هیلاری کلینتون؛ جنگ‌طلبی که حاضر به مذاکره است

«هیلاری کلینتون» نامزد دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 آمریکا روز پنجشنبه هفته گذشته در «ساندیگو» گفت که انتخاب «دونالد ترامپ» بعنوان رئیس‌جمهور آمریکا به واسطه ایده‌های «غیرمنسجمانه خطرناک» وی در زمینه سیاست خارجی و همچنین«سرشت» وی، «یک اشتباه تاریخی» است.

شبکه آمریکایی «سی ان ان» در گزارشی با استناد به سخنانی که کلینتون در خصوص ترامپ مطرح کرده است، نوشت که سوال اینجاست که اگر «هیلاری کلینتون» بعنوان رئیس‌جمهوری آمریکا برگزیده شود، چه رئیس‌جمهوری خواهد بود و چه رویکرد متفاوتی در مقایسه با ترامپ دارد.

طبق این گزارش، کلینتون برخلاف ترامپ پیشینه گسترده‌ای در زمینه سیاست خارجی دارد و این به واسطه دوران چهارساله‌ای است که او در وزارت خارجه به عنوان وزیر فعالیت داشت.

سی ان ان ادامه داد، بعنوان مثال، کلینتون در سال 2010 از تلاش‌ها برای تشدید چشمگیر تحریم‌های ایران جانبداری کرد و این اقدامات دیپلماتیک موجب شد که شورای امنیت سازمان ملل با 12 رأی موافق در مقابل 2 رأی مخالف به افزایش تحریم‌های ایران رأی دهد.

این شبکه آمریکایی ادامه داد که یکی از وجه تمایزاتی که می‌توان برای کلینتون بعنوان رئیس‌جمهور احتمالی آمریکا قائل شد این است که او نه خود را جنگ‌طلب و نه طرفدار صلح می‌داند و درعوض برای مدت‌ها به صورت قاطعانه هر دو این صفات را دارا بوده است و از مداخله نظامی در عراق، لیبی، افغانستان و سوریه حمایت کرده است و از طرف دیگر برای انتقاد کردن از حملات پهپادهای سیا در قلمرو پاکستان هیچ‌گونه واهمه‌ای نداشت.

سی ان ان سپس نوشت، هیلاری کلینتون در حال حاضر و احتمالاً رئیس‌جمهوری خواهد بود که در عین حال که جنگ‌طلب است به مذاکره علاقمند است.

طبق این گزارش، کلینتون یا ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور احتمالی آمریکا می‌بایست دو ایده بزرگ را در سیاست خارجی آمریکا هدایت کنند و آن انزوا و مداخله‌گرایی است. همانطور که «جان کوئینسی آدامز» وزیر خارجه اسبق آمریکا در سال 1821 گفت، انزوا به این معنا است: «آمریکا در جستجوی تخریب هیولاها به خارج از کشور نمی‌رود. آمریکا خواستار آزادی و استقلال همه است و فقط قهرمان و حامی خودش است» به بیان دیگر، آمریکا برای ایده‌آل‌هایی همچون آزادی و دموکراسی، وارد درگیری‌های خارجی نمی‌شود و در عوض بر تقویت اوضاع داخلی متمرکز می‌شود.

از طرف دیگر، مداخله‌گرایی تأکید دارد که آمریکا می‌بایست از نظم و آزادی جهان حمایت کند و حتی آن را اجرا کند و این نه تنها به دلیل آن است که این کار اقدامی صحیح است بلکه این به نفع خود آمریکا است. «جان اف کندی» در سال 1961 از این ایده حمایت کرد و گفت: «ما باید هر قیمتی را بپردازیم، هر بار مسئولیتی را تحمل کنیم و هر سختی را بپذیریم و از تمامی دوستانمان حمایت کنیم و با تمامی دشمنان خود مخالفت کنیم تا از این طریق، بقا و موفقیت آزادی را تضمین کنیم».

در یک قرن گذشته، آمریکا بین دوران انزوا و مداخله معلق بوده است. انزوا موجب شد که آمریکا تا پایان جنگ جهانی اول، از این جنگ بیرون باشد و در جنگ جهانی دوم برای اعزام نیرو به منظور پیوستن به ائتلافی که با متحدین مبارزه می‌کرد، دیر وارد عمل شود. بعد از آن جنگ، آمریکا بعنوان یک نیروی غالب مداخله‌گر ظاهر شد و معماری جهانی ناتو، سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را رهبری کرد. و جایگاه آمریکا را بعنوان تنها سوپرقدرت جهان حفظ کرد.

سی ان ان سپس در ادامه نوشت ترامپ با توجه به آنچه که در زمینه سیاست خارجی مطرح کرده است، یک نوانزواگرا است. او خواستار ممنوعیت موقت ورود مسلمانان به آمریکا شده است و خواستار ساخت یک دیوار در امتداد مرز مکزیک شده است و همچنین خواستار تجدیدنظر در خصوص ائتلاف ناتو شده است و آن را منسوخ دانست و همچنین در گفت‌وگوی ماه آوریل با روزنامه «نیویورک‌تایمز» گفت: «ما نمی‌توانیم پلیس جهان باشیم».از طرف دیگر، ترامپ فردی بود که گفت مظنونین تروریسم را شکنجه می‌دهد و خانواده‌های آنها را می‌کشد.

کلینتون از طرف دیگر، بخشی از دستگاه سیاست خارجی آمریکا است که در چندین دهه گذشته، آمریکا را یک کشور مستثنی می‌دانسته است. در کتاب 2014 وی تحت عنوان «انتخاب‌های سخت» درباره دورانی که رهبری وزارت خارجه آمریکا را برعهده داشت، دو حمله به کنسولگری آمریکا و تأسیسات سیا در بنغازی لیبی بازگو شده است. کلینتون در کتاب خود نتیجه‌گیری کرده است که علیرغم آنکه تلفات غم‌انگیزی برجای ماند، «عقب‌نشینی، پاسخ نبود. عقب‌نشینی (آمریکا) جهان را به یک مکان‌ امن‌تر تبدیل نمی‌کرد و عقب‌نشینی در ژن آمریکا نیست».

طبق این گزارش، پیشینه کلینتون در وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهد که او یک مداخله‌گر است که احساس تقریباً راحتی در خصوص استفاده از قدرت نظامی آمریکا دارد و در عین حال تمایل دارد با رقبای قدیمی آمریکا همچون ایران و طالبان در هر زمان که آمادگی داشته باشند، وارد مذاکره شود.

کلینتون در خصوص رأی خود در حمایت از جنگ عراق در سال 2003، در زمانیکه سناتور بود، در کتاب انتخاب‌های سخت آورده است: «من تنها کسی نبودم که اشتباه کردم اما صاف و ساده می‌گویم که به هر حال اشتباه کردم».

اولین تصمیم امنیت ملی بزرگ که دولت «باراک اوباما»رئیس‌جمهوری آمریکا با آن در اوایل 2009 روبرو شد، این بود که چه اقدامی برای رویارویی با وخامت اوضاع افغانستان می‌تواند انجام دهد. کلینتون در این موضوع از فرماندهانی طرفداری کرد که خواستار تکمیل منابع برای مقابله با طالبان در افغانستان بودند و افزایش 40 هزار نیرو در افغانستان را تأیید کرد.

از طرف دیگر کلینتون موضع جنگ‌طلبانه‌ای در مقابل «معمر قذافی» رهبر سابق لیبی اتخاذ کرد و در سال 2011 نقش مهمی در گردهم‌آوری ائتلاف غیرمتعارف ناتو و کشورهای عربی ایفا کرد که در نهایت به برکناری قذافی از قدرت منجر شد.

نامزد دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هیچ واهمه‌ای ندارد تا مواضع جنگ‌طلبانه خود را حتی در مخالفت با اوباما تقویت کند. کلینتون در سال 2012 و در همان سالهای اولیه آغاز ناآرامی‌های سوریه، خواستار تسلیح معارضان مسلح سوریه شد و این در حالی بود که اوباما در ابتدا با این طرح مخالفت داشت.

یک اختلاف برجسته دیگر میان مواضع اوباما و کلینتون زمانی بود که کلینتون از منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه به بهانه محافظت از شهروندان سوری در مقابل نیروی هوایی «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه حمایت کرد.

کلینتون همچنین برجسته‌ترین مقام کابینه اوباما بود که خواستار استقرار یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا برای دستگیری یا کشتن «اسامه بن لادن» شد.

این گزارش درباره آینده ریاست‌جمهوری کلینتون نوشت که کلینتون در مقایسه با اوباما، یک دولت مداخله‌گرتر خواهد داشت. در زمینه افغانستان، احتمالاً سیاستی را که دولت اوباما تا همین اخیراً در پیش گرفته است و آن عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان است، را دنبال نخواهد کرد.

طبق این گزارش، در زمینه داعش و سوریه، کلینتون ارتش زیادی از آمریکا را اعزام نخواهد کرد. وی در ماه نوامبر گفت: «من اعتقادی ندارم که آمریکا بار دیگر صدهزار نظامی آمریکایی را برای مبارزه در خاورمیانه داشته باشد».

کلینتون در ساندیگو خواستار افزایش حملات هوایی علیه داعش شد و همچنان بر ادامه سیاست دولت اوباما مبنی بر از بین بردن منابع مالی داعش، بازوی تبلیغاتی این گروه در فضای سایبری و جریان نیروگیری این تروریست‌ها از کشورهای خارجی تأکید کرد.

وزیر خارجه سابق آمریکا در خصوص موضوع چین، عقیده متقاوتی دارد. او در کتاب خود نوشت: «این رابطه‌ای نیست که به وضوح بتوانیم آن را در دسته‌بندی دوست یا دشمن قرار دهیم و هرگز هم اینطور نخواهد بود».

وی همچنین به همپیمانان آمریکا که در همسایگی چین قرار دارند از جمله برمه اطمینان داد اما لزوماً او با چین دشمنی نخواهد داشت زیرا آمریکا بیش از یک تریلیون دلار به بانک‌های چینی بدهکار است.

سی ان ان در پایان نوشت که آیا رئیس‌جمهور کلینتون خط قرمزی در روابط با «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری روسیه تعیین می‌کند یا خیر که این مسئله مشخص نیست اما با اینحال سخنرانی وی در ساندیگو تردیدی باقی نگذاشت که تحمل اقدامات ترامپ همچون تقدیر وی از ولادیمیر پوتین و به راه انداختن جنگ با دوستان آمریکا از جمله نخست‌وزیر انگلیس، شهردار لندن، صدراعظم آلمان و رئیس‌جمهور مکزیک و پاپ را ندارد.