قربانیان سیاست‌های دوگانه

 متن یادداشت عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و  تدوین تاریخ ایران باعنوان " قربانیان سیاست‌های دوگانه" به شرح ذیل می باشد:

بعد از کویت، قطر دومین کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس است که ظاهراً بناست حتی اندک ملاحظاتش بر حفظ منافع ملی در هم شکسته شود. امارت کویت که بعضاً برخی سیاست‌های اقتصادی‌ و سیاسی‌اش توانسته بود آن را از سایر شیخ نشین‌ها متفاوت سازد با تحریک صدام به اشغالش، سال‌ها به عقب رانده شد( عامل تحریک دقیقاً همان کشوری بود که حزب بعث عراق را به تهاجم به ایران ترغیب و تشویق کرده بود).

ایجاد مجلسی با آزادی‌های محدود سیاسی، تأکید بر تقویت اقتصاد ملی از طریق اجازه ندادن به تأسیس شعب ارائه دهنده کالاهای مصرفی صرف همچون مک‌دونالد، ممنوعیت سهام مدیریتی برای سرمایه‌گذاران خارجی و ... قطعاً مدل دلخواه جهان سرمایه‌داری برای کشورهای تابعی همچون کویت نبود.

این قبیل سیاست‌های هرچند محدود، از یک سو موجب ناپایداری بیشتر شیوخ کاملاً بی‌هویت اقتصادی و سیاسی منطقه همچون سعودی می‌شد و از دیگر سو غرب را در ترجیح دیکتاتورها و بی‌هویت‌ها به‌شدت زیر سؤال می‌برد.

بعد از اشغال کویت، همان قدرتی که سفیرش در ملاقات با صدام اعلام کرده بود که ما در ادعای مالکیت شما بر این شیخ‌نشین مداخله نخواهیم کرد به عنوان نجات‌دهنده کویت وارد میدان شد و همه سرمایه‌گذاری‌های این کشور در امریکا را به عنوان هزینه مهار مهاجم از آن خود ساخت.

همچنین سیاست‌های محدود اتخاذ شده در مسیر صیانت از مصالح ملی که تصور می‌شد با کرنش در برابر جریان طرفدار صهیونیسم قابل استمرار خواهد بود، منتفی شد.

اکنون گویا نوبت به کشور دیگری رسیده است که برخی سیاست‌هایش در ایجاد کمی فضای باز سیاسی و تمهیدات اقتصادی دربردارنده مصالح ملی، برای امریکا و شیخ‌نشین بدوی مدرن شده با محوریت سعودی‌ها آزاردهنده به نظر می‌رسد.

آیا برای درهم‌شکستن زاویه مختصری که در قطر رخ نموده این بار ملک سلمان می‌تواند نقش صدام را ایفا کند؟ هرچند آل سعود تا کنون حجم عظیمی از هزینه‌های سیاست‌های امریکا و اسرائیل را برای تضعیف کشورهای اسلامی پرداخته‌اند، اما حمله به قطر بی‌تردید همان پایانی را بر ملک سلیمان رقم خواهد زد که به صورت بسیار تحقیر‌آمیز بر صدام رقم خورد.

این، موضوعی نیست که علی‌رغم بدوی بودن، حاکمان ریاض آن را فهم نکنند. مهر تأیید گذاشتن بر محوریت سعودی‌ها در صیانت از منافع صهیونیست‌ها و مقابله با ایران در سفر اخیر رئیس جمهور امریکا به ریاض به چه میزان ثبات به دنبال خواهد داشت که آل سعود تصور نموده فرصتی استثنایی برای تحمیل برتری خود بر دوحه که به‌درستی تا کنون زیر بار آن نرفته فراهم آورده است.

امریکا بعد از تقبل هزینه سنگین پرورش جریانات تروریستی در افغانستان، تداوم چنین مأموریتی را نیابتاً به سعودی‌ها واگذار کرد. شکست سنگین اقدامات نیابتی در منطقه هرچند از یک سو دو کشور تعیین کننده اسلامی( سوریه و عراق) را تا مرز تجزیه و فروپاشی برد و از دیگر سو موجب لشکرکشی به دو کشور مسلمان دیگر( بحرین و یمن) شد، اما سعودی‌ها هنوز به این درک نرسیده‌اند که حتی اگر در این راه موفق هم می‌شدند سرنوشتی جز سرنوشت صدام برایشان رقم نمی‌خورد؛ چه جریان تروریستی شکل گر فته توسط عربستان می‌توانست حاکمیت را در سوریه و عراق تغییر دهد پایان راهش بود و چه اکنون که در آستانه شکست کامل قرار گرفته است.

آن‌چه موجب شده که واشنگتن تا کنون آل سعود را پیش‌مرگ نقش خود در شکل‌دهی تروریسم به عنوان یکی از بزرگترین جنایات بشری نکرده امیدش به تحرکات این جماعت کم‌دان سیاسی علیه ایران است، تا هدف‌گیری جهان اسلام علیه صهیونیسم مخدوش شود.

صهیونیست‌ها بعد از شکست در حمله به لبنان و غزه به این نتیجه رسیده‌اند که در جنگ‌ها جز شکست را عاید خود نخواهند ساخت؛ بنابراین تنشی درازمدت را برای جهان اسلام برنامه‌ریزی می‌کنند.

اما در این میان مقوله قطر برای ریاض صرفاً آزمونی جهت همراه کردن قلدرمابانه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در مأموریت جدید است.

اگر دوحه شکست را بپذیرد باید برای حفظ موقعیت خود، توان اقتصادی‌اش را متوجه بازار تسلیحاتی آمریکا نماید و این دقیقاً همان است که واشنگتن با متورم کردن تسلیحاتی سعودی‌ها اراده کرده است.

قطعاً ایران می‌تواند در این میان نقش سازنده‌ای به نفع جهان اسلام ایفا کند، اما نه در سطح دولت که خود به چند لایه عمل کردن آمریکا چندان باور ندارد.

نظام سیاسی ایران که هرگز فریب پیچیدگی‌های غرب که همزمان در قامت تولید تروریست و اقدامات تبلیغاتی ضد تروریسم ظاهر می‌شود، را نخورده است می‌تواند ضمن آگاه ساختن سعودی‌ها به گام برداشتن در مسیری که امریکا صدام را در آن قرار داد دوحه را به مقاومت در برابر بازی دوگانه امریکا دلگرم سازد؛ زیرا با وجود همه کم‌دانی سعودی‌ها در این مقطع حمله به قطر هرگز به مخیله‌شان نیز نخواهد آمد؛ بنابراین اگر حاکمان قطر به این تحلیل نزدیک شوند که در استراتژی درازمدت امریکا و صهیونیست‌ها برای جهان اسلام پیش‌مرگان متعددی برای انحراف اذهان از دشمنان بشریت نیاز است دوحه که اکنون با تردیدهایی در راه رفته خود مواجه است راضی نخواهد شد که قربانی بعد از سعودی‌ها در سیاست دوگانه غرب شود.