ترکیه در عراق به دنبال چیست؟

این روزها جنگ حلب (در سوریه) و موصل (در عراق) بسیاری از اتفاقاتی که در منطقه می‌گذرد را به حاشیه برده است. در واقع، این دو جنگ مهم باعث شده توجه بسیاری از رسانه‌ها به اتفاقاتی معطوف شود که در عرصه میدانی در این دو کشور رخ می‌دهد و «تا حدودی» از حواشی اخباری که رخ می‌دهد، غافل شوند. یکی از این «حواشی» خبری است که این روزها به «متن» تبدیل شده مواضع مقام‌های ترکیه است که می‌رود این کشور را به تهدیدی برای امنیت منطقه تبدیل کند. یکی از بازیگرانی که در عرصه منطقه نقش «مخرب» و «ویرانگر» دارد ترکیه است به‌گونه‌ای که نقش این کشور پهلو به پهلوی عربستان می‌زند. اگرچه این کشور در برهه‌ای سیاست «تنش صفر با همسایگان» را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده بود، اما هفته‌ها و روزهای اخیر سخنانی که بر زبان مقام‌های ترکیه جاری شده باید زنگ خطر را برای سیاست‌گذاران به صدا در آورده باشد. این روزها طنین «بد مستی»‌های اردوغان و سیاستمداران حلقه به گوش وی چنان در منطقه پیچیده که گویی این میراث‌دار ناخلف آتاتورک «هل من مبارز» می‌طلبد. رئیس‌جمهوری ترکیه سخنانی «بو دار» خطاب به نخست‌وزیر عراق بر زبان آورد که از توهمات پان‌ترکیسمی وی نشان دارد؛ گویی سلطان ترکیه‌ای اکنون در قرون 18- 17 میلادی زیست می‌کند. از سخنان «بو دار» اردوغان می‌توان به این موارد اشاره کرد: «موصل از نظر تاریخی متعلق به ما است»، «زمانی از آنتپ گرفته تا حلب و از ریزه (در شمال شرق ترکیه) تا بندر باتومی ( در گرجستان = زادگاه جد پدری اردوغان) و از بوسنی تا اوسکوپ ترکیه همه در قالب یک جغرافیای واحد بودند... این شهرها هم اینک به لحاظ جغرافیایی در کشورهای مختلفی واقع شده‌اند... در تمامی این شهرها ردی از استخوان‌های پدران ما، عرق جبین آنها و حتی خون ریخته شده آنها وجود دارد. اجداد مردم ترکیه امروزه در 30 کشور مختلف دنیا مزار دارند و ترکیه نمی‌تواند نسبت به وقایعی که در آنجا می‌گذرد بی‌تفاوت بماند.» اردوغان باید درک کند که کشورش آنگونه که تصور می‌کند «جزیره ثبات» نیست که برای این و آن خط و نشان می‌کشد. ترکیه اکنون به مثابه بمبی ساعتی است که هر لحظه احتمال انفجار آن می‌رود و انفجار این بمب ساعتی زمینه‌ساز ناامنی در بسیاری از کشورهای همسایه است. بنابراین، اردوغان باید پیش از خط و نشان کشیدن برای «دشمن» خارجی، اوضاع داخلی کشور خود را سر و سامان دهد. او نباید برای منحرف کردن افکار عمومی کشورش از بحران‌های داخلی، توجهات را به خارج از کشور معطوف کند.

 

1- هسته‌های مخفی داعش در ترکیه

با شدت گرفتن بحران در سوریه، ترکیه یکی از خطوط مهم مواصلاتی داعش بود. به عبارت دیگر، ترکیه نقش لجستیک در عملیات‌ داعش در سوریه داشت. به نظر می‌رسد اما و اگرها در مورد رابطه این کشور با داعش در شهریور 1393 مطرح شد آن‌گاه که 45 نفر از اعضای کنسولگری ترکیه در عراق پس از 100 روز اسارت در دست داعش آزاد شدند. داوود اوغلو که در آن زمان نخست‌وزیر ترکیه بود گفت در مقابل آزادی گروگان‌ها هیچ عملیات نظامی انجام نشده و هیچ باجی هم به داعش داده نشده است. «رجب طیب اردوغان»، رئیس‌جمهوری ترکیه و سایر مقام‌ها و رسانه‌های ترک اعلام کردند که آزادی این گروگان‌ها بخشی از عملیات دستگاه اطلاعات ترکیه است، اما هیچ توضیح اضافی در این مورد داده نشد. با این حال، در همان زمان برخی کارشناسان حدس و گمان‌هایی مطرح کردند دال بر اینکه آنکارا در ازای آزادی گروگان‌ها تعهداتی به داعش داده است از جمله عدم مشارکت ترکیه در عملیات نیروهای ائتلاف، عبور و مرور آزاد اما بی‌خطر نیروهای داعش از ترکیه به سوریه، در اختیار قرار ندادن پایگاه‌های نظامی خود به کشورهای ائتلاف. اما یک نکته مسلم است: بند بازی ترکیه و امتیاز گرفتن از طرف غربی بدون هیچ هزینه‌ای.

اوضاع به یک منوال نماند. ورق برگشت و پس از بمب‌گذاری در شهر کردنشین سوروچ، ترکیه چاره‌ای ندید جز همراهی با ائتلاف غرب و هدف قرار دادن داعش، اما داعش هم بیکار ننشسته بود. این گروه شبکه‌های مخفی خود را در تار و پود جامعه ترکیه تنیده بود. شدت عمل ترک‌ها در برابر این گروه تکفیری می‌توانست شهرهای ترکیه را همچون بشکه باروت به هوا بفرستد. داعش فقط ضرب شستی به آنکارا نشان داد. از ژانویه 2015 به این سو، مبارزان و حامیان داعش چند حمله در ترکیه انجام دادند. تمام عاملان این حملات با «هسته‌های مخفی داعش» در ترکیه ارتباط داشتند. آنها در استانبول هم رژه نظامی رفته بودند و سی‌دی‌ها و نمادهای این گروه در مغازه‌ها و فروشگاه‌ها در این کشور آشکارا فروخته می‌شد. شهر «آدیامان» یکی از پایگاه‌های داعش است که هسته‌های مخفی این گروه در آنجا به عضوگیری می‌پردازند. اگرچه شهروندان این شهر بارها به پلیس گزارش‌هایی دادند دال بر اینکه داعش از این شهر اقدام به عضوگیری می‌کند و برخی خانه‌ها به پاتوق نیروهای خلافت تبدیل شده اما مقامات دولتی ترکیه چشم بر این گزارش‌ها بستند.

«الهام بالی»، رهبر داعش در آدیامان پیش از اینکه دستگیری نیروهای این گروه در ترکیه شروع شود در مارس 2015 به سوریه گریخت. داعش ریشه‌های عمیقی در جامعه ترکیه و پیوندهایی هم با سایر گروه‌های جهادی در نقاط مختلف دنیا دارد. اعضای ترکیه‌ای داعش یا آن دسته از اتباع این کشور که پیوندهایی نزدیک با این گروه دارند از «خلأهای قانونی» در ترکیه استفاده کردند تا از دام قانون بگریزند. برخی می‌گویند ریشه‌های رادیکالیسم در ترکیه ناشناخته است اما در عین حال به مواردی اشاره می‌کنند مانند اینکه: اعضای ترکیه‌ای داعش در خارج از مساجد اصلی در ترکیه تندرو شده و به رادیکالیسم روی آوردند. به عبارت دیگر، آنها در برخی مراکز و مکان‌های غیررسمی و برخی مساجد حاشیه‌ای و دورافتاده، آموزش‌های مذهبی می‌دیدند. این آموزش‌ها خارج از چارچوب رسمی بود. بسیاری از این آموزش‌ها نیز در خفا صورت می‌گرفت.

این هسته‌های مخفی توانستند شبکه‌هایی در ترکیه ایجاد کنند. شهرهای استانبول، آنکارا، قونیه، آدانا، ازمیر، شانلی‌اورفا و غازی‌انتپ از جمله پایگاه‌های نیروهای داعش در ترکیه است. این مردان همچون آتشی بودند که بحران داخلی سوریه را مشتعل‌تر کرد. در تمام این موارد سازمان‌های اطلاعاتی ترکیه چشم بر این فعالیت‌ها بستند به این امید که با بحرانی‌تر شدن اوضاع سوریه بتوانند از آب گل آلود ماهی بگیرند. هدف این بود که اسد زودتر ساقط شود و ترکیه بدون هیچ هزینه‌ای وارد سهم خواهی شود. شهر غازی‌انتپ به‌عنوان قطبی اصلی برای تجارت مرزی و ساخت جلیقه‌ها و ادوات انتحاری برای مبارزان داعش در سوریه تبدیل شد. شانلی‌اورفا و غازی‌انتپ پایگاه‌های اصلی داعش در کل ترکیه بودند و مکان‌های دوردستی مانند استانبول و دیاربکر نیز با این پایگاه مرتبط بودند.

«دولت اسلامی» ظاهرا با شبکه‌های قدیمی القاعده در ترکیه نیز ارتباط داشت. لااقل در دو مورد (عثمان کاراهان در استانبول و مصطفی گونس در قونیه) به عضوگیری از القاعده نیز می‌پرداختند. آنها با مبارزان قدیمی افغانستان در دهه 80 نیز ارتباط داشتند. مورد سوم هم یکی از عضوگیران داعش در آدانا بود که به «ایوب هوکا» معروف بود. او نیز پیوندهایی با افغانستان داشت. مصطفی گونس با متین کاپلان، سلفی تندرو در آلمان، ارتباطاتی داشت. متین با بن لادن در سال 1997 دیدار کرده بود. گونس چند بار در ترکیه زندانی شد، سپس آزاد و به خارج از کشور رفت و باز هنگام بازگشت، دستگیر و زندانی شد. رهبران داعش در آدیامان عبارت بودند از احمد کورکماز و مصطفی دوکوماچی که پیش از اینکه نیروهای بالقوه مستعد به داعش ملحق شوند ابتدا برای آنها خطابه‌های مذهبی می‌خواند. سیستم‌های اطلاعاتی غربی معتقدند آن دسته از مبارزان خارجی که غرب به‌دنبالشان است عمیقا در تار و پود ترکیه تنیده شده‌اند.

بسیاری از عوامل ترکیه‌ای داعش بر این باورند که حداقل دو عامل باعث شد آنها اهدافی را در ترکیه هدف قرار دهند: 1- شکست داعش برای تسخیر کوبانی،2- یورش کردهای مورد حمایت آمریکا برای بازپس‌گیری تل ابیض. بحث کردهای سوری جنجال‌ها و مناقشاتی را در ترکیه سبب شد. از یک‌سو، کردهای ترکیه به حمایت از همقطاران خود در سوریه برخاستند و از سوی دیگر، دولت ترکیه مناطق کردنشین خود را به میدان جنگ تبدیل کرد. این برخوردها باعث شد برخی از شهروندان ترکیه به افراط‌گرایی و سلفی‌گری روی آوردند. از آن جمله «اورهان گوندر» بود که در انتخابات ماه ژوئن در ترکیه دو بمب در برابر حزب دموکراتیک خلق (HDP) منفجر کرد. گوندر در سال 2014 همراه با «شیخ عبدالرحمان» و «یونس امر» به سوریه رفت. هر یک از این افراد و سایر «برادران شان» که در شبکه‌های مخفی در سراسر ترکیه پخش شده بودند حملاتی در این کشور انجام دادند. دستگیری‌هایی که در ترکیه انجام شد نشان داد که اعضای سوری- ترک داعش پیوندهای عملیاتی با یکدیگر دارند. حملاتی که نیروهای داعش به‌طور مثال در آدانا، مرسین، دیاربکر، سوروچ و آنکارا انجام دادند نمادهای جنبش سیاسی ملی‌گرای کرد را هدف گرفته بود تا این بار دولت ترکیه را در برابر کردها قرار دهد. پ‌ک‌ک در دام داعش افتاد و با انجام حملاتی به نیروهای دولتی ترکیه جرقه درگیری گسترده‌ای را با دولت ترکیه روشن کرد.

داعش تا اینجا به هدف خود رسیده بود. این اهداف چه بود؟ انتقام از دولت اردوغان، بر هم زدن نظم داخلی و ضربه زدن به رشد اقتصادی و کل اقتصاد ترکیه، رو در رو قرار دادن کردها با دولت ترکیه و ایجاد شبکه‌های مخفی در تمام این کشور. داعش از تاکتیک‌های مشابهی در ترکیه استفاده می‌کند: برقراری واحدهای ترک‌زبان که با روحانیون ترک و مربیان نظامی کامل می‌شوند. شواهدی وجود دارد دال بر اینکه اعضای ترکیه‌ای داعش با اتخاذ اقداماتی سعی می‌کنند مورد شناسایی ابزارهای الکترونیکی قرار نگیرند. وقتی اعضای داعشی می‌خواستند از ترکیه به سوریه بروند مربی مربوطه سیم کارت‌ها و دستورالعمل‌های مجزایی به او در مورد چگونگی سفر می‌دهد. این اطلاعات باعث می‌شود وی از دسترس شبکه‌های جاسوسی خارج شده و مورد شناسایی قرار نگیرد.

براساس چکیده‌ای از سند 500 صفحه‌ای دادستانی کل ترکیه، هسته‌های مخفی داعش قصد داشتند شهر غازی‌انتپ در ترکیه را به تسخیر خود درآورند. در نامه‌ای که «یونس دورماز»، رهبر داعش در این شهر، به رهبر داعش در ترکیه فرستاده این تصمیم فاش شده بود اما این نامه هم به دست مقام‌های اطلاعاتی و قضایی ترکیه افتاد. دورماز قائل به مخفی‌کاری در فعالیت‌های داعش و عضوگیری در غازی‌انتپ بود. او در نامه خود نوشته بود: «حدود 50 کفاش در این شهر هستند. یک شهروند ترکیه‌ای ساختمانی دو طبقه کرایه کرده و آن را به محل کار تبدیل می‌کند. او فقط عرب‌ها را به‌کار می‌گیرد. با این کار ما می‌توانیم در میان دوستان‌مان پنهان شویم. اگر 5 باب مغازه از این دست باز کنیم می‌توانیم به راحتی عملیات‌هایمان را انجام دهیم.»

او در این نامه پیشنهاد داده بود که می‌توان از خانه‌های اعراب برای پنهان کردن اعضای داعش استفاده کرد. او با یک بررسی سرانگشتی گفته بود: «38 آپارتمان در یک مجتمع است و در هر آپارتمان لااقل 4 نفر حضور دارند. با این حساب می‌توانیم 110 نفر را پنهان کنیم.» گزارش‌های امنیتی حاکی است که مبارزانی که به داعش تعلق دارند وقتی به غازی‌انتپ می‌رسند در منازل داعشی‌ها پنهان می‌شوند و سپس به سوریه می‌روند. شهر کیلیس هم یکی دیگر از شهرهایی است که شبکه‌های مخفی داعش در آن ریشه دوانده‌اند. «ارن اردم»، از اعضای حزب جمهوری‌خواه خلق (CHP) می‌گفت حدود 200 هسته مخفی داعش در ترکیه وجود دارد و هسته‌های فعالی هم در استانبول هستند. کار از دستگیری گذشته است. او گفت 20 درصد از مسافرانی که به این شهر وارد شوند از اعضای داعش هستند.

کارشناسان ترک می‌گویند داعش و گروه‌هایی از این دست، حامیان خود را به چند شکل می‌یابند: فعالیت پیگیر و مستمر در مناطقی که دارای مشکلات اقتصادی هستند و دولت هم چشم بر آن بسته است. عثمان سوزن، رئیس شاخه آدیامان انجمن حقوق بشری ترکیه شد می‌گوید: «تجمعات مذهبی طی هفت، هشت سال گذشته به شدت زیاد شده است. محیط برای فعالیت‌ها و اهداف آنها مناسب است. مردمان فقیر و کارگران هدف این گروه‌ها هستند. سخت نیست که در میان اعضای این گروه‌ها افرادی را بیابیم که در طبقات پایین هستند.» برخی دیگر می‌گویند تاکنون 700 داعشی «توبه» کرده و به کشور خود بازگشته‌اند اما «توبه گرگ» آیا پذیرفتنی است؟ آنها در سوریه آموزش دیده و به نیروهایی کارکشته و حرفه‌ای تبدیل شده‌اند که در سر بزنگاه می‌توانند به سازماندهی نیرو و انجام عملیات بپردازند. عثمان سوزن می‌افزاید: «دولت آنها را تحمل می‌کند. خانواده‌ها شاکی هستند که فرزندان‌شان به این سازمان‌ها ملحق می‌شوند. وقتی به کشور بازمی‌گردند کسی از آنها سوالی نمی‌کند که کجا بوده‌اند. آنها به دلیل نیازهای اقتصادی‌شان سکوت کرده و گزارش نمی‌دهند.» او می‌گوید فقط در آدیامان 300 نفر هوادار داعش آزادانه زندگی می‌کنند. عثمان سوزن معتقد است یک تقابل شدید میان نسل‌هایی وجود دارد که در این شهرهای به سرعت در حال تغییر زندگی می‌کنند. شکاف‌های عمیقی در ارزش‌ها، مذهب، اخلاقیات، باورها و هویت وجود دارد. برخی به داروهای روان‌گردان روی می‌آورند و برخی دیگر به گروه‌هایی مانند داعش می‌پیوندند. گزارش Jane's Intelligence Weekly حاکی از این است که لااقل 3 هزار نفر در ترکیه وجود دارند که پیوندهای «مستقیم» با داعش دارند. مولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه، هم نگرانی خود را از بازگشت 700 نفر از ترکیه‌ای‌های عضو داعش به کشور بیان کرده است. اکنون داعش ماهیت و موجودیت دولت ترکیه را مورد تهدید قرار داده است. با شبکه‌ها و هسته‌های مخفی که این گروه در ترکیه به‌وجود آورده پر بیراه نیست اگر ترکیه را همچون بشکه باروتی توصیف کنیم که هر لحظه احتمال انفجار آن می‌رود.

 

2- بدمستی‌های اردوغان در موصل و حلب

ترکیه به پشتوانه رابطه قوی با آمریکا، اسرائیل، اروپا و ناتو و زیرساخت‌های اقتصادی، خود را شایسته ایفای نقش مقتدرانه در منطقه می‌بیند. این کشور با عضویت در ناتو پای خود را فراتر از گلیم خود دراز کرده و در قطر و سومالی به دنبال تاسیس پایگاه نظامی است. اگر ترکیه تا پیش از بحرانی شدن رابطه‌اش با روسیه بر سر سرنگونی جنگنده روس و کودتای پس از آن بهشت توریست‌های خارجی بود اما اکنون این کشور در بدترین شرایط امنیتی و در زمره کشورهای «ناامن» قرار گرفته است. پس از کودتای نافرجام اخیر طعم قدرت به مذاق سلطان خوش آمده است. اردوغان خود را وارث سلاطین عثمانی می‌داند و به دنبال کشورگشایی در منطقه است. ترکیه ظاهرا بر این باور است که نظم سایکس- پیکو قرار است به هم بخورد و نظم جدیدی جانشین آن شود. بر همین اساس، مقام‌های ترکیه به فریب دریافت سهم حلب و موصل حاضر شده‌اند حتی سخن از امکان شروع جنگ سوم جهانی به میان آورند. در مارس 2011 وقتی اردوغان به بغداد سفر کرد چنان مورد استقبال مردم و رهبران سیاسی و دینی عراق قرار گرفت که گویی او نخست‌وزیر عراق است که از استانی وارد بغداد شده است. هزاران نفر از مردم عراق جمع شده و پلاکاردهای حاکی از استقبال در دستان مردم در اهتزاز بود. 5 سال بعد یعنی در سال 2016 هیچ نشانی از آن استقبال نیست. این قهرمان سابق اکنون به منفورترین چهره در عراق تبدیل شده است. مقتدی صدر و حامیانش که روزگاری به استقبال از اردوغان رفته بود این روزها فریاد «اشغالگر برو بیرون» در برابر سفارت ترکیه سر می‌دهند. عملیات موصل خوی واقعی اردوغان را نشان داد.

 

اردوغان گفته بود: «مصمم هستیم در عملیات موصل حضور داشته باشیم. اگر نیروهای ائتلاف ترکیه را نمی‌خواهند طرح B را اجرا می‌کنیم. اگر آن را نخواهند طرح C را در دست داریم.» به دنبال آن سخنانی بر زبان آورد که گویی اکنون او در قامت سلطان و کشورش در جامه امپراتوری عثمانی قرار دارد. اردوغان عملیات موصل را عملیاتی فرقه‌گرایانه می‌بیند. بر همین اساس، او معتقد است نیروهای حشد شعبی (شیعی) در موصل حضور دارند. او مدعی است حضور شیعیان در موصل یعنی راه افتادن جوی خون. رئیس‌جمهوری ترکیه بر این باور است که کشورش «ناجی ترکمن‌ها و اهل سنت» است. او با طرح‌های B و C می‌خواهد یا جای پای خود را در موصل سفت کند تا بتواند کردها را مهار کند یا می‌خواهد منطقه حائل را در کنار مرزهای خود برقرار کند تا امکان مانور بیشتری در عراق (و البته در سوریه) داشته باشد. اگر موج گسترده آوارگان وجود داشته باشد، ترکیه می‌تواند به مداخله خود مشروعیت دهد. بحث‌هایی مطرح است مبنی بر اینکه اردوغان می‌خواهد منطقه حائل را تا عمق 10 کیلومتری عراق شکل دهد درست شبیه به همان کاری که از جرابلس تا الرای در سوریه انجام داد. با این حال، ایجاد این منطقه حائل بدون رضایت ایران، عراق، اقلیم کردستان و آمریکا دشوار است. او می‌گوید: «آنچه در سوریه انجام دادیم را در عراق انجام خواهیم داد.»

گویا اردوغان دچار خطای محاسبه شده است. عراق، سوریه نیست. در سوریه اقتدار دولت مرکزی به سختی از دمشق آن‌سوتر می‌رود. در سوریه چند بازیگر منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای حضور دارند. این کشور اکنون به صحنه نزاع و رقابت قدرت‌ها تبدیل شده است. در عراق وضعیت، تفاوتی اساسی با سوریه دارد. اگرچه وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که ترکیه باید در نابودی داعش از موصل نقش داشته باشد؛ اما افزود تصمیم نهایی بر عهده دولت عراق است که دولت عراق هم به شدت با حضور نیروهای ترکیه مخالف است و آنها را در کسوت «اشغالگر» می‌نگرد. برخی کارشناسان به درستی بر این باورند که «از دید آنکارا، سقوط صدام برای ترکیه فاجعه بود. ترکیه در انتقام از تغییر معادلات قدرت در عراق به نفع شیعیان و ایران، سوریه را به آتش کشید. ترکیه با ایجاد داعش و جنگ نیابتی سعی کرد با تجزیه عراق و سوریه اقلیم تحت نفوذ خود را ایجاد کند. تبدیل جنگ نیابتی به جنگ مستقیم مهم‌ترین تحول و تفاوت آشکار سیاست قبل و بعد از کودتای ترکیه در ارتباط با سوریه و عراق است.» ترکیه اکنون سیاست یک بام و دوهوا در پیش گرفته است. از یک‌سو، وزیر خارجه این کشور در فردای کودتا از وزیر خارجه ایران به گرمی استقبال می‌کند و در روزی دیگر در کنار وزیر خارجه عربستان می‌نشیند و جزایر ایرانی را متعلق به امارات می‌داند و به ایران و شیعیان می‌تازد. آیا ترکیه به‌دنبال تجزیه عراق و سوریه است یا بوهایی در این باره استشمام کرده است؟ آیا توازن قدرت را به نفع ایران در حال تغییر می‌بیند؟ آیا مرزهای سایکس – پیکو در حال تغییر است؟ زمان پاسخ ما را خواهد داد.