به گزارش مهر، روز ۱۴ مارس ۲۰۱۱ دقیقا یکماه بعد از آغاز انتفاضه مردم بحرین نیروهای سپر جزیره به رهبری ارتش عربستان ومشارکت نیروهای انتظامی امارات وارد بحرین شدند.

خبرنگاران حاضر بر روی پل ملک فهد شاهد عبور یک هزار نظامی عربستان و۵۰۰ پلیس اماراتی بودند که با هدف سرکوب معترضین به حکومت شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه وارد این کشور شدند.

این خبرنگاران گزارش دادند گرچه نیروهای اماراتی مجهز به ابزارهای سرکوب شورش بودند اما تسلیحات نظامیان عربستانی حکایت از تدارک آنها برای ورود به یک جنگ حکایت می کرد.

کارشناسان بسیاری این مسئله را مورد تحلیل قرار داده واز منظر های مختلف آن را بررسی کرده اند، اما از نکات جالب در این رابطه اینکه هم موافقان وهم مخالفان حضور نیروهای نظامی عربستان در بحرین به این نکته اذعان دارند که این اقدام گرچه در قالب یک اقدام جمعی شورای همکاری خلیج فارس ودر چارچوب توافق امنیتی موجود بین کشورهای عضو صورت گرفت اما حکایت از حجم نگرانی هایی داشت که عربستان از انتقال موج بیداری به سوی مرزهایش با آن دست وپنجه نرم کرده ومی کند.

همین مسئله باعثشد تا گروه ها وجریان های مخالف دولت که در قسمت های گذشته به تفصیل میزان محبوبیت وجایگاه آنها را در جامعه بحرین مورد بررسی قرار دادیم، ضمن رد قاطع این دخالت، هدف از آن را سرکوب اعتراضات مردمی و حمایت از رژیم پادشاهی این کشور در مقابل خواسته های به حق مردم توصیف کنند.

رهبران این جریانها دراظهارنظرهای مختلف، حضور نظامیان عربستانی را در کشورشان مقدمه ای برای اشغال نظامی کامل بحرین توسط ریاض توصیف وآن را در راستای اهداف آمریکا در منطقه دانستند.

تحلیلگران عرب وغیر عرب همگی بر این باورند که حضور نیروهای ارتش عربستان و مشارکت بالفعل در سرکوب فجیعانه مردم بحرین چیزی جز فرار به جلو خانواده آل سعود و خط و نشان کشیدن برای مردم عربستان و بخصوص شیعیان این کشور نمی تواند تفسیر دیگری داشته باشد.

این مسئله در سخنان رهبران جریان های مخالف دولت آل خلیفه نیز کاملا مشهود است، این رهبران حملات نظامیان عربستان را به مساجد وحسینیه های شیعیان درراستای هدف بزرگتر که همانا ممانعت از دستیابی اکثریت شیعه بحرین به حقوق خویش است توصیف کرده ودستچین کردن عناصر وهابی افراطی را درنیروهای اعزامی به کشورشان از مهمترین دلایل این مدعی دانستند.

البته این اولین باری نیست که عربستانی ها به طور مستقیم در امور داخلی بحرین دخالت کرده و به حمایت از خانواده آل خلیفه حاکم بر بحرین پرداخته اند.

پژوهشگران عرب که اوضاع بحرین را پیگیری می کنند بر این باورند که تشابه قابل توجهی بین رخدادها وحوادثسال ۲۰۱۱ با حوادثی که در سال ۱۹۲۳ به وقوع پیوست وجود دارد. در سال ۱۹۲۳ هم اکثریت شیعه بحرین نسبت به تبعیض طایفه ای و مذهبی حاکم بر کشورشان اعتراض کرده و خواستار اصلاحات اداری شدند.

در این سال هم عبد العزیز پادشاه وقت عربستان با دخالت علنی و آشکار در امور داخلی بحرین این کشور را وارد جنگ طایفه ای بزرگی نمود. اسناد موجود حکایت از ان دارد که هزینه این جنگ را هم عبدالعزیز القصیبی نماینده ملک عبدالعزیز در بحرین تامین می کرد.

امروز وبعد از هشتاد سال از آن تاریخ بار دیگر شاهد استقرار نیروهای عربستان در مناطق سنی نشین بحرین بخصوص منامه(پایتخت) هستیم، در حالی که حملات عملا علیه محلات شیعه نشین آنهم به طور فراگیر وکورکورانه آنهم درمیان بایکوت کامل رسانه های عربی انجام می گیرد.

به هر شکل نباید این مسئله را فراموش کنیم که ریاض، بحرین و یمن را حیات خلوت خود می داند ومعتقد است هر نوع تحول دراین دو کشور بازتاب مستقیمی بروضعیت داخلی اش خواهد داشت، نگرانی ازتحول بقیه رژیم های حاکم برکشورهای شورای همکاری را هم برای حفظ ساختار خود به تکاپو انداخته و با عربستان همسو کرده است.

یکی از مهمترین نمادهای این رویکرد، همسویی شبکه الجزیره با اهداف عربستان در بحرین است که مسئله ای بسیار قابل تامل می نماید. از اینرو صرف حضور نیروهای بیگانه به رهبری عربستان در بحرین یک هدف برای خانواده آل سعود وبقیه شیخ نشین ها محسوب نمی شود بلکه جزئی از یک پروسه بزرگ است که ریاض آن را برای جلوگیری از شکل گیری موجی از تغییرات کنترل نشده(از سوی آمریکا) در منطقه به انجام می رساند.

در این پروسه بزرگ که مراکز پژوهشی آمریکا نیز به آن پرداخته وآن را در چارچوب جنگ سری آمریکایی عربستانی علیه قدرت گرفتن اندیشه های جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس قرار دادند، می توان نکات مهم دیگری نیز اشاره کرد که به ترتیب عبارتند از:

* هم اکنون اقلیتی از یک طایفه خاص خود را دربرابر حق خواهی اکثریت شیعه یافته است. برخلاف دیگر قیام های عربی، قیام مردم بحرین در چارچوب جریانها وجمعیت های سیاسی مذهبی بزرگ این کشور سازمان یافته، مسئله ای که بر شدت نگرانی های ریاض از تبعات آن افزوده است.

اگر روزگاری ایران هراسی اهرمی برای ضربه زدن به شیعیان بحرین محسوب می شد امروز شیعیان این کشور پایگاه فکری وبستر فعالیت مناسبی را در عراق بعد از صدام حسین یافته اند، که می تواند بی پایه واساس بودن ادعای جریان حاکم در رابطه خط گرفتن از ایران را تایید کند.

عربستان سعودی بیم آن دارد موفقیت اکثریت شیعه در بحرین، باعثآزاد شدن پتانسیل اقلیت های شیعه در بقیه کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس گردد.

همچنین نباید فراموش کرد ادعای آمریکا در رابطه با خروج نیروهای نظامی اش از عراق، نگرانی کشورهای اقماری سیاست های آمریکا در منطقه خلیج فارس بخصوص عربستان را در رابطه با آینده وسرنوشتشان، بشدت افزایش داده است.

از سوی دیگر برخی از تحلیلگران بر این باورند چماق عربستان بر بحرین می تواند برخی از جریان های این کشور را به سوی هویج آمریکا بکشاند، سناریوی که گرچه تا به امروز به موفقیت کاملی دست نیافته اما به هر شکل برای سیاستگذاران کاخ سفید امیدوار کننده است.

اگر از این زاویه به این مسئله نگاه کنیم این پرسش مطرح می شود که گام بعد از سرکوب چه خواهد بود، در صورت شکست عربستان در سرکوب انتفاضه مردم بحرین سناریوهای جایگزین ریاض چه خواهند بود و چرا ایالات متحده چنین چراغ سبزی به ریاض برای انجام این اقدام نشان داده است؟

امروز بار دیگر عربستان از ابزار همواره موفقش استفاده می کند، اقدامات شنیع نظامیان عربستانی علیه مساجد و حسینیه های بحرین و حتی به آتش کشیدن قرآن جز در این چارچوب تفسیر دیگری ندارد.

ریاض به دنبال آن است تا از ابزاری که در پاکستان، عراق و چند نقطه دیگر جهان استفاده کرده ودستآوردهای خوبی برایش به ارمغان آورده این بار در بحرین استفاده کند، شاید بتواند از این طریق انتفاضه را خاموش یا راه قیام را منحرف سازد.

در همین چارچوب است که تقریبا هیچ تحلیلگر بیطرفی را نمی توان یافت که تنش های طایفه ای در بحرین را به عربستان نسبت ندهد.

به هر شکل امروز عربستان گرچه به ییلاقی امن برای دیکتاتور های عرب فراری از گدازه های خشم ملت هایشان تبدیل شده است، اما دور نمای این ییلاق حتی برای حاکمانش نیز چندان امن نمی نماید ودر سایه تحولاتی که در آمریکا شاهد آن هستیم بعید نیست نیروهای عربستانی حامی آل خلیفه تا چند صباحی دیگر مجبور به بازگشت به کشورشان شوند تا این بار برای حمایت از تاج و تخت آل سعود ملت عربستان را به خاک و خون بکشند حادثه ای که نمونه کوچک آن در العوامیه به منصه ظهور در آمد.