به نقل از شبکه خبری روسیا الیوم، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه مجددا تأکید کرد که کشورش برای پاکسازی پنج هزار کیلومتر مربع در شمال سوریه از وجود تروریست‌ها تلاش می‌کند. این منطقه به گفته وی یک منطقه پرواز ممنوع خواهد بود. این نخستین بار نبود که اردوغان چنین اظهاراتی را ایراد می‌کرد. در نتیجه این اظهارات غافلگیرکننده نبود اما مسئله مهم این است که اردوغان از عامل زمان به خوبی استفاده کرده و بر روی تمامی تناقضات ممکن سرمایه‌گذاری می‌کند؛ مسئله‌ای که نه تنها دشمنانش بلکه دوستان و هم‌پیمانانش را به حیرت واداشته است.

 

چرا اردوغان دنبال منطقه امن و پرواز ممنوع است در حالی که به خوبی می‌داند نیروهای دولتی سوریه هرگز به ترکیه حمله نخواهند کرد؟ چرا این خواسته را مطرح می‌کند در حالی که می‌داند واشینگتن و ناتو حداقل چند بار گفته‌اند که از این طرح خوششان نمی‌آید؟ چرا ترکیه گاه و بی‌گاه بر مسئله منطقه پرواز ممنوع تأکید می‌کند حال آنکه همچنان شک و تردیدهایی درباره روابط آنکارا با گروه‌های تندرو وجود دارد؟

 

تمامی این سؤالات در ذهن کارشناسان و تحلیلگران و محافل سیاسی و امنیتی وجود دارد. اما رئیس‌جمهور ترکیه به رغم صبر و حوصله اتحادیه اروپا، آمریکا و روسیه در برابر سیاست‌ها و اظهارات این کشور که معمولا با عرف دیپلماسی و سیاست همخوانی ندارد و بیشتر به تنش سیاسی می‌انجامد، به صورت اصولی با پرونده‌های مطرح شده برخورد می‌کند.

 

اردوغان مجددا اعلام کرد که کشورش با مخالفان میانه رو سوریه همکاری و شهر جرابلس را از وجود داعش پاکسازی کرد و ساکنان این شهر اکنون به جرابلس بازگشته‌اند. حتی ریاست ستاد ارتش ترکیه اعلام کرد که ارتش آزاد سوریه کنترل 960 کیلومتر مربع از مناطق شمال حلب را در دست گرفته است.

 

ریاست ستاد ارتش ترکیه همچنین اعلام کرد که 111 منطقه مسکونی را آزاد و بیش از 1600 مقر داعش را هدف قرار داده است. طبیعتا اکنون فقط انتظار این را داریم که مقامات ترکیه بگویند میلیون‌ها مهاجر و پناهجوی سوری به کشور جدید خود تحت رهبری و فرماندهی ارتش آزاد سوریه بازگشته‌اند.

 

این به هیچ وجه طنز و به سخره گرفتن نیست. تکرار این صحبت‌ها به ما این اجازه را می‌دهد که با اقدامات ترکیه و میزان خطرات آن نه تنها علیه تمامیت ارضی سوریه بلکه علیه هرگونه توافق آتی میان مسکو و واشینگتن به رغم اختلافات میان دو کشور با جدیت برخورد کنیم. اما ترکیه تلاش می‌کند از این اختلافات به نفع دستورکارهایی استفاده کند که احتمالا بعدا تأثیر منفی بر خود این کشور داشته باشد. اوضاع سیاسی تا حدی دگرگون و پرتنش شده که تمامی برگ برنده‌هایی که اردوغان از آن‌ها استفاده می‌کند احتمالا به ضرر خود وی تمام شوند و به باد بروند.

 

اردوغان نگاه‌های تمامی مردم جهان را به سمت سخنان خطرناک و "ایدئولوژیک" خود درباره معاهده‌های سور و لوزان کشاند. وی از تمامی جهان و همان کشورهایی که با امپراتوری عثمانی این دو معاهده را امضا کردند انتقاد کرد. وی در حالی این انتقادات را مطرح کرد که ماهیت و موقعیت تاریخی و نظامی و روابط بین المللی را فراموش کرد و این را به یاد نیاورد که امپراتوری ضعیف عثمانی اگر این معاهده‌ها را در آن زمان امضا نمی‌کرد تکه تکه می‌شد و چیزی از آن باقی نمی‌ماند. وی در همین حال نیز از دشمنان امپراتوری عثمانی (انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، یونان، رومانی و یوگسلاوی) انتقاد کرد.

 

این صحبت‌های خطرناک اردوغان نزدیک است به عامل و محرک ایدئولوژیکی برای تمامی سیاست‌های وی تبدیل شود چراکه بسیاری از رسانه‌ها وی را به تلاش برای مداخله در امور سوریه، عراق و مصر و برانگیختن دشمنی این کشور علیه آن کشور و سرزنش برخی از کشورها متهم کردند. برخی تأکید کردند که دستورکارهای دینی اردوغان به طور کامل با قانون اساسی جدید ترکیه در تضاد است.

 

سؤال بسیار مهم اکنون این است: چه کسی به اردوغان اجازه می‌دهد همچنان دستورکارهای سیاسی و دینی خود را اجرا کند؟ چه موقع تمامی برگ برنده‌هایش بر باد خواهد رفت؟ ترکیه چه موقع به یاد خواهد آورد که در قرن نوزدهم زندگی نمی‌کند و تنها کشور در منطقه نیست و چند کشور دیگر در اطرافش هستند؟