به گزارش فارس، "نایف القانص" سخنگوی احزاب دیدار مشترک یمن در گفت‏وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در یمن ضمن تاکید بر نقش بسزای جمهوری اسلامی ایران در گسترش بیداری اسلام در منطقه تصریح کرد: اگر رسانه های ایرانی نبودند، جهان از وجود انقلاب بحرین و یمن آگاه نمی شد.

اتحادیه عرب بهتر بود اسرائیل را محکوم می کرد نه سوریه را

این معارض دولت یمن با محکوم کردن اقدامات اتحادیه عرب در تحریم سوریه تاکید کرد: اتحادیه عرب در ۶۲ سال تجاوزگری صهیونیست ها در فلسطین، هیچ اقدامی در این راستا و جهت مقابله با رژیم صهیونیستی صورت نداده و بهتر بود که به جای سوریه، رژیم صهیونیستی را تحریم می کرد و این مساله در صورت تحقق، نشان دهنده موضع عربی اصیل این اتحادیه بود.

متن کامل گفت‏وگو با " نایف القانص " به شرح ذیل است:


اتحادیه عرب برنامه آمریکا و اسرائیل در یمن و بحرین پیاده می کند

عملکرد اتحادیه عرب و شورای امنیت سازمان ملل را در قبال تحولات جاری یمن چگونه ارزیابی می‏کنید؟ چرا چنین مواضع قاطعانه ای را در قبال سوریه و لیبی اتخاذ نکردند؟

القانص: اولاً اتحادیه عرب به روشنی ثابت کرد که یک نهاد وابسته به ایالات متحده آمریکاست و این، آن اتحادیه عربی نیست که به خاطر مسائل عربی و یا مسائل مربوط به ملت‏های عرب تاسیس شد.
موضع اتحادیه عرب در قبال حوادثجاری در یمن و بحرین بسیار منفی است و کاملا بر اساس برنامه‏های آمریکایی – صهیونیستی صورت گرفته است.

اتحادیه عرب و شورای امنیت انقلاب ساختگی به سوریه تحمیل کردند

این موضع همان چیزی است که آمریکا در یمن و بحرین به دنبال آن است؛ از همین رو می بینیم که اتحادیه عرب و شورای امنیت، یک انقلاب ساختگی و وارداتی را به سوریه تحمیل کردند.
من تاکید می کنم که انقلاب سوریه کاملا وارداتی و ساختگی است؛ زیرا ملت سوریه نپذیرفته که مجری سیاست های بیگانگان باشد و این ملت در کنار رهبری خود ایستاد و زمانی که آمریکا در شورای امنیت شکست خورد، اتحادیه عرب را وسیله ای قرار داد تا برنامه های شوم خود را در سوریه پیاده کند.
البته این کار پس از آن صورت گرفت که چین و روسیه قطعنامه علیه سوریه را وتو کردند. با این اوصاف باید این اتحادیه را اتحادیه کشورهای عبری بنامیم نه عربی. دلیل این سخنم نیز آن است که اتحادیه مذکور در طی ۶۲ سال تجاوزگری صهیونیست ها در فلسطین، هیچ اقدامی در این راستا و جهت مقابله با رژیم صهیونیستی صورت نداده و بهتر بود که به جای سوریه، اتحادیه عرب رژیم صهیونیستی را تحریم می کرد و این مساله در صورت تحقق، نشان دهنده موضع عربی اصیل این اتحادیه بود.
همچنین، زمانی که اتحادیه عرب علیه لیبی موضع گیری کرد، این کار با هدف خدمت به ملت لیبی صورت نگرفت؛ بلکه به خاطر دستیابی به ثروت ملت لیبی و تحقق طمع های غربی و آمریکایی انجام شد. بنابراین، اتحادیه عرب خواستار اسقاط نظام لیبی شد. همه ما عرب ها می دانیم که قذافی یک دیکتاتور و مستبد بود ولی اتحادیه عرب به خاطر گل روی ملت لیبی چنین موضعی اتخاذ نکرد؛ بلکه صرفا به دلیل تحقق خواسته هایی بود که از مدت ها قبل باید محقق می شد.

غرب، آمریکا و شورای همکاری بدنبال توطئه علیه اراده ملت یمن هستند

با توجه به شخصیت علی عبدالله صالح، آیا می توان طرح شورای همکاری خلیج فارس را بمثابه پایان بحران در یمن قلمداد کرد؟ راه حل حقیقی پایان دادن به بحران یمن چیست؟

القانص: در ابتدا باید بگویم که آنچه در یمن رخ می دهد، بحران نیست؛ بلکه یک انقلاب به معنای واقعی کلمه است که از دل ملت برخاسته است. از همین رو، می بینیم که غرب و آمریکا با کمک عربستان سعودی به دنبال تحقق توطئه های خود علیه اراده ملت یمن هستند و طرح شورای همکاری خلیج فارس نیز از سوی عبدالله صالح و آمریکا به شورای همکاری دیکته شد.
همه می دانند که طرح شورای همکاری به منزله پایان بحران در یمن نیست؛ زیرا بازگشت صالح به یمن، بیانگر مانع تراشی های جدید بر سر راه طرح مذکور است.

با توجه به نفوذ صالح در دستگاه نظامی یمن، تا چه حد امکان دارد که ارتش به ملت بپیوندد و از مطالبات ملت حمایت کند؟

القانص: این یک مشکل بزرگ در برابر اراده ملت یمن است؛ زیرا اگر ارتش با ملت بود، این انقلاب ۱۰ ماه به طول نمی انجامید. به همین دلیل، می بینیم که طرح شورای همکاری، مساله ساختار جدید ارتش را نادیده گرفته است. علی عبدالله صالح همچنان ارتش و نیروهای امنیتی را در دست دارد و مکانیزم اجرایی طرح شورای همکاری نیز به هیچ وجه مشخص نکرده که عبدالله صالح باید رهبری ارتش و نیروهای امنیتی را ترک کند و این مساله تهدید بزرگی برای یمن است. علی عبدالله صالح با سخنان اخیر خود و استفاده از الفاظ رکیک و اتهام زنی به دیگران ثابت کرد که یک شکست داخلی وی را مجبور به امضای طرح شورای همکاری خلیج فارس کرده است.

رهبران جنوب از لحاظ مدنی و فرهنگی فراتر از رهبران شمال هستند

با توجه به تقسیم حکومت بین طبقه حاکم در جنوب و شمال یمن، آیا با انفصال شمال و جنوب یمن و یا اعلام برپایی حکومت خود مختار در جنوب موافقید؟

القانص: آنچه در جنوب رخ داده، ظلم و ستم یک نفر علیه این منطقه و ساکنان آن است و این واقعیتی است که ساکنان مناطق جنوبی یمن از آن رنج می برند. فرزندان استان های جنوبی همان کسانی هستند که با جان و مال خود فداکاری های بسیار کرده اند و از همین رو ما با خواسته های ساکنان جنوبی کشور موافق هستیم. اهالی جنوب آن گونه نیستند که صالح آنان را نشان داده است. ما امیدواریم که پس از برقراری عدالت و شراکت در کشور، به برادرانمان در جنوب کشور اجازه دهیم که قدرت را در دست بگیرند؛ زیرا از لحاظ مدنی و فرهنگی، بسیار فراتر از رهبران شمال هستند.

اکنون می بینیم که انقلاب مردمی یمن، سبب ایجاد وحدت در کشور شده و نیز سبب شده تا اهالی جنوب، در کنار برادرانشان در شمال متحد و یک صف واحد را تشکیل دهند.

عدالت بین المللی وجود ندارد / به سوریه و ایران تهمت زده می شود

به نظر می رسد که تاخیر صالح در امضای طرح شورای همکاری خلیج فارس و نیز اجرای قطعنامه ۲۰۱۴ شورای امنیت، نشان دهنده ضعف جامعه بین الملل در اجرای عدالت و احقاق حقوق ملت هاست. چه راهکارهایی برای جبران چنین ضعفی وجود دارد؟

القانص: در ابتدای پاسخ به این سوال باید بگویم که چیزی به نام عدالت بین المللی وجود ندارد؛ زیرا جامعه بین الملل سیاست یک بام و دو هوا را در پیش گرفته است. ما تناقض های موجود در نزد جامعه بین الملل را در قبال برخی کشورهای عربی و اسلامی از جمله ایران و سوریه دیده ایم و نیز دیده ایم که چگونه به این کشورها ظلم می کنند و به آن‏ها تهمت می زنند.
بنابراین، باید یک نیروی بازدارنده در برابر اقدامات آمریکا در منطقه وجود داشته باشد و این نیرو بدون شک باید با یک اتحاد و ائتلاف میان جهان عرب، ایران، ترکیه و برخی کشورهایی که از فعالیت‏ها و اقدامات آمریکا رنج برده اند تشکیل شود.

حوثی ها یک نیروی قدرتمند در یمن هستند / حوثی ها در حال ائتلاف با اخوان المسلمین هستند


نظر شما در رابطه با جایگاه حوثی ها پس از سقوط نظام کنونی یمن چیست؟

القانص: تجربه ثابت کرده که حوثی ها یک نیروی قدرتمند در کشور هستند و همواره به دنبال تحقق حق فکری مسالمت آمیز خود در کشور می باشند. بر کسی پوشیده نیست که بر حوثی ها جنگ های زیادی تحمیل شده و این گروه نیز به منظور دفاع از خود، دست به اسلحه برد و امروز نیز می بینیم که فعالیت‏های سیاسی مسالمت آمیز انجام می دهند و با بسیاری نیروهای سیاسی در کشور ائتلاف کرده اند.
همچنین، حوثی های یمن با اخوان المسلمین نیز در حال ائتلاف هستند و اینگونه دروازه ورود فتنه به کشور را برای همیشه خواهند بست؛ فتنه ای که نظام علی عبدالله صالح با هدف راه اندختن جنگ طایفه ای میان ملت بویژه میان حزب اصلاح و حوثی‏ها به پا کرد.

لزوم تشکیل دولت مدنی جدید و سرنگونی دیکتاتور تاریخ یمن مطالبه همگانی در یمن است


معترضان و گروه‏های معارض یمنی چه کسانی هیتند و اصلی‏ترین مطالبات آنان چیست؟

القانص: معارضان یمنی از تمام اقشار و گروه های سیاسی، اجتماعی و مذهبی هستند ولی نقطه مشترک همه آنان، خواستشان مبنی بر لزوم تشکیل دولت مدنی جدید و سرنگونی دیکتاتور تاریخ یمن یعنی علی عبدالله صالح و ارکان نظام وی است؛ همان نظامی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با علم به جنایات غیر انسانی صالح و حامیانش، به آن مصونیت دادند.
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با اینکه می دانستند نظام عبدالله صالح از ابتدای حکمرانی چه جنایت هایی در حق ملت یمن صورت داده و نیز با اینکه از خواسته و مطالبات بر حق شهروندان از جمله لزوم تحقق عدالت، مساوات و آزادی آگاه بودند، ولی باز هم از نظام فاسد و دیکتاتوری یمن حمایت کردند و به آن مصونیت دادند.

تا کرامت انسانی ملت یمن بازنگردد، دولتی تشکیل نمی شود

به طور کلی، ملت یمن خواستار چه نوع دولتی است و گرایش ملت به اسلامگرایان و یا نحوه تعامل شهروندان با اسلامگرایان چگونه است؟

القانص: دولتی که ملت یمن خواستار آن است، دولتی مدنی، حامی عدالت، سازنده و دموکراتیک است و این دولت باید بتواند ملت را با تمام گرایشات، چه چپ‌گرا و چه اسلامی، گرد خود جمع کند.
این مساله زمانی محقق خواهد شد که عدالت، امنیت و بازپس دادن کرامت انسانی ملت یمن تامین گردد. البته این مسائل پس از محقق شدن نباید توسط همسایگان یمن زیر پا گذاشته شود. در صورت تحقق موارد مذکور، شک نداشته باشید که ملت، پیرامون دولت گرد هم خواهند آمد.

القاعده زاییده اندیشه تندرو وهابیت است

میزان حضور القاعده در یمن چقدر است؟ آیا مطالبات این گروه را می توان در زمره مطالبات مردمی قرار داد؟

القانص: القاعده حضوری در یمن نداشت ولی در دوره اخیر، توسط آمریکا ساخته، از سوی عربستان حمایت مالی و توسط دولت یمن اجرا شد. ما تا پیش از آمدن مذهب وهابیت در یمن، چیزی در مورد القاعده نشنیده بودیم.
القاعده زاییده اندیشه تندرو وهابیت است.
این گروه، با همکاری آمریکا، عربستان و نظام علی عبدالله صالح به افغانستان صادر شد و پس از آن به یک دشمن بزرگ بدل گشت. البته صالح از این مساله استفاده کرد تا بتواند از غرب کمک مالی دریافت کند؛ زیرا القاعده به راحتی در کاخ ریاست جمهوری تردد می کنند و به هیچ وجه مطالبات آنان همراه سایر شهروندان از خیابان‏ها برنخاسته است. از همین رو، خواسته های القاعده کاملا بی منطق است و هیچ کس به آن اعتقادی ندارد و در موارد بسیاری از جمله خیانت، تکفیر و تخریب دیگری، مغایر تعالیم والای اسلام است.

عربستان از ابتدا در مقابل اراده ملت یمن ایستاده است

ارزیابی شما از سیاست های عربستان در قبال یمن چیست؟

القانص: عربستان سعودی از ابتدای انقلاب سپتامبر، در برابر این انقلاب موضع گیری کرد و در مقابل اراده ملت یمن ایستاد. هنگامی که از این کار درمانده شد، تلاش کرد تا با حمایت از بسیاری قبایل، میان فرزندان کشور فتنه انگیزی کند.
مرحوم " ابراهیم حمدی " هنگامی که طرح مدنی یمن را ارائه کرد، عربستان بسیار از این مساله خشمگین شد و بوسیله قبایل و شخص علی صالح، عملیات ترور حمدی را طرح ریزی و اجرا کردند.
بنابراین، عربستان تلاش کرد نظام یمن را به یک نظام وابسته تبدیل کند و در این راستا نیز موفق شد؛ زیرا علی عبدالله صالح زمین‏های بسیاری از یمن را تقدیم عربستان کرد و کشور را به یک منطقه تابع عربستان تبدیل نمود.
امروز نیز آل سعود در برابر انقلاب مردمی یمن ایستاده و توسط برخی افراد معارض و نیز افراد داخل نظام، این انقلاب را به بحران تبدیل کرده است.

تحولات منطقه بیداری عربی اسلامی است که نقش اصلی آن ایران بوده است


نقش جمهوری اسلامی ایرن را در زمینه گسترش بیداری اسلامی در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟

القانص: در حقیقت، بیداری پدید آمده در منطقه، بیداری عربی – اسلامی است و ایران نقش بسزایی در این بیداری ایفا کرده است.

اگر رسانه های ایران نبودند، جهان از انقلاب یمن و بحرین آگاه نمی شد

ایران باید بر مسئولیت و عملکرد خود بیافزاید؛ زیرا فعالیت های مغرضانه بسیاری علیه این کشور صورت می گیرد که همگی توسط نظام های عربی حمایت می شود. نظام های عربی توانستند فعالیت های رسانه ای در یمن و بحرین را متوقف کنند ولی اگر رسانه های ایرانی نبودند، جهان از وود انقلاب بحرین و یمن آگاه نمی شد.

بنابراین، ایران در برابر یک امتحان بسیار سخت قرار گرفته است و برقراری وحدت در میان اقوام و طوایف مختلف از جمله شیعه، اهل سنت، عرب، کرد و سایر گرایشات مذهبی و قومی و طایفه ای، سبب سنگین تر شدن مسئولیت این کشور شده است.
پیش تر، موضع ترکیه و نقش این کشور نیز در مساله بیداری اسلامی ارزشمند بود ولی متاسفانه ترکیه اکنون ثابت کرده که دارای مواضع بسیار متناقضی است و به همین دلیل، ایران باید حمایت بیشتری از مساله مقاومت صورت دهد و در برابر تحرکاتی که در یمن، سودان و عربستان رخ می دهد، ایستادگی کند.
همچنین، ایران باید هماهنگی بیشتری با کشورهای چین و روسیه داشته باشد؛ چرا که اگر توازن قدرت در منطقه حفظ نشود، شاهد حکمرانی یکجانبه آمریکا خواهیم بود.