به گزارشافکارنیوز، به اعتقاد کارشناسان، با توجه به منافع مشترک آنکارا و واشنگتن در خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی، ترکیه نقش «چشم و گوش» آمریکا در سازمان همکاریهای شانگهای را بازی خواهد کرد.
این موضوع در حالی مطرح میشود که هشتم اردیبهشت سال جاری در شهر «آلماتی» قزاقستان «دیمیتری مزنتسف» دبیرکل سازمان همکاریهای شانگهای و «احمد داود اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه یادداشتی را به امضا رساندند که بر اساس آن «آنکارا» مقام شریک گفتوگوی این سازمان را به دست آورد.
البته مقام شریک گفتوگو جایگاه پایینتری از عضویت ناظر سازمان همکاریهای شانگهای دارد اما باز هم برای نمایندگان خود زمینه حضور در تهیه اسناد مختلف و تا حدی سهیم شدن در تعیین استراتژی سازمان را فراهم میکند.
به باور کارشناسان، ترکیه در مقایسه با بلاروس و سریلانکا که شریک گفتوگو سازمان همکاریهای شانگهای میباشند به دلایل گوناگون که به برخی از آنان در زیر اشاره خواهد شد، نقش به مراتب فعالتری بازی خواهد کرد.
مشارکت همراه با همچشمی و نقش آتی ترکیه
در بیش از یک دهه از ایجاد سازمان همکاریهای شانگهای، در تعیین زمینه اقدامات و فعالیتهای آن به طور اساسی ۲ عضو مهم این سازمان یعنی روسیه و چین نقش محوری ایفا کردهاند.
اگر چه تا چند سال پیش حلوفصل مسائل مرزی و امنیتی برای مسکو و پکن از اهمیت بالایی برخوردار بود اما اکنون اختلاف دیدگاههای روسیه و چین در رابطه با اولویتهای این سازمان در حال برجسته شدن است.
روسیه همانند یک دهه پیش، سازمان همکاریهای شانگهای را به عنوان ساختاری میشناسد که باید در آن مسائل امنیتی و مقابله با چالشهای موجود در این زمینه از اولویت اصلی برخوردار باشد اما چین با توجه به امکانات بالای مالی، اقتصادی و فناوری خود و همچنین ارتباط دادن توسعه زیربنایی مناطق غربی و بخصوص سینگکیانگ اویغور در همکاری با کشورهای آسیای مرکزی، گسترش روابط اقتصادی و تجاری با این منطقه را ترجیح میدهد.
هماکنون چین نه تنها در حال تبدیل شدن به مهمترین شریک تجاری این کشورهاست بلکه از نظر سرمایهگذاری برای اقتصاد ملی آسیای مرکزی نیز حرف اول را میزند.
به دلیل اختلاف نظرهایی که میان مسکو و پکن وجود دارد، تاکنون سازمان همکاریهای شانگهای نتوانسته حداقل چند طرح چندجانبه اقتصادی را به نتیجه برساند.
به نظر میرسد که عدم اعتماد کامل روسیه و چین به یکدیگر(این موضوع از طرف روسها بیشتر محسوس است) مانع هماهنگی در اجرای پروژههای نظامی - امنیتی و همگرایی اقتصادی در چارچوب این سازمان شده است.
از نگاه تحلیلگران مسائل سیاسی و امنیتی منطقه، در چنین شرایطی ورود ترکیه به این سازمان نمیتواند بر فضای کلی آن بیتأثیر باشد.
بخصوص اینکه در حال حاضر ترکیه با قرقیزستان و قزاقستان روابط نزدیکی برقرار کرده و در سطح سیاسی به بررسی زمینههای همگرایی اتحاد کشورهای ترکزبان پرداخته است.
پس با این حال، میتوان این پیشبینی را داشت که آنکارا با استفاده از فضای این سازمان به دنبال بازی کردن نقش فعال در رابطه با کشورهای به اصطلاح ترکزبان خواهد بود.
به این دلیل است که کارشناسان نشستهای جداگانه کشورهای ترکزبان عضو سازمان همکاریهای شانگهای جهت بحثو بررسی مسائل مختلف را بعید نمیدانند که خود میتواند موضوع نگرانکنندهای برای روسیه و پکن باشد.
پکن نگران آن است که گروههای جداییطلب ایغوری، ترکیه را یکی از کشورهای مسلمان میدانند که از این اقدام آنان حمایتهای معنوی خواهد کرد.
این در حالی است که بعضی از کارشناسان موارد واگذاری تابعیت ترکی به برخی از ایغورهای جداییطلب تحت تعقیب چین را با این موضوع مرتبط میدانند.
با این حال، سیاست همسویی آنکارا با واشنگتن در رابطه با مسائل مختلف منطقهای از جمله در آسیای مرکزی، نمیتواند موجب نگرانی پکن نباشد.
رفتارهای ضدونقیض سازمان همکاریهای شانگهای
در اسناد سازمان همکاریهای شانگهای بر عدم امکان حضور کشورهای عضو در سازمانهای به اصطلاح ناهمسو اشاره شده است.
به طور معلوم هم سازمان همکاریهای شانگهای و هم پیمان ناتو به نوعی یکدیگر را رقیب خود میدانند پس با این حال ورود ترکیه به عنوان عضو ناتو به سازمان همکاریهای شانگهای چه توجیهی خواهد داشت؟
برخی از کارشناسان و رسانههای روسی با اشاره بهعلاقمندی «ولادیمیر پوتین» برای پذیرش ترکیه به عنوان شریک گفتوگو، اعلام کردهاند که اکنون از طریق جنوب، مرزهای سازمان همکاریهای شانگهای به اروپا رسیده و گستره بسیار بزرگ ژئوپلیتیکی را در بر گرفته است.
این چندان توجیه منطقی به نظر نمیرسد زیرا حداقل روی دیگر سکه نیز وجود دارد و آن اینکه حضور ترکیه در این سازمان را میتوان اینگونه نیز تعبیر کرد که اکنون روسیه، چین و آسیای مرکزی از طریق حضور ترکیه در این سازمان در دسترس ناتو قرار گرفتهاند.
«ایگور شوراف» کارشناس روس در این رابطه معتقد است که ترکیه با توجه به طولانی شدن بحثپذیرش خود در اتحادیه اروپا، با ورود به سازمان همگاریهای شانگهای میخواهد جایگاه خویش در شرق را تحکیم بخشد تا بتواند در معامله با غرب امتیازات بیشتری در اختیار داشته باشد.
مورد دیگری که از عدم پایبندی اعضا و بخصوص روسیه و چین به عنوان ۲ قدرت تعیینکننده مسیر حرکت این سازمان حکایت میکند، این است که تاکنون فقط در نشست سال ۲۰۰۵ سران در «آستانه»، تقاضای تعیین زمان خروج پایگاههای آمریکا و ناتو از قلمرو کشورهای عضو مطرح شده بود.
در حال حاضر حدود نیمی از سال ۲۰۱۳ نیز پشت سر گذاشته شده ولی تاکنون از زمان خروج کامل نظامیان غربی از آسیای مرکزی خبر دقیقی در اختیار نیست بلکه احتمال ایجاد پایگاههای جدید نیز مستثنی دانسته نمیشود.
در ضمن، روسیه با واگذاری فرودگاه شهر «اولیانوسک» به آمریکا و ناتو به سایر کشورهای عضو در این رابطه چراغ سبز نشان داد که تأکید رئیس جمهوری قزاقستان برای آمادگی کشورش جهت پذیرش مرکز حملونقل ترانزیتی(پایگاه نیروی دریایی) آمریکا بیارتباط با این موضوع نخواهد بود.
همچنین احتمال استقرار چند مرکز نظامی آمریکا و ناتو با توجیه پشتیبانی از خروج نیروها از افغانستان بعید دانسته نمیشود.
در چنین شرایطی ورود ترکیه به سازمان همکاریهای شانگهای به عنوان عضو ناتو، نه تنها نقطه قوت نبوده بلکه نقطه ضعف میباشد.
چنانچه بحثگسترش سپر ضدموشکی آمریکا در اروپا، وجود پایگاههای آمریکا و ناتو در روسیه و آسیای مرکزی و استقرار سیستمهای راداری و موشکی آمریکا در ترکیه(که آن را آنکارا سهم خود در تحقق استراتژی جدید ناتو و تحکیم پتانسیل این پیمان میداند) به عنوان حلقههای یک زنجیر مورد توجه قرار گیرد، حساسیت اوضاع به مراتب برجستهتر خواهد شد.
تاکنون اعضای سازمان همکاریهای شانگهای در رابطه با مسائل بینالمللی اختلافنظر جدی نداشتند اما اکنون حضور ترکیه در این سازمان چنانچه نتواند در کوتاهمدت بر تصمصیمگیریهای کلان آن تأثیر بگذارد، پس بدون تردید در درازمدت قادر به ایجاد روحیات همسو با خود در میان برخی از اعضا خواهد بود که چالشی جدی برای آینده این سازمان محسوب میشود.
چنانچه به عنوان مثال ضرورت موضعگیری سازمان همکاریهای شانگهای در رابطه با بحران سوریه پیش آید، وجود ۲ موضع کاملا مخالف یکدیگر(مداخلههای مستقیم ترکیه در امور داخلی سوریه از یک سو و حمایتهای روسیه و چین از دولت قانونی «بشار اسد» از سوی دیگر) در چارچوب این سازمان کار سادهای به نظر نمیرسد.
به این دلیل است که کارشناسان با توجه به ورود ترکیه، احتمال ایجاد ۲ گروه کشورهای رقیب در سازمان همکاریهای شانگهای را بعید نمیدانند که یکی گروه غربگرا متشکل از ترکیه، افغانستان و هند و دیگری گروه اوراسیاگرا با ترکیب چین، روسیه و ایران میباشد.
در این میان، کارشناسان برای آسیای مرکزی و کشورهای این منطقه نقش «صحنه نبرد» را پیشبینی کردهاند.
نگاه ترکیه به آسیای مرکزی
بدون تردید ترکیه به آسیای مرکزی به عنوان منطقه دارای موقعیت خاص ژئوپلیتیکی و سرشاز از منابع طبیعی و انرژی نگاه میکند و به فکر بهرهبرداریهای مختلف از آن میباشد.
اما نکته مهم دیگر این است که ترکیه با دنبال کردن بحثبرقراری عدالت تاریخی در رابطه با نقش جهان ترک در معادلات امروز بینالمللی به نحوی به کشورهای آسیای مرکزی به عنوان عمق استراتژیک خود نگاه میکند.
چنانچه آنکارا بتواند در این زمینه پیشرفتهایی به دست بیاورد، قطعا آینده معماری فضای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی اوراسیا را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد که با اهداف سازمان همکاریهای شانگهای و پروژههای همگرایی «ولادمیر پوتین» در فضای شوروی سابق و بخصوص آسیای مرکزی در تناقض جدی قرار خواهد گرفت.
تحلیلگران مسائل منطقهای در رابطه با نقش آتی ترکیه با توجه به ورود این کشور به سازمان همکاریهای شانگهای دیدگاههای مختلفی را مطرح کردهاند.
از جمله سرگی راساف کارشناس بنیاد فرهنگ استراتژیک روسیه نظر خود را اینگونه بیان کرده است که کارکرد اصلی ترکیه در سازمان همکاریهای شانگهای، ایفای نقش چشم و گوش آمریکا در این سازمان میباشد.
شناسه خبر:
۲۲۱۱۰۸
«آنکارا» عامل نفوذی واشنگتن در سازمان همکاریهای شانگهای
برخی کارشناسان معتقدند که با توجه به منافع مشترک آنکارا و واشنگتن در خاورمیانه، قفقاز و آسیای مرکزی، ترکیه نقش «چشم و گوش» آمریکا در سازمان همکاریهای شانگهای را بازی خواهد کرد.
۰