جو بايدن، معاون رييس جمهوري آمريكا شامگاه روزسه شنبه (۱۷ اسفند) در دومين مرحله ازسفر دورهاي خود به اروپا، پس پايان ديدار از هلسينکي، پايتخت فنلاند راهي مسكو شد.

او در طول اقامت سه روزه خود در روسیه با دیمیتری مدودیف، رییس جمهوری و ولادیمیر پوتین، نخست وزیر این کشور دیدار کرد.

جو بایدن روز چهارشنبه(۱۸ اسفند) در یک مرکزعلمی در منطقه اسکولکووا واقع درحومه مسکو گفت: از سیاست­های دمیتری مدودیف، رییس جمهوری روسیه برای مدرن سازی کشورش و نیز تلاش­های مسکو برای عضویت در سازمان تجارت جهانی حمایت می­کنیم.

روزنامه معتبر کامرسانت در شماره روز چهارشنبه خود نوشت: تحقق این امر از سوی آمریکا به حل مساله گرجستان و اقدام روسیه در به رسمیت شناختن تمامیت ارضی این کشور منوط شده است.
روسیه در ۱۷ سال اخیر مذاکرات بی­وقفه­ای را برای ورود به سازمان تجارت جهانی داشته اما به دلیل مخالفت واشنگتن، با درهای بسته این سازمان مواجه شده است؛ چرا که در دو دهه گذشته کاخ سفید از این مقوله به عنوان ابزاری برای فشار به کرملین استفاده کرده و امکان عضویت مسکو در سازمان تجارت جهانی زمانی تحقق پیدا می­کند که امریکا امتیاز بزرگی از روسیه دریافت کند تا از حق وتوی خود در سازمان تجارت جهانی صرف نظر نماید.

بایدن همچنین گفت: واشنگتن همچنین از لغو قانون جکسون - ونیک هم حمایت می­کند و معتقدیم که این اقدامات روابط تجاری دو کشور را بهبود خواهد بخشید. امریکا قصد دارد به روسیه در بهبود شرایط سرمایه­گذاری در این کشور و رفع موانع آن از قبیل فساد مالی کمک کند.

اصلاحیه جکسون - ونیک شامل محدودیت­هایی در همکاری­های اقتصادی امریکا با روسیه است که کنگره آمریکا ۴۰ سال پیش(۱۹۷۱) در اعتراض به جلوگیری شوروی سابق از مهاجرت یهودیان از خاک این کشور، علیه مسکو وضع کرد و با وجود گذشت دو دهه از فروپاشی شوروی و مهاجرت بسیاری از یهودیان ازروسیه، این قانون هنوز لغو نشده است.

بایدن به دلیل عمق اختلافات دو کشور بر سر مسایلی مانند گرجستان، استقرار سپر دفاع موشکی و گسترش ناتو به شرق، در دیدار خود از مسکو با مشکلات اساسی روبرو بود. او می­خواهد با در باغ سبز نشان دادن، مناسبات مسکو و واشنگتن را گرم نشان دهد. هرچند مقامات روسیه و امریکا سعی دارند سفر بایدن را به مذاکره در زمینه پیوستن مسکو به سازمان تجارت جهانی، تعمیق همکاری­های تجاری و مسایل موشکی پیوند دهند، اما موضوع اصلی آن همچنان رفع اختلاف­های سه گانه مذکور و ایجاد هماهنگی بین دو کشور در باره ایران و افغانستان به شمار می­رود.

اظهارات چند روز قبل هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا در دیدار با رادوسلاو سیدورسکی، همتای لهستانی خود مبنی بر عزم واشنگتن برای استقرار پایگاه موشکی در لهستان و ایجاد پایگاه موشکی مجهز به هواپیماهای اف ۱۶ نشان داد که تنش در روابط دوجانبه کاخ سفید و کرملین وجود دارد؛ این مساله باعثناخرسندی شدید مسکو شد و وزیر امور خارجه روسیه در واکنش به سخنان همتای آمریکایی­اش اعلام کرد، اگر سامانه موشکی امریکا در اروپای شرقی امنیت روسیه را تهدید کند، یک جانبه از پیمان استارت - ۲ با امریکا خارج خواهیم شد.

جو بایدن در مسکو به دنبال حل و فصل اختلاف­های موجود در روابط دو کشور بیشتر در حوزه قفقاز جنوبی و بطور مشخص گرجستان بود و علاوه بر آن تلاش کرد موضوع گسترش ناتو به سمت گرجستان را به عنوان یک مانع جدی در روابط دو کشوربرای مقام­های روسی مطرح کند. همچنان که در مورد اجرای طرح موسوم به سپردفاع موشکی نیز راهکارهای جدیدی مطرح شده که احتمالا در بحث­های دو جانبه ابعاد آن بررسی شده است.

علاوه بر این افغانستان و همکاری­های ناتو و روسیه و راه­های ادامه پشتیبانی لجستیکی روسیه از امریکا در افغانستان، شرایط پیچیده­ای را برای مسکو بوجود آورد. زیرا مسکو در شرایطی به نیروهای امریکایی در افغانستان کمک می­کند که خود سال­ها بخاطر اشغال افغانستان تحت فشار امریکا و متحدانش قرار داشت.

با همه این­ها موضوع ایران و همکاری­های کرملین و کاخ سفید درباره نحوه تعامل با تهران و احیانا افزایش فشارها نیز در دستور کار اصلی قرار داشت.

بررسی مناسبات روسیه و امریکا و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آن از مناسبات با ایران با توجه به این که روسیه در یک سال اخیر، منافع خود را در دوری از ایران و نزدیک‌تر شدن به امریکا دیده است، این سئوال را در محافل سیاسی ایران مطرح است که آیا روسیه برای بدست آوردن سرمایه و تکنولوژی امریکایی از مناسبات نزدیک با تهران چشم­پوشی می­کند؟

در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی باید گفت، در مورد روابط امریکا - روسیه تردیدی وجود ندارد که روابط این دو کشور در حال بازسازی است. این روند از زمانی که باراک اوباما سرکار آمد با سرعت بیشتری پی­گیری شد. اکنون جو بایدن نیز تلاش می­کند، آن چه که در دیدارهای یک سال اخیر روسای جمهور این دو کشور در دستور کار قرارگرفته است را با جدیت دنبال کند. این در حالی است که در مورد روابط ایران - روسیه با سابقه چهار صد ساله، شاهد سپری شدن دوران پاییز روابط تهران و مسکوهستیم.

ضمن این که روابط ایران - امریکا نیز در سی سال گذشته با تنش و سردی همراه بوده است؛ درک عمیق مثلثروابط روسیه - امریکا، ایران - روسیه وهمچنین ایران - امریکا به مولفه­های چندگانه­ای مرتبط است که بررسی آن می­تواند درک دقیق­تری را از تحولات پیش رو به ما منتقل کند.

نخست این که روابط ایران - روسیه در سال­های اخیر روند بالا و پایین رفتن‌های غیرقابل پیش­بینی را تجربه کرده است اما در دو سال گذشته، این مناسبات به طور اساسی تحت تاثیر فاکتورهای جدیدی قرار گرفت که نمی‌شود آن­ها را نادیده گرفت. یکی از این فاکتورها بهبود نسبی مناسبات مسکو و واشنگتن بوده است.

عامل دوم درباره روابط ایران و روسیه، توجه به تاثیرگذاری امریکا بر این مناسبات است. موقعی ما می‌توانیم در مورد بحثروابط ایران، امریکا وروسیه قضاوت صحیح داشته باشیم که اولا عوامل تاثیرگذار بر روابط ایران و روسیه از یک طرف و روابط روسیه و امریکا را از طرف دیگر به خوبی شناسایی کنیم.

عامل سوم مولفه­های تعیین کننده و تاثیرگذار بر روابط ایران و امریکاست که خود بر مناسبات مسکو و واشنگتن تاثیر دارد. یعنی این­ها سه مولفه جدا از هم اما تاثیرگذار برهم هستند.
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی عملا روابطی با امریکا نداشته ‌اما با آن­ها مناقشه داشته‌ و به نوعی درگیر بوده‌، بنابراین وزن تاثیرگذاری روسیه برای کنترل رفتار امریکا، برای ایران اهمیت یافته است.

در سال­های اخیر تحلیل رفتار روسیه و امریکا در قبال ایران عمدتا تحت تاثیر احساسات قرار داشته است.
در حالی که اگر می­خواهیم امر واقع را درست تحلیل کنیم، نباید در تحلیل‌هایمان احساسی فکر کنیم. به این معنا که مثلا رفتارهای کشورها را مثل رفتارهای اشخاص تجزیه و تحلیل کنیم. به عنوان مثال روزی بگوییم که امریکا و روسیه به یکدیگر نزدیک شدند و به طبع آن از ایران دور شدند و یک زمانی بگوییم که ایران و روسیه به یکدیگر نزدیک شدند و به طبع آن مثلا روسیه از امریکا خواسته دور شود یا مثلا بگوییم که روسیه با این کار ایران را در مخمصه قرار داده است.

این گونه تحلیل‌ها بر مبنای تحلیل احساسی روابط بین‌الملل است. چون کشورها در روابط بین‌الملل دشمن همیشگی هستند و مایل نیستند که با کسی رفاقت دائمی داشته باشند. آن­ها بیشتر منافع ملی خود را در نظر می­گیرند. بنابراین می­توان گفت روسیه به منافع ملی‌اش در رابطه با ایران و امریکا توجه دارد. همان طور که امریکا هم بیشتر به منافع ملی‌اش در رابطه با ایران و روسیه توجه دارد و به طبع آن ایران هم در روابطش با امریکا و روسیه به منافع ملی‌اش توجه می‌‌کند.

همان طور که ممکن است در مقاطعی این منافع منطبق با هم قرار ‌گیرد، مواقعی نیز وجود دارد که این منافع رو در روی یکدیگر قرار می‌گیرند. گاهی وقت‌‌ها این رو در رویی‌ها به صورت تاکتیکی، یعنی موقتی است و در یک دوره تعریف شده کوتاه ‌مدت صورت می­گیرد ولی گاهی اوقات هم بلند مدت و استراتژیک است.

امریکا که چالش‌هایی را در موضوعات مختلف با ایران دارد ولی در جاهایی نیز مثل رفتن طالبان و ایجاد دولت با ثبات درافغانستان منافع مشترکی با ایران پیدا می­کند. در مورد روسیه نیز مساله به همین صورت است. البته در ارتباط با روسیه، ایران چالشی استراتژیک با این کشور ندارد اما در یک جاهایی با یکدیگر تضاد منافع دارند. مثلا در آسیای مرکزی و قفقاز که ایران با روسیه رقابت دارد. روسیه تمایلی ندارد که ایران در ارمنستان و آذربایجان و گرجستان حضور داشته باشد و ایران را یک رقیب جدی برای خود می‌بیند.

اما روسیه نوعی تعامل با ایران را هم در دستور کار خودش دارد. در آسیای مرکزی ایران با روسیه رقابت دارد. به خصوص در مورد جنبه‌های اسلامی که روسیه نگران آن است در حالی که این جنبه‌های اسلامی در این مناطق توسط ایران تقویت می­شود. از همین روی روسیه این مسائل را تهدیدی برای خود تلقی می‌کند. بنابراین، ایران نمی­تواند به تحولات روابط روسیه و امریکا بی­توجه باشد.

اگر بتوانیم بر اساس منافع ملی خودمان و نه براساس احساسات رفتارها را تجزیه و تحلیل کنیم، آن موقع می‌توانیم روابط ایران و روسیه را در فضای فعلی این گونه ببینیم که در مقطعی به صورت تاکتیکی، روس‌ها ترجیح دادند به امریکایی‌ها نزدیک شوند و به دلیل همین مساله، ناچار بودند روابط با ایران را مقداری کاهش دهند هر چند، این به معنای این نیست که دست از ایران برداشته‌اند. ایران و روسیه به همدیگر احتیاج دارند. یعنی در مناسبات‎شان هم ایران به روسیه و هم روسیه به ایران احتیاج دارد.

واقعیت‌های منطقه و محیط بین‌المللی نشان می‌دهد که ایران به روسیه نیاز دارد و روسیه هم به ایران نیاز دارد. اما این نیست که درصد نیازشان به یکدیگر یکی است. روابط روسیه و ایران بیشتر در چارچوب روابط منطقه‌ای شکل گرفته است. در حالی که روابط روسیه و امریکا بیشتر در چارچوب نظام بین‌الملل شکل گرفته است و منافع هر کدام از این دو کشور نیز در نظام بین‌الملل است که شکل می‌گیرد.

بعد از این که معلوم شد امریکا قادر به ایفای نقش خود بر مبنای قدرت هژمونیک در نظام بین‌الملل نیست، این موضوع مطرح شد که بازی‌های بین‌المللی از تک هژمونی امریکا به شکل بازی‌های منطقه‌ای تبدیل شوند. با توجه به تغییر نظام بین‌الملل، اکنون این موضوع مطرح می‌شود که روابط دوجانبه امریکا و روسیه در نظام بین‌الملل می‌تواند تاثیرگذار بر روابط دوجانبه ایران و روسیه در منطقه شود و حتی روی پرونده صلح‌آمیز هسته‌ای ایران در شورای امنیت تاثیرگذار باشد.

البته باید توجه داشت که روابط روسیه و امریکا در سطح بین‌المللی وزن تاثیرگذاری دارد و در سطح بین‌المللی بسیار تاثیرگذارتر و تعیین‌کننده‌­تر است. چرا؟ چون هر دو صاحب قدرت هسته‌ای هستند و با تیرگی روابطشان با یکدیگر، کل دنیا تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

بنابراین رفتاری که روسیه با ایران دارد، فقط تحت تاثیر روابطش با امریکا نیست بلکه مهم­تر از آن تحت تاثیر منافعش است.

بنابراین برای تحلیل صحیح تاثیرات دیدار جو بایدن از مسکو بر روابط ایران و روسیه، باید در نظر بگیریم که کرملین بر اساس دو فاکتور رقابت و مقاومت با امریکا روابط دارد. روس‌ها در هر جایی که صلاح بدانند و اهرم‌هایی را در دست داشته باشند، سعی می‌کنند که از آن اهرم­ها در رقابت با امریکا استفاده کنند.

بارها مشاهده شده است که روسها به همراه چينيها در جاهايي در برابر امريکا مقاومت کردهاند ولي در جاهايي که منافعشان اقتضاء داشته است، دست از اين مقاومت کشيدهاند. در برخي جاها نيز در روابطشان با امريکا دست به رقابت زدهاند. در واقع اين نوعي از عملگرايي روسي است که در سياست خارجي اين کشور پياده ميشود و لاوروف بارها تکرار کرده است که سياست خارجي روسيه بعد از فروپاشي شوروي بر اساس منافع ملياش رقم خواهد خورد. اين امر بر کسي پوشيدهنيست. به همين دليل روسيه در برابر خواستههاي امريکا تا حدي "مقاومت کنترل" شده از خود نشان ميدهد.