سرویس بین الملل افکار نیوز - در غرب او را به خاطر مدل موي خاص، شكم گنده و كفش لژدار مسخره ميكردند. رييس جمهوري سابق امريكا او را پاكوتاه خوانده بود. همچنين در فيلم تيم امريكا: پوليس دنيا تصوير مضحكي از وي در قالب ديكتاتوري كه به تنهايي در كاخ خالي از سكنه قدم ميزد و درباره تنهايياش آواز ميخواند، به نمايش گذاشته شد!

با این حال این مسخره کردن‌ها هرگز نتوانست چهره واقعی کیم جونگ ایل، رهبر کوریای شمالی را که در سن ۶۹ سالگی درگذشت، پنهان کند. این رهبر کوریای شمالی توانست کشورش را به جایگاهی برساند که نگرانی و حتی در مواردی ترس قدرت‌های جهان را بینگیزد.

با این حال این مساله برای مردم کوریای شمالی بسیار گران تمام شد؛ مردمی که هزاران تن از آنها در دهه ۹۰ براثر قطحی جانشان را از دست دادند و صدها هزارتنشان در زندان به سر بردند.

با این حال کیم جونگ ایل در کوریای شمالی «رهبر عزیز» و بعدها «رهبر بزرگ» خوانده می‌شد. کیم جونگ ایل که به دنبال مرگ پدرش به تاج و تخت رسید، در ۲۹ دسامبر در کنار کیم ایل سونگ، رهبر سابق کوریای شمالی در کاخ «یادبود کومسوسان» به خاک سپرده می‌شود.

گزارش‌های رسمی کوریای شمالی حاکی از مرگ کیم جونگ ایل در اثر سکته است. این رهبر کوریای شمالی که از پرواز ترس داشت و با قطار شخصی خود سفر می‌کرد، در سال ۲۰۰۸ نیز سکته کرده بود. براساس گزارش‌های ماه‌های اخیر اوضاع جسمی وی رو به بهبود بود.

تولد کیم جونگ ایل همانند بخش‌های دیگر زندگی وی افسانه‌ای بود. براساس گزارش‌های رسانه‌ های دولت کوریای شمالی تولد کیم جونگ ایل در منطقه مقدس کوه پائکدو و هم‌زمان با نشانه‌هایی خوش یمنی بود؛ نشانه‌هایی همچون ستاره‌ای جدید در آسمان، دو رنگین‌کمان و پرستو. اما ظاهراً حقیقت امر این است که کیم جونگ ایل در در سیبری به دنیا آمد.

پس از جنگ جهانی دوم پدرش، رهبری دولت کوریای شمالی را که در آن زمان تحت فرمان شوری سابق بود، عهده‌دار شد و رهبری این کشور را در زمان جنگ سه ساله با کوریای جنوبی برعهده داشت. در این جنگ چیزی حدود چهار میلیون تن جان خود را از دست دادند.

برخلاف وضعیت رو به افول اخیر کیم جونگ ایل که آغاز آن از سال ۲۰۰۸ بود، این رهبر کوریای شمالی در سال ۱۹۹۴ که قدرت را در اختیار گرفت، خوش سر و وضع بود. برخی معتقدند که وی به عنوان جنرال کوریای شمالی این کشور را به گونه‌ای بی‌نظم اداره کرد.

کیم جونگ ایل حملاتی به کوریای جنوبی ترتیب داد که از آن جمله می‌توان به حمله به یک هواپیمای خطوط هوایی کوریای جنوبی در سال ۱۹۸۷ و حمله به مقام‌های سئول در سال ۱۹۸۳ در برمه اشاره کرد.

در دهه ۹۰ جاری شدن سیل و مدیریت غلط در کنار یکدیگر به بروز قحطی در کوریای شمالی منجر شد؛ قحطی که به کشته شدن بالغ بر دو میلیون تن انجامید و هزاران تن را آواره کرد.

کیم جونگ ایل به اصلاحات اقتصادی دست یازید و سفرهایی به چین داشت تا از نحوه پیشرفت سریع این کشور هم‌پیمان و همسایه آگاه شود.

با این حال نیت و انگیزه کیم جونگ ایل این بود که مانع هرگونه تحول حائز اهمیت در بازارهای خصوصی شود چرا که ممکن بود این بازارها در صورت پیشرفت به رقیبی برای قدرت و اختیارات دولت تبدیل شوند.
در عوض این رهبر کوریای شمالی از ایدئولوژی‌های استقلال ملی و اولویت نظامی حمایت کرد.

شخصیت کیم جونگ ایل عجیب و غیر عادی بود. وی مظهر یک دیکتاتور بود که هر آنچه می خواست انجام می‌داد چرا که کسی نمی‌توانست به او «خیر» بگوید. وی زمانی علاقه شدیدی به مشروبات الکلی و سوشی داشت و این در حالی بود که مردم کشورش در برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی خود باز مانده بودند.

رهبر کوریای شمالی علاقه بسیاری به فیلم داشت و کلکسیونی از هزاران فیلم را برای خود جمع آوری کرده بود. در سال ۱۹۷۸ کیم جونگ ایل دستور ربودن یک کارگردان کوریای جنوبی و همسرش را داد. این زوج کوریای جنوبی مجبور شدند به گسترش صنعت فیلم و سینمای کوریای شمالی کمک کنند تا این که بالاخره توانستند در یک سفر خارجی از کوریای شمالی فرار کنند.

رسانه‌های دولتی کوریای شمالی همواره به دنبال ایجاد چهره‌ای مطلوب از کیم جونگ ایل در اذهان عمومی بودند. کیم جونگ ایل کارگردانی چندین فیلم را برعهده داشت، چند کتاب نوشت و خیلی خوب گلف بازی می‌کرد.

خبرگزاری دولتی کوریای شمالی در بیانیه‌ای ضمن اعلام خبر درگذشت کیم جونگ ایل، عنوان داشت: او برای مردم ارزش قائل بود و آنها را دوست می‌داشت و همواره غم‌ها و شادی‌هایش را با مردم سهیم می‌شد.

کیم جونگ ایل به عنوان رهبر کوریای شمالی همواره در پی دستیابی به تسلیحات هسته‌ای بود. در سال ۲۰۰۶ نخستین موشک هسته‌ای کوریای شمالی آزمایش شد و سه سال بعد پیونگ‌یانگ از آزمایش موفقیت‌آمیز موشک هسته‌ای دیگری خبرداد. این آزمایش‌ها مذاکرات خلع سلاح هسته‌ای کوریای شمالی را بیش از پیش پیچیده کرد.

به نظر ميرسد با مرگ كيم جونگ ايل دستيابي به توافق ميان پيونگ يانگ و جامعه بين المللي بيش از پيش دور از ذهن باشد.