یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای تاریخ معاصر بروز پدیده محور مقاومت مصر و سوریه است، محوری که به ریاست جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور فقید مصر در روز 22 فوریه 1958 برای مقابله با توطئه‌های صهیونیستی غربی در ایجاد دولت نژادپرست یهودی در فلسطین شکل گرفت.

در ادامه، انقلاب اخلاقی و اسلامی در ایران به پیروزی رسید که از حمایت افکار عمومی ملت‌های عربی برخوردار بود و توانست رژیم شاه را به‌عنوان متحد اول اسرائیل و آمریکا در منطقه شکست داده و حق ملت ایران در تعیین سرنوشت خود را به رسمیت شناخته و سیاست‌های استعمار صهیونیستی در این کشور را رد کند.

امروز می‌بینیم که آینده درخشانی در اختیار محور مقاومت شامل ایران ، سوریه ، عراق ، لبنان و فلسطین متحد قرار دارد ، چرا که مبانی اسلامی بر اساس اخلاق و ارزش ها و بر رویکرد هم‌گرایی و اتحاد بدون نژادپرستی و تعصبات فرقه‌ای مبتنی شده و بویژه واژه‌های تروریسم و تکفیر و تمامی رویکردهای تعصب‌آمیز فرقه‌ای و مذهبی و سیاست‌های استعماری صهیونیستی در منطقه را رد می‌کند.

تجربه منحصر به فرد پروژه جدید مقاومت را می‌توان اولین تلاش از نوع خود در تجمیع مقاومت عربی در سوریه و عراق و لبنان و فلسطین با مقاومت اسلامی در ایران و عراق و لبنان و فلسطین در چارچوب متحد مقاومت و تقابل با پروژه صهیونیستی آمریکایی و متحدانش در منطقه بدانیم. این در حالی است که بی‌مبالاتی برخی کشورها و رژیم‌های عربی به مسائل اساسی امت اسلامی به ویژه در زمینه مقاومت در برابر تروریسم صهیونیستی و تکفیری مسیری یک طرف است که صاحبان این دیدگاه را به همکاری با دشمن یا دست کم کمک به آن برای تخریب منطقه و زیرساخت‌های آن می‌کشاند.

از سوی دیگر ائتلاف جدید روسیه و چین انگیزه‌های زیادی در تقابل با سیاست‌های استعماری آمریکا دارد، سیاست‌هایی که تهدیدات استراتژیک آن تنها روسیه و امنیت و منافع این کشور را هدف قرار نداده، بلکه در تقابل با چین و مناطق نفوذ سنتی پکن نیز قرار گرفته است. به همین علت برخی منابع مطلع  پیش بینی می‌کنند که مرحله‌ای جدید از همکاری روسیه و چین در زمینه صنایع دریایی و صنایع نظامی به صورت عام آغاز شود و تمرکز ویژه‌ای بر ناوگان نظامی دو کشور صورت گیرد که این روند می‌تواند از سویی قدرت نظامی چین در آسیا و اقیانوس آرام را افزایش داده و از سوی دیگر حمایت‌های مالی گسترده‌ای برای صنایع نظامی روسیه فراهم آورده و اجازه توسعه بیشتر را در سایه سرمایه‌گذاری‌های گسترده چینی تضمین کند.

این تحول مهم در عرصه بین‌الملل، باعث برتر شدن کفه محور مقاومت در منطقه خاورمیانه شده است. علاوه بر اینها روسیه نیز پایگاه‌های نظامی خود را در تهدید ائتلاف ناتو در اروپا و آسیا و آمریکای شمالی تقویت کرده است. در حال حاضر این کشور 10 پایگاه نظامی در این مناطق دارد ،علاوه بر اینها مسکو یک پایگاه نظامی دریایی در اراضی سوریه و به صورت مشخص در شهر ساحلی طرطوس احداث کرده و یک پایگاه نظامی هوایی نیز در داخل فرودگاه باسل الاسد در شهر لاذقیه مستقر کرده است.

به این ترتیب محور مقاومت در برابر صهیونیسم و تروریسم تکفیری ، دیگر تنها یک محور منطقه‌ای نیست، بلکه محوری فرا قاره‌ای است،  به ویژه بعد از اینکه در ژوئن سال 2009 کشورهایی نظیر برزیل و روسیه و هند و چین و آفریقای جنوبی اولین اجلاس سران بریکس را بین رؤسای دولت‌های مؤسس در روسیه برگزار کرده و از تأسیس نظم دو قطبی جهانی خبر دادند. به این ترتیب امروز محور مقاومت محوری زنده دارای نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی بوده و با شجاعت مأموریت‌های خود در تقابل با دشمن واقعی امت اسلام را انجام داده و این جرئت را به خود می‌دهد که در عمق خاک دشمن آنها را به چالش کشیده و برای اولین بار در طول تاریخ بر آنها غلبه پیدا کند. به این ترتیب درگیری‌های تاریخی عربی و اسرائیلی بار دیگر احیا شد ، با این تفاوت که شکست‌های گذشته را از بین برده است.

در برابر این چهره روشن از خاورمیانه، زمان تفرقه و هرج و مرج که عامل اصلی آن احساس شکست و ناامیدی و ضعف و ترس در برخی جریان‌ها بود، به پایان رسیده و زمان پیروزی‌ها آغاز شده است. محور مقاومت با رویکردهای فرا طائفه‌ای و فرامنطقه‌ای معجزاتی را بوجود آورده و در جولان و غزه و قدس و کرانه باختری به جنگ با دشمن برخاسته است. این محور شهرهای بیشتری از سوریه و عراق را آزاد کرده و در دفاع از مسجدالاقصی گام برمی‌دارد و در تلاش برای حفظ آبرو و ساختن آینده‌ای آزاد برای نسل‌های بعدی است.

نهایتاً پس از پیروزی‌های میدانی اخیر در سوریه ما از عقلا و تصمیم سازان منطقه‌ای و جهانی می‌خواهیم که نسبت به خطرات سیاست ادامه بحران‌آفرینی بیهوده در قبال اوضاع این کشور هوشیار باشند، چرا که حضور در کنار سوریه برای تحقق پیروزی‌های بیشتر بر تروریسم تنها راه رسیدن به راه‌حل نهایی تمامی بحران‌های موجودیتی کنونی در خاورمیانه از طمع ورزی های اسرائیل گرفته تا توسعه تروریسم تکفیری است. به ویژه اینکه بازسازی مجدد خاورمیانه مستلزم این است که همه ما منافع تنگ فرقه ای را کنار بگذاریم و این رویکرد تأثیر مثبتی در راه حل سیاسی پایدار در عراق و یمن نیز خواهد داشت.

گزینه جنگ در سوریه به جای ایجاد مناسبات بهتر با این منطقه به معنی ورود همگانی در جنگ منطقه‌ای و بین‌المللی است که عواقب خوبی ندارد و نتایج وخیم آن دامن‌گیر همه خواهد بود، به‌ ویژه اینکه در شرایط کنونی محور مقاومت محوری با نفوذ در ابعاد بین‌المللی بوده و در نتیجه پیامدهای درگیری‌های داخلی آن بسیار بیشتر از حد تصور ما خواهد بود و بدون شک تمامی دولت‌های عربی و اسلامی را به تجزیه خواهد کشاند و در نهایت اسرائیل آنها را براساس منافع و دیدگاه‌های خود ببلعد. این رویکرد تفرقه‌انگیز قطعا به امتداد بازوهای تروریسم تکفیری به سایر دولت‌ها منتهی خواهد شد و به این صورت باید منتظر فروپاشی کامل رژیم‌های حاکم در تمامی خاورمیانه یا دست کم تزلزل و نابسامانی اوضاع آنها باشیم.

قطعاً این طرح صهیونیستی و استعماری جدید در منطقه است که به صورت فشرده و گسترده برای تحقق رویای رژیم صهیونیستی برای ایجاد دولت اسرائیل بزرگ دنبال می‌شود. دلیل این سخن اینکه لابی‌های صهیونیستی حاکم بر آمریکا در سال 2012 تصمیم گرفتند از باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا با وجود ضعف و ناتوانی که داشت، برای دوره دوم ریاست‌جمهوری‌اش حمایت کنند. این در حالی است که شاخص‌ها نشان می‌داد که وی در زمینه سیاست خارجی شکست خورده است. سازمان‌های صهیونیستی تنها برای ایجاد نابسامانی و هرج‌ومرج در منطقه خاورمیانه از او حمایت کردند. بنابراین ما باید نسبت به این خطرات هوشیار بوده و تا حد امکان سیاست باز و گفت‌وگو با عقلا را در پیش بگیریم تا هر نوع تجاوز بر ضد سوریه را از بین برده و پیروزی‌های خود در عرصه میدانی را در ابعاد جهانی به رسمیت بشناسانیم. البته در این میان هیچ کس نباید بر روی فتنه‌انگیزی در سوریه حساب کرده و بر وابستگی خود بر آمریکا حساب کرده و پروژه مقاومت در منطقه را رها کند.