به گزارش افکارنیوز،" پل صلاح‌الدین آرمسترانگ " مسلمان انگلیسی الاصل است که در سال ۲۰۰۰ با کنجکاوی و مطالعه به مذهب اهل تسنن گروید. وی هم اکنون عضو هیئت مدیره سازمان مسلمانان انگلستان است.

با وی در خصوص مساله بحرین، اختلاف میان شیعه و سنی، وهابیت و اسلام در انگلیس گفت و گویی را انجام شده است که در ادامه متن کامل آن را مشاهده خواهید کرد.



سوال: لطفاً درباره دلیل و داستان مسلمان شدن خود برای ما توضیح بدهید؟
پل آرمسترانگ: داستان مفصلی دارد؛ ولی خلاصه آن این است که وقتی ۱۸ سال داشتم، خانه را ترک کردم و به دانشگاه رفتم. در این مدت سؤالات زیادی در ذهن من وجود داشت: جهان چگونه است؟ معنای زندگی چیست؟ این سؤالات پیچیده در ذهن من وجود داشت و در نتیجه من را روانه سفری روحانی کرد که نتیجه آن پذیرش دین اسلام بود.

سوال: با توجه به مطالعه ای که در خصوص زندگی شما کرده ام متوجه شدم که شما به دقت پیگیر وضعیت کشور بحرین نیز هستید. لطفاً نظر خود را درباره شرایط این کشور بیان کنید.
پل آرمسترانگ: وضعیت این کشور وضعیت بسیار اسف‌باری است. البته این وضع شبیه وضعی است که امروزه در بسیاری از کشورهای خاورمیانه مشاهده می‌کنیم؛ نه تنها خاورمیانه، بلکه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و سایر کشورهای سراسر جهان. قشر خاصی در این کشورها وجود دارند که می‌خواهند همچنان در قدرت باقی بمانند و هر کاری می‌توانند می‌کنند تا این قدرت به مردم بازنگردد. در حالی که دولت‌ها باید در حقیقت خدمتگذار مردم باشند، نه این‌که مردم در خدمت دولت باشند.همه مشکلات دیگر از جمله نقض حقوق بشر، جنگ و تلاش برای ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی هم از این ناشی می‌شود که افرادی به دنبال قدرت هستند که حق داشتن آن را ندارند.

سوال: به نظر شما منشأ اختلاف‌افکنی بین شیعیان و اهل سنت در کشورهای اسلامی چیست؟
پل آرمسترانگ: باید گفت که اختلاف کنونی در حقیقت بین شیعیان و اهل سنت نیست؛ اگر چه همه جا نام آن را اختلاف شیعه و سنی می‌گذارند. در زمان پس از پیامبر(ص) در بین شیعیان و اهل سنت از نظر دینی اختلاف بسیار اندکی وجود داشت. تا دهه‌ها بعد هم اهل سنت در مسجدهای خود نماز می‌خواندند، شیعیان در مسجدهای خود نماز می‌خواندند؛ حتی گاهی در مسجدهای همدیگر نیز نماز می‌خواندند. هر گروه مراسم‌ها و سنت‌های خود را داشت؛ اما بعد از همه این‌ها به هم احترام می‌گذاشتند و تفاوت‌هایشان را می‌پذیرفتند. حتی اگر به مذهب اهل سنت نگاه کنید، چهار فرقه در این مذهب وجود دارد: مالکی‌ها با شافعی‌ها اختلاف دارند، شافعی‌ها با حمبلی‌ها تفاوت دارند و آن‌ها هم با حنفی‌ها متفاوت هستند؛ اما اغلب عقایدشان به هم شباهت دارد.اگر این فرقه‌ها را با مذهب جعفری یا همان تشیع مقایسه کنید، می‌بینید که آن‌چه بین این دو مذهب مشترک است بسیار بیش‌تر از نقاط اختلاف است.بنابراین به نظر من اختلاف شیعه و سنی یک بهانه است نه یک مشکل واقعی. دلیل این اختلاف نیز افرادی هستند که می‌خواهند این تفاوت‌ها را به مشکل تبدیل کنند و مسلمانان را در برابر مسلمانان قرار دهند و این دوگانگی را ایجاد کنند. زیرا با به وجود آوردن این دوگانگی، تسلط بر مردم بسیار آسان‌تر می‌شود؛ زیرا با خودشان درگیر می‌شوند و دیگری قدرت و اتحادی ندارند.بنابراین به عقیده من اگرچه برخی گروه‌ها در بین مسلمانان وجود دارند که به این اختلافات دامن می‌زنند؛ اما مقصر اصلی افرادی از بیرون هستند که در این ماجرا دست دارند؛ همان اقلیت طرفدار شرکت‌های بزرگ بین‌المللی که می‌خواهند بر همه منابع جهان مسلط شوند تا به قیمت شکنجه مردم به ثروت و قدرت خود بیفزایند؛ این‌ها در واقع دشمن همه مردم دنیا هستند.

سوال: به نظر شما چرا با وجود آن‌که بسیاری از بزرگان دینی در اسلام مرتباً می‌گویند که تفاوتی بین شیعه و سنی وجود ندارد، باز هم این دوگانگی وجود دارد و به مسلمانان آسیب می‌رساند؟
پل آرمسترانگ:به نظر من این‌گونه نیست؛رسانه‌ها هستند که اختلاف بین شیعه و سنی را بزرگ جلوه می‌دهند. اگه به برخی شبکه‌های خبری به ویژه غربی نگاه کنید، این مسئله شیعه و سنی را آن‌قدر بزرگ می‌کنند که به نظر می‌رسد واقعاً بین شیعه و سنی مشکلی وجود دارد.در حالی که واقعیت در همه این کشورها این است که مشکل اصلی فرقه تندروی وهابیت است که حتی نماینده فرقه متعادل‌تر وهابی‌ها هم نیستند؛ این فرقه حتی سنی هم نیستند، بلکه از مذهب اهل سنت هم جدا شده‌اند، اگرچه همچنان می‌خواهند بگویند که سنی هستند. اما این فرقه حتی مزارها و مقبره‌های بسیاری از بزرگان اهل سنت را هم تخریب کرده‌اند. وقتی مزار دانشمندان و بزرگان سنی را تخریب می‌کنند، چگونه ممکن است خودشان سنی باشند؟ این افراد به دنبال اهداف دیگری هستند و فقط ادعا می‌کنند سنی هستند. از طرف دیگر، در بین شیعیان هم گروه‌هایی افراطی وجود دارند که شیعیان هم به آن‌ها پشت کرده‌اند و اعمال آن‌ها را درست نمی‌دانند. بنابراین دو گروه افراطی دارند با هم می‌جنگند، اما رسانه‌ها این جنگ را بین شیعیان و اهل سنت نشان می‌دهند.اگر از اکثریت شیعیان و اهل سنت سؤال کنید، می‌گویند اعمال این فرقه‌ها اشتباه است و بیش‌تر به اعمال تروریست‌ها شباهت دارد و نماینده هیچ‌کدام از دو مذهب شیعه و سنی نیست.

سوال: رهبر معظم ایران هم اخیراً در یکی از سخنرانی‌های خود به همین نکته اشاره کردند که در هر دو مذهب شیعه و سنی، گروه‌هایی وجود دارند که با ایجاد اختلاف بین مسلمانان به اسلام ضربه می‌زنند. به نظر شما راه‌حل این مسئله چیست؟ برای برگرداندن اتحاد بین مسلمانان در مقابل دشمنان مشترک شیعیان و اهل سنت چه باید کرد؟

پل آرمسترانگ: ما باید در دو جبهه کار کنیم: اولاً، دانشمندان شیعه و سنی باید بیش‌تر با گرد هم جمع شوند و از طریق آموزش به مسلمانان، در راه ایجاد اتحاد و درک متقابل گام بردارند. این اقدام بسیار حیاتی است؛ زیرا اگر مسلمانان و به ویژه جوانان به درستی آموزش ببینند، می‌فهمند اسلام چیست و می‌فهمند تشیع و تسنن صرفاً دو طرز تفکر درون اسلام هستند و در اصل تفاوت زیادی با هم نداریم؛هر دوی ما می‌گوییم لا اله الا الله و محمد رسول الله؛ همه ما مسلمان هستیم و فقط در مسائل کوچکی با هم اختلاف داریم و در اصل اسلام با هم اختلافی نداریم.پس اولاً باید جوانان خود را آموزش بدهیم. دوماً، باید همه با هم با افرادی برخورد کنیم که ایدئولوژی‌های اشتباه دارند، اما ادعای نمایندگی اسلام را می‌کنند. اکثراً افراطی‌ها هستند که ادعا می‌کنند از همه به اسلام وفادارتر هستند.به برخی از ترجمه‌هایی از قرآن نگاه کنید که در کشور عربستان به چاپ می‌رسند و ادعا می‌شود این‌ها بیش‌تر از هر ترجمه دیگری به متن قرآن وفادار هستند؛ به محض آن‌که ترجمه را می‌خوانید متوجه می‌شوید که این ترجمه‌ها، به نسبت سایر ترجمه‌ها، هیچ ارتباطی به متن قرآن ندارند.این نظر مترجمین قرآن از جمله «محمد اسد»، «یوسف علی»، «محمد پیکثال»، «احمد علی»، «ام‌ای‌اس عبدالحلیم» و یا هر کدام از مترجمین دیگر قرآن نیز هست. بخشی‌هایی در این ترجمه‌ها وجود دارد که در هیچ ترجمه دیگری پیدا نمی‌شود؛ در واقع دارند معنای قرآن را تغییر می‌دهند.

سوال: تصویری که در اروپا و آمریکا و سایر کشورهای غیر مسلمان از اسلام تبلیغ می‌شود، تصویر وهابی‌ها است. به نظر شما دلیل این چیست و چگونه می‌توانیم این تصویر را تغییر دهیم؟

پل آرمسترانگ:به نظر من بخش بزرگی از مشکل به این بر می‌گردد که وهابی‌ها تحت حمایت مالی گسترده دولت عربستان هستند.اگر به هر کدام از سازمان‌های بزرگ وهابی فعال در آمریکا یا اروپا نگاه کنید، در حمایت مالی دولت عربستان را خواهید دید. اما هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد که توسط قشر عمده اهل سنت اداره شود؛ در حالی که اهل سنت بیش‌تر مسلمانان جهان را تشکیل می‌دهند.از زمانی که خلفای عثمانی سقوط کردند، اهل سنت نیز ستون حمایتی خود را از دست دادند. به علت همین خلأ ایجاد شده هم بود که اکنون دولت عربستان دارد رشد می‌کند و مدعی است نماینده اسلام در جهان است.سپس هم اقدامات اشتباه خود را آغاز کردند و دقیقاً همان افرادی را محکوم کردند که نماینده اسلام بودند؛ چرا که این افراد تهدیدی علیه حکومت سعودی بودند. بنابراین از گروه‌های افراطی حمایت کردند و هزینه‌های بسیار هنگفتی را برای چاپ این کتاب‌ها، نسخه‌های یارانه‌ای قرآن، نسخه‌های یارانه‌ای و کوتاه‌شده «صحیح بخاری»، شبکه‌های رایانه ای تلویزیونی مثل «پیس تی‌وی» و شبکه‌های دیگر فعال در سراسر جهان، خرج کردند؛ چنین شبکه‌هایی جز دریافت حمایت مالی راه دیگری برای فعالیت و تبلیغات پر زرق و برق ندارند. و با توجه ایدئولوژی‌هایی که تبلیغ می‌کنند به سادگی می‌توان فهمید توسط چه کسانی حمایت می‌شوند؛ حتی اگر علناً اعلام نکنند.

سوال: به نظر شما آیا دولت عربستان سعودی به تنهایی در ایجاد تصویر کنونی از اسلام نقش دارد؟
پل آرمسترانگ: یکی از ابزاری که در دنیا علیه اسلام کار می کند هالیوود است. هالیوود هم مدت‌ها است اعراب را شخصیت‌هایی کارتونی نشان می‌دهد. البته می‌دانم که درون خود هالیوود هم افرادی هستند که با این شیوه مخالف هستند؛ اماسال‌ها است که هالیوود تصویر بسیار منفوری را از مسلمانان نشان می‌دهد، که ذهن انسان را به سمت برخوردهای ضد یهودی می‌برد. مسلمانان هم در هالیوود در بسیاری از موارد افرادی کوتاه‌ذهن نشان داده می‌شوند.

سوال: به عنوان آخرین سؤال، لطفاً درباره وضعیت کنونی اسلام و مسلمانان در انگلیس برای ما توضیح بدهید.
پل آرمسترانگ: گروههای مختلفی از مسلمانان در انگلستان فعالیت میکنند. از هر فرقهای که در سراسر جهان وجود دارد، افرادی نیز در انگلیس زندگی میکنند؛ زیرا بسیاری از مسلمانان این کشور مهاجران کشورهای دیگر هستند و عقاید خود را هم با خود به انگلیس آوردهاند. سازمانی که من نماینده آن هستم در سال ۱۸۸۹ توسط شیخالاسلام عبدالله ویلیام کوئیلیام تأسیس شد؛ البته او از سلطان عبدالحمید دوم اجازه تأسیس این سازمان را اخذ کرده بود و کارش کاملاً مشروع بود. این سازمان محل همکاری اغلب مسلمانان در سال ۱۸۸۹ و سالهای ابتدایی قرن بیستم بود. بعدها که مهاجران از کشورهای مختلف به انگلستان آمدند، هر کدام تصمیم گرفتند تا سازمانهای جدید را تأسیس کنند که نماینده برداشت فرهنگی و مذهبی آنها از اسلام باشد. همین باعث شد تا وحدت بین مسلمانان آن زمان در انگلیس از بین برود. این امکان وجود دارد که مسلمانان انگلیس را دوباره متحد کنیم. اما تعداد بسیار زیادی سازمانهای تبلیغاتی وهابی تحت حمایت عربستان در این کشور وجود دارد؛ مساجد زیادی وجود دارد که با بودجه حکومت سعودی ساخته شده و بنابراین مشکل دیگر این است که اگر این افراد به پیکره اصلی اهل سنت بپیوندند. این اتفاق برای برخی از این سازمانها افتاده است و باید خدا را شکر کرد که هنوز هم سازمانهایی وجود دارند که وقتی میفهمند راه را اشتباه رفتهاند، باز هم شجاعت به خرج میدهند و مسیر خود را عوض میکنند. اما در سالهای اخیر همچنان شاهد ایدئولوژیهای مختلفی بودهایم که جوانان را کاملاً گیج کردهاند.