ترامپ پروژه انتخاباتی روسی خود را کلید زد

 در این تماس تلفنی در مورد پیشنهاد ترامپ درخصوص «برقراری منطقه امن» در سوریه گفت‌وگو شد. همچنین در مورد خطر کره‌شمالی نیز گفت‌وگوهایی انجام گرفت. ترامپ در این گفت‌وگوی تلفنی اعلام کرد که آماده است نماینده‌ای برای مذاکرات صلح سوریه در قزاقستان اعزام کند. رویترز هم در گزارشی در این رابطه می‌نویسد اعزام نماینده از سوی دولت آمریکا به مذاکرات آستانه به این معنا است که واشنگتن این مذاکرات را «جدی گرفته است» حتی اگر این نماینده به‌عنوان «ناظر» حضور داشته باشد. کاخ سفید اعلام کرد: «هر دو رئیس‌جمهوری پذیرفتند که رنج و آلام مردم سوریه از حد گذشته است و تمام طرف‌ها باید بتوانند کاری برای پایان خشونت انجام دهند.» کرملین نیز تاکید کرد که بر «چشم‌انداز هماهنگی اقدامات روسیه و آمریکا» در مبارزه با تروریسم در سوریه متمرکز است و دو رهبر پذیرفتند که مذاکرات از طریق وزرای خارجه آمریکا و روسیه «روند پر‌شتاب‌تری بگیرد.» کرملین بر این باور است که «هدف ایجاد پیش‌شرط‌های لازم برای آغاز فرآیند واقعی حل‌وفصل بحران سوریه است.» این تماس تلفنی سومین تماس رهبران روسیه و آمریکا از زمان ورود ترامپ به کاخ سفید است. سی‌ان‌ان معتقد است که با وجود تنش در روابط روسیه و آمریکا اما ترامپ امیدوار است که روابط میان دو کشور بهبود یابد. پوتین و ترامپ اکنون در سوریه دچار تنش هستند. روسیه معتقد است که حمله موشکی آمریکا به سوریه خلاف قوانین بین‌المللی است. از سوی دیگر، کرملین حمله شیمیایی از سوی دولت سوریه را رد می‌کند. به همین دلیل، مسکو خط ارتباطی میان ارتش‌های دو کشور که برای جلوگیری از برخوردهای هوایی میان جنگنده‌های دو کشور برقرار شده بود را معلق کرد.

برآیند گزارش‌ها این است که سفر تیلرسون به مسکو در پرتو تنش میان دو کشور زمینه‌ساز این تماس تلفنی برای کاستن یا مدیریت تنش‌های مسکو- واشنگتن بود. تقریبا یک ماه پیش بود که ترامپ گفته بود روابط با روسیه به پایین‌ترین حد خود رسیده است. برخی ناظران بر این باورند که ترامپ به صورت غیرمستقیم به‌دنبال «ضرب شست نشان دادن» به مسکو است تا اقدامات احتمالی این کشور در مورد مداخله در انتخابات و سپس استعفای برخی ارکان دولت ترامپ را تلافی کند. اما در عین حال، خواستار تشدید تنش میان دو کشور نیز نیست. به همین ترتیب، واشنگتن تمایل دارد تا بحران در روابط دو کشور در وضعیت «مدیریت شده» قرار داشته باشد. سی‌ان‌ان می‌نویسد ترامپ بارها اعلام کرده که روسیه نقشی در انتخابات نداشته و حملات سایبری می‌تواند کار هر کشور دیگری هم باشد.

با این حال، روسیه و آمریکا در حوزه‌ها و مناطق دیگر هم دچار تنش هستند: اوکراین یکی دیگر از این حوزه هاست.

روسیه مدافع تجزیه طلبان است و در مقابل، آمریکا هنوز تحریم‌های روسیه به‌دلیل این نزاع و ضمیمه کردن کریمه به خاک روسیه را برنداشته است.

روسیه: ایفای «نقش هژمون»

روسیه از زمان ورود نظامی به سوریه دچار تنش‌های جدی با واشنگتن شده است به‌گونه‌ای که برخی این اقدام را «سر شاخ شدن» با کاخ سفید نامیده اند. در دولت اوباما، آمریکا با محدودیت مواجه بود و این کشور مایل به مداخله نظامی در خاورمیانه نبود. ظاهرا اوباما عقب نشینی تدریجی از منطقه را در دستور کار خود قرار داده بود. روسیه از این خلأ به‌وجودآمده استفاده کرد تا بار دیگر ردای ابرقدرتی بر تن کند و در عرصه جهانی عرض اندام کند. اما در این رابطه یک نگاه دیگر هم وجود دارد. روسیه تا پیش از فروپاشی امپراتوری شوروی در کسوت یک ابرقدرت حضوری جهانی داشت. در زمانه‌ای که جهان به اقمار دو ابرقدرت تبدیل شده بودند کرملین خود را به مثابه «روم سوم» دنیای مسیحی و «کانون انقلاب جهانی» می‌نگریست گویی این کشور رسالت دارد تا با انقلاب جهانی خود قدرت را به دست «پرولتاریا» بسپارد. زبیگنیو برژینسکی بر این باور است که دسامبر 1991 همه چیز را دگرگون کرد. فروپاشی شوروی نه‌تنها «روم سوم» جهان مسیحیت را از عرش به فرش رساند بلکه پرچم سرخی که بر فراز کرملین به اهتزاز در آمده بود نیز برداشته شد.این پرچم نماد یا نمایانگر «کانون انقلاب جهانی»ای بود که مسکو خود را پرچمدار آن می‌دانست.به زیر کشیده شدن این پرچم باعث شد تا هیمنه ابرقدرتی مسکو هم نقش بر آب شود و این کشور به یک قدرت دست چندم جهانی تنزل کند.

به همین دلیل، انفعال یا دست کم بی‌توجهی اوباما به خاورمیانه بهانه لازم را به دست مسکو داد تا بار دیگر این کشور را به‌عنوان قدرتی جهانی بالا بکشد. اما داشتن بزرگ‌ترین زرادخانه نظامی در جهان به معنای داشتن قدرت نیست. برژینسکی بر این باور است که وارد کردن روسیه به جرگه گروه 8 نوعی حرمت نهادن به غرور ملی و اعتبار این کشور بود تا بتوان به این وسیله روس‌ها را ترغیب کرد تا به تدریج وارد مرحله رشد اقتصادی و پا نهادن در مسیر سرمایه داری شوند. روس‌ها اما از این گروه اخراج شدند تا به داشتن همان قدرت نظامی ببالند. اکنون روسیه نه یک ابر قدرت است و نه در دسته قدرت‌های دسته اول جهانی جای می‌گیرد. این کشور فقط به یمن داشتن زرادخانه نظامی- هسته‌ای در زمره قدرت‌ها قرار گرفته است و این اوباما بود که به عمد یا به سهو، دانسته یا ندانسته بستر لازم برای حضور دیگر باره روسیه در عرصه جهانی را فراهم کرد.

به نظر می‌رسد اکنون روسیه و آمریکا تنها در یک زمینه اشتراک نظر دارند: خلع سلاح اتمی کره‌شمالی و مهار این کشور. روسیه اگرچه توانست زمین بازی را در دوران اوباما از اوکراین به سوریه منتقل کند اما شرایط برای این کشور مهیا نیست که زمین بازی را از سوریه به جای دیگر منتقل کند. بنابراین، مسکو ترجیح می‌دهد که کشور دیگری در دسته دارندگان سلاح هسته‌ای اضافه نشود تا انحصار این ابزار قدرت همچنان در دست کلوب دارندگان سلاح هسته‌ای محفوظ باشد چه، این مساله می‌تواند اقتدار اتمی یا بازدارندگی اتمی چین و روسیه را در شبه‌جزیره زیرسوال ببرد. گفت‌وگوی تلفنی ترامپ- پوتین می‌تواند قفل بحران در شبه‌جزیره و در سوریه را تا حدی بگشاید. دست‌کم این است که بحران شدت نمی‌یابد و از میزان تنش‌ها تا حدی می‌کاهد. کاستن از تنش بستر لازم برای آغاز گفت‌وگو و تعامل را فراهم می‌سازد.