به گزارش افکارنیوز به نقل از برهان، دور جدید حملات طالبان علیه نیروهای خارجی و افغان در شرایطی آغاز شده که مذاکرات صلح آمریکا و طالبان که چند ماه پیش در قطر آغاز شد، به حالت تعلیق در آمده است. این دیدگاه وجود دارد که با گرم شدن هوا در فصل بهار، گروه طالبان با هدف افزایش تاثیرگذاری بر اوضاع امنیتی افغانستان حملات جدید درشهرهای مختلف این کشور را در دستور کار قرار داده است. برخی کارشناسان می گویند،با توجه به دلایل مطرح شده توسط گروه طالبان درباره تعلیق مذاکرات صلح با آمریکا، این احتمال مطرح است که حملات جدید طالبان به منظور تعدیل خواسته های کاخ سفید برنامه ریزی شده است.

گروه‌های شبه نظامی در افغانستان که همگی آن‌ها «طالبان» نامیده می‌شوند معمولاً در فصول سرد سال، فعالیت خود را کاهش می‌دهند. سرمای شدید و نیاز به جمع‌آوری سلاح و تجهیزات، موجب می‌شود، اعضای طالبان به پناهگاه‌های خود بروند اما از اوایل بهار، دوباره باز می‌گردند و فعالیت‌های خود را از سر می‌گیرند. با این حال در سال ۲۰۱۱م. اتفاق‌هایی روی داد که آمریکایی‌ها تصور کردند، کار طالبان تمام است.

قبل از این که به چرایی این تصور آمریکایی‌ها به ویژه دموکرات‌ها بپردازیم، لازم است دسته‌بندی طالبان را بشناسیم. گروهی که در سال‌های گذشته طالبان نامیده می‌شوند، در شبکه‌ی حقانی خلاصه می‌گردند. این شبکه، از چند گروه تشکیل شده است. گروه «حکمت‌یار»، گروه «ملاعمر»، گروه «حقانی» و یک گروه دیگر در پیشاور که قدرت کم‌تری نسبت به سه گروه دیگر دارد.

گروه حکمت‌یار اکنون بیش‌تر با نام «حزب اسلامی» شناخته می‌شود و خودشان هم اصرار دارند با این نام شناخته شوند تا نام طالبان، در حال حاضر آن گروهی که اطلاق کلمه‌ی «طالبان» بر آن تناسب دارد، گروه ملاعمر است. مقر این گروه تا زمان توافق با آمریکایی‌ها در اواسط سال ۲۰۱۱م. در شهر کویته‌ی پاکستان بود. این گروه مدعی است که بیش‌ترین شبه نظامیان افغان را در اختیار دارد. از این رو «اوباما» تصور می‌کرد با سرکوب سران و تطمیع بدنه‌ی این گروه، در عمل طالبان را از بین خواهد برد، غافل از این که تمامی معادله‌ها به ملاعمر ختم نمی‌شود و او تنها یکی از عوامل شبه نظامی افغانستان محسوب می‌شود.

وقتی در اواسط سال ۲۰۱۱م. ملاعمر با آمریکایی‌ها به توافق به اصطلاح صلح دست یافت، دموکرات‌ها کار طالبان را تمام شده دانستند. براساس این توافق بود که قرار شد اعضای طالبان و زندانیان این گروه که در «گوانتانامو» به سر می‌بردند به قطر منتقل شده و در کنار خانواده‌هایشان زندگی کنند. آمریکا در راه مصالحه با طالبان، از همراهی آلمان سود برد و محور «برلین - دوحه» در خدمت اهداف واشنگتن قرار گرفت. این مسأله به مزاج انگلیسی‌ها که به وجود آورنده‌ی اصلی طالبان بودند و خود را صاحب افغانستان می‌دانستند، خوش نیامد.

هم‌چنین پاکستان هم به دلیل از دست دادن ابزار قدرت خود در افغانستان، از آمریکا دور شد و به انگلیس تمایل پیدا کرد. پاکستان و انگلیس از باقی‌مانده‌ی دیگر گروه‌های موسوم به طالبان، سازماندهی جدیدی ایجاد کردند. محور این سازماندهی جدید گروه حقانی بود که گفته می‌شود ۱۲ هزار نیرو دارد. فراموش نکنیم که مناطق قبایلی پاکستان بیش از نیمی از جمعیت ۱۸۰ میلیونی این کشور را در خود جای داده که از اقوام سران طالبان و دیگر گروه‌های شبه نظامی‌اند و اگر چه در جنگ‌ها شرکت نمی‌کنند اما حاضر به لو دادن عمو زاده‌های خود نیستند.

آن زمان که اوباما، جشن آرام شدن افغانستان و تحقق وعده‌ی تغییر در این کشور را برگزار می‌کرد، فیلم قرآن سوزی در پایگاه «بگرام» منتشر شد. این واقعه، خشم ملت افغانستان و دیگر ملت‌ها را در برداشت و بهانه‌ی لازم برای آغاز دور جدید حملات را فراهم ساخت. در حالی که طالبان از ابتدای بهار اقدام‌های خود را آغاز می‌کردند، این بار در ۷ اسفند، اولین حملات را انجام دادند. از شامگاه ۱۵ اسفند تا صبحگاه شانزدهم، انفجارهای پی در پی، خواب را از کابل گرفت. حملات جسته گریخته در مناطق مختلف افغانستان بر ضد نیروهای خارجی و دولتی افزایش یافت و ناامنی حاکم شد.

اگرچه به تازگی «حامد کرزای» رییس جمهور افغانستان، گروه‌های شبه نظامی را عامل بروز ناامنی و دادن بهانه به خارجی‌ها برای ادامه‌ی اشغال افغانستان دانست اما همه می‌دانند که آمریکایی‌ها برای ادامه‌ی حضور خود از سال‌ها قبل برنامه داشتند و این تصمیم را در پیمان استراتژیک به دولت افغانستان، تحمیل کردند. دولتی که با حمایت آمریکا بر سر کار آمده است.

در واقع اهانت به قرآن، ‌سرآغاز ناامنی‌های جدید در افغانستان است. کارشناسان معتقدند، اوباما در شرایط فعلی از افغانستان آرامش می‌خواهد تا وعده‌ی خود را تحقق یافته نشان دهد و قرآن سوزی را به مخالفان خود در آمریکا منتسب می‌کند اما آنچه در آن شکی نیست، این که صهیونیست‌ها از هر فرصتی برای اهانت به مقدسات مسلمانان سوءاستفاده می‌کنند تا ضمن نشان دادن کینه‌ی خود از اسلام، زمینه‌ی سلطه‌ی خود بر جهان از راه حضور نظامی آمریکا را تأمین نمایند.

در چنین فضایی که جمهوری‌خواهان، صهیونیست‌ها، انگلیس و پاکستان از ناامنی‌ها در افغانستان سود می‌برند، شاهد وقوع حملاتی هستیم که از عهده‌ی گروه‌های ضعیفی چون ملاعمر بر نمی‌آمد. در گذشته هم عملیات پیچیده‌ی شبه نظامیان، کار گروه حقانی بود چرا که فقط آن‌ها توانایی چنین عملیات‌هایی را دارند. حملات اخیر به کابل که موجب فراری شدن کرزای از پایتخت شد و در عمل شهر در تصرف شبه نظامیان قرار گرفت، کار گروه حقانی بود که با حمایت دستگاه اطلاعاتی پاکستان، نظامیان و جاسوسان انگلیسی و جمهوری خواهان آمریکا که در نهادهای نظام و امنیتی کشورشان نفوذ بالایی دارند، انجام شد.

در چنین فضایی که جمهوری‌خواهان، صهیونیست‌ها، انگلیس و پاکستان از ناامنی‌ها در افغانستان سود می‌برند، شاهد وقوع حملاتی هستیم که از عهده‌ی گروه‌های ضعیفی چون ملاعمر بر نمی‌آمد. در گذشته هم عملیات پیچیده‌ی شبه نظامیان، کار گروه حقانی بود که با حمایت دستگاه اطلاعاتی پاکستان، نظامیان و جاسوسان انگلیسی و جمهوری خواهان آمریکا انجام شد.

اگرچه آمریکا و انگلیس در اشغال افغانستان و عراق، متحد یک‌دیگر بودند اما این اتحاد تا جایی است که سهم استعمار پیر محفوظ باشد. انگلیسی‌ها که جدا کننده‌ی افغانستان از ایران هستند، خود را قیم این کشور می‌دانند. آن‌ها همواره در پی تفهیم این مسأله به آمریکایی‌ها بوده‌اند. «جک استراو» وزیر خارجه‌ی انگلستان در زمان اشغال عراق(۲۰۰۳م.) به «رایس» گفته بود که ما قرن‌ها در عراق حضور داشته‌ایم و بهتر از شما این جا را می‌شناسیم، بنابراین بهتر است آمریکا با انگلیس هماهنگ باشد.

با این حال در ماجرای مصالحه با ملاعمر، آلمان نقش پررنگی ایفا کرده و کنفرانس «بُن دوم»، محمل معامله با ملاعمر شد. این مسأله موجب گردید تا انگلیسی‌ها برای بالانس قدرت خود با آمریکا در افغانستان وارد عمل شوند. آن‌ها با همکاری پاکستان، یک طالبان جدید ایجاد کردند. کار به جایی رسید که در پی تشدید نارضایتی لندن از واشنگتن، چهار نظامی آمریکایی کشته شدند. کسی نیست که نداند نیروهای خارجی مستقر در افغانستان با برخی شبه نظامیان همکاری دارند و از آن‌ها در عملیات‌ها استفاده می‌کنند.

اگرچه به ظاهر عامل مرگ چهار آمریکایی، افغان‌ها بودند اما این شبه نظامیان با استفاده از نبود نیروهای انگلیسی موفق به کشتن آمریکایی‌ها شدند. درک این مسأله از سوی واشنگتن، موجب مقابله به مثل شد تا یک هفته بعد از این ماجرا، چهار نظامی انگلیسی به وسیله‌ی شبه نظامیان افغان کشته شوند. در واقع شبه نظامیان، جنگ نیابتی آمریکا – انگلیس را بر عهده گرفتند. توجه داشته باشیم که تجارت پر سود مواد مخدر در قبضه‌ی انگلیسی‌هاست و آمریکا تلاش می‌کند سهم خود را از این تجارت افزایش دهد و این مسأله هم یکی دیگر از چالش‌های این دو رفیق گرمابه و گلستان است.

شکل‌گیری طالبان جدید که با استفاده از نیروهای تازه و برخی پیاده نظام گروه ملاعمر سازماندهی شده، برنامه‌های اوباما را در معرض بی اثر شدن قرار داده است. اگر اوباما نتواند چاره‌ای بیندیشد، هر چه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک‌تر شویم، ناامنی در افغانستان افزایش خواهد یافت. ضمن این که طرح تأسیس دفتر طالبان در قطر به دلیل نگرانی‌های بین‌المللی، ره به جایی نخواهد برد.

کارشناسان معتقدند، اسکان دادن قطر به طالبان، بخشی از تصمیم‌های آمریکا برای شکل‌دهی فعالیت‌های تروریستی در خلیج فارس، یمن و آبراه مهم «باب المندب» است تا بتواند منابع انرژی را غارت کند. با این حال اکثریت شبه نظامیان افغان با حضور آمریکا در کشورشان مخالف هستند و معامله‌ی ملاعمر با واشنگتن، آن‌ها را بسیار عصبانی کرده و همین مسأله به افزایش انگیزه‌ها برای حمله به آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها منجر شده است.

انعقاد پیمان استراتژیک بین کابل و واشنگتن که حضور آمریکایی‌ها تا سال ۲۰۲۴م. را در افغانستان تضمین می‌کند و نظام فدرالی را برای افغان‌ها تحفه می‌آورد، شاید شبه نظامیان را آرام کند چرا که جنوب و شرق افغانستان را در عمل تسلیم طالبان می‌کند اما از آنجا که گروه‌هایی چون حقانی و حکمت‌یار با حاکمیت دولت فعلی مخالف هستند و همه‌ی قدرت را می‌خواهند، این طرح نیز با شکست مواجه خواهد شد.

در واقع اگر تأسیس دفتر در قطر، نتوانست جلوی سازماندهی مجدد طالبان را بگیرد، پیمان استراتژیک و سپردن مناطق جنوبی و شرقی افغانستان به مرکزیت قندهار به شبه نظامیان هم نخواهد توانست، آنها را آرام کند. به ویژه این که پاکستان، انگلیس، جمهوریخواهان آمریکا و تا حدودی چین و روسیه از هر چیزی که قدرت آمریکا را کنترل کند، استقبال میکنند البته هر یک به انگیزهای؛ چینیها مخفیانه با طالبان مذاکره کردهاند و تضمین گرفتهاند که شبه نظامیان بر ضد چین اقدام نکنند. آیا شبه نظامیان بدون گرفتن امتیاز حاضر به انجام چنین چیزی هستند؟! اگر چنین نیست، پس اوباما باید خواب آرامش در افغانستان را ببیند و کرزای بهتر است به جای متهم کردن ملت خود، یقهی اشغالگران را بگیرد البته اگر جرأت این کار را داشته باشد