هم به آن اعتقاد و یا اعتماد ندارد، چطور می‌تواند از نظر کارآمدی مورد اعتماد ملت باشد؟

حالت دیگر آن است که دولت بانک مرکزی را در این امر مشارکت داده باشد، اما عدم تخصص لازم و نابلدی مفرط بانک مرکزی در ارائه مشورتهای مناسب، برجام را به گونه‌ای رقم زده است که مکافات امروز یک مملکت مهمترین خروجی آن است. هیچ بانک بزرگی با ایران همکاری نمی‌کند، هیچ سرمایه‌گذاری بزرگی در ایران رخ نمی‌دهد و هیچ آینده روشنی هم در این زمینه با این وضعیت متصور نیست.

مسائلی مانند حضور یک جاسوس در مذاکرات هسته‌ای که گفته می‌شود مشورتهای اقتصادی به تیم مذاکره‌کننده ایرانی می‌داده نیز جزو آن مباحثی است که هیچگاه به روشنی چند و چون آن مشخص نشد!

حالت سوم هم آن است که بانک مرکزی مشورت داده، مشورتهای خوبی هم داده اما دولت راه خود را رفته و به او بی‌اعتنایی کرده است. به بیان دیگر، دولت این بار نه خود فیزیک بانک مرکزی بلکه مشورتهای او را نادیده گرفته و به آن تلویحاً اظهار بی‌اعتمادی کرده است! در چنین حالتی آیا مدیران ارشد بانک مرکزی نباید عطای منصبشان را به لقایش بخشیده و دولتی که به آنها بی اعتماد است را ترک کنند؟ اگر از سوی دیگر ماجرا نیز بیندیشیم، مدیران ارشد بانک مرکزی نباید با دولتی که با چنین بی‌اعتنایی به مشورتهایشان، چنان بارسنگینی به دوش ملت گذاشته و چنین وضعیت قابل تاملی را به بار آورده، حداقل با یک استعفا، برخورد کنند؟

با کنار هم گذاشتن این سه حالت، اگر کمی بدبینانه به مسئله بیندیشم، استقامت مقامات بانک مرکزی بر مقامشان چیزی جز ارادت به مقام است؟

جدا از تمام مواردی که در بالا به آن پرداختیم بد نیست اشاره ای داشته باشیم به اتفاقی سوال برانگیز در زمان مذاکرات هسته ای! یکی از موضوعات مهمی که عملکرد تیم مذاکره کننده به ویژه بانک مرکزی در زمان مذاکرات را زیر سوال می برد بر می گردد به پرده برداری از حضور یک جاسوس در تیم که اتفاقاً مسئولیت یکی از کمیته های کلیدی را در زمان مذاکرات برعهده داشت.

"حمید رسایی" نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پستی در صفحه مجازی خود در اینستاگرام طی یادداشتی از جاسوسی یک فرد در وزارت خارجه پرده برداشت. چندی قبل جعفری دولت آبادی، دادستان تهران خبر از بازداشت یک متهم ایرانی دو تابعیتی داد که با سرویس جاسوسی انگلیس مرتبط بوده و گفته شد که این فرد بازداشت شده در حوزه اقتصادی و مرتبط با ایران فعالیت می‌کرده است.

گفتنی است، فرد دو تابعیتی بازداشت شده، علاوه بر فعالیت های اقتصادی دولتی و خصوصی، "مسئول یکی از کمیته‌های مهم هیئت مذاکره کننده" و "نماینده بانک مرکزی" در این تیم بوده است یعنی همان کسی که قرار بود با مشورت خودش درباره مفاد برجام در لغو تحریمها به تیم مذاکره کننده جهت دهی کند.

یکی از عناوین اتهامی وی، دریافت حقوق از موسسات امریکایی و انگلیسی (ماهانه 7000 پوند معادل 35 میلیون تومان) در ازای تلاش های وی است.

شاید جهت دهی های این فرد در تیم مذاکره کننده بعنوان نماینده بانک مرکزی موجب شده تا حال و روز بانک ها بعد از برجام تغییری نکند و حاصل چند سال مذاکرات و دادن امتیازهای متعدد هسته ای و ... به غرب "تقریبا هیچی" باشد برای ایران!

البته بعد از گذشت چند ماه از اعلام خبر بازداشت جاسوس در تیم مذاکره کننده، مشخص نشد که چه کسی این فرد را به تیم معرفی کرده است! این سوال یکبار در نشست خبری از رئیس کل بانک مرکزی پرسیده شد ولی وی پاسخی نداد.

 این سوال مهمی است که باید پاسخ آن به مردم داده شود که بالاخره چه کسی آن فرد را به تیم مذاکره کننده معرفی کرد؟ آیا این فرد با پیشنهاد بانک مرکزی به مذاکرات راه یافت یا دولت؟

عبده تبریزی کارشناس مدافع دولت و البته مشاور وزیر راه و شهرسازی دولت روحانی در مورد برجام و دستاوردهای اقتصادی آن برای کشور می گوید: به هر حال برجام زمینه‌هایی را باز کرده و آن زمینه‌ها امکاناتی را برای بانک مرکزی ایجاد کرده و عملکردها در بازارهای دنیا پیشرفت داشته، ولی همه می‌دانند که برجام در کلیت اجرا نشد و آن بخشی هم که اجرا نشده مربوط به بانک‌های بزرگ است و ما هنوز نتوانسته‌ایم آنها را قانع کنیم که شرایط برجام را رعایت کنند، در حالی که ایران برجام را رعایت کرده است.

مشاور وزیر راه و شهرسازی افزود: بانک‌های بزرگ در آمریکا منافعی داشته و نگرانی‌های بیشتری دارند و اخیرا مقامات آمریکایی در عربستان تهدیداتی را بر علیه ایران مطرح کردند و طبعا این مسایل بانک‌های بزرگ را نگران می‌کند و این بانک ها مجبور هستند هر روز به بازار تسویه آمریکا مراجعه کرده و بازگردند، چون تسویه دلار در داخل آمریکا انجام می‌شود و آنها گرفتار این کشور هستند ولی این به آن معنا نیست که خودشان بخواهند، بلکه منافع نهادهای آنها ایجاب می‌کند که در ارتباط با ایران خیلی آرام حرکت کنند و از این نظر ما باید با مذاکره کننده های قوی تری در بانک مرکزی برای حل مشکلات اقدام کنیم.

وی ادامه داد: همان توانی که وزیر امور خارجه در مذاکرات سیاسی دارد بانک مرکزی نیز نیاز دارد تا افرادی در آن سطح داشته باشد که وارد مذاکره با دنیا شوند که بتوانند پوشش های حقوقی در این زمینه برای نگرانی های بانک های بزرگ بدهند و همچنین بانک هایی را ایجاد کنند که با خارج از کشور کار کنند.

رییس اسبق سازمان بورس و اوراق بهادار گفت: من فکر می‌کنم در حوزه بین الملل و ارتباط با دنیا، بانک مرکزی تحرک جدیدی نیاز دارد و این بانک در تمامی جبهه‌ها با مشکلات گسترده و مسایلی مواجه است که باید با آنها شجاعانه و با آگاهی کامل برخورد کند.

همانطور که در اظهارات اخیر عبده تبریزی مشاهده کردید، وی بعنوان یکی از نزدیکان دولت روحانی به ضعف برجام و البته بانک مرکزی ایران در برقراری ارتباط بانکی با دنیا اذعان دارد و معتقد است بانک مرکزی نتوانسته با دنیا رابطه برقرار کند.

قبلاً هم اعلام شده بود که در جریان مذاکرات هسته ای ضعف های مشهودی در مسایل بانکی و تیم مذاکره کننده وجود داشته ولی آنطور که کارشناسان دولتی هم به آن اذعان دارند بعد از مذاکرات و امضای برجام هم تیم مذاکره کننده قوی از سوی ایران برای حل مشکلات بانکی دست به کار نشده است تا گامی در جهت تسهیل روابط بانکی با دنیا بردارد.

بنابراین آنچه امروز و بعد از 2 سال از برجام برای کشورمان روی داده موضوعی است که حاصل کم کاری و یا عدم کارایی مناسب از سوی بانک مرکزی بوده است.