دلایل آمریکا برای ضرورت تعامل با ایران

به گزارش افکارنیوز به نقل از جوان آن لاین،اتفاقات چند ماهه اخير كه طي آن كشورهاي غربي با افزايش فشارهاي بي سابقه اي لحن جنگ طلبانه رژيم اسراييل را تاييد كرده و بر آن پافشاري كردند به نظر ميرسد به نقطه اي ختم شده كه بازيگران عاقل عرصه بين المللي را به تكاپو واداشته تا از ايجاد فضايي كه درآن چشم اندازي براي يك رهيافت برد- برد وجود ندارد، خودداري نمايند .

ایجاد فضای ملتهب در عرصه بین الملل میتواند برای هریک از طرفها مخرب بوده وچه بسا بایک حرکت ویا اشتباه و وعدم درک پیامها به جنگی خانمان سوز بیانحامد که هیچ یک از طرفهای درگیر برنده آن نخواهند بود.

دولت اوباما با توجه به تحولات اخیر جهانی درصدد برآمده است تا نقش فعالتری را در این عرصه ایفا نماید.

پس از آنکه اروپایی ها موفق نشدند تا با ایران به توافقی در زمینه برنامه های هسته ای این کشور دست یابند آمریکایی ها بار دیگر سکان صحنه را به دست گرفته اند تا به اروپا نشان دهند که تنها این کشور توانایی حل وفصل بحرانها، مناقشات و اختلافات بین المللی را دارد. اما انگیزه های جدید امریکا برای حل وفصل موضوع هسته ای ایران در حالی که پیش از این بر طبل جنک می کوبیدند و با سناریوهای ناشیانه ای سعی داشتند جمهوری اسلامی ایران را حامی تروریسم نشان دهد، چیست؟

۱ - کاهش فضای متشنج جهانی: با توجه به اتفاقاتی که در عرصه بین المللی رخ داده است ایجاد فضای تنش آور فعلی برای توسعه وپیشرفت اقتصادی جهانی خطری بالقوه بشمار می رود. چنین فضایی نه تنها بر اقتصاد آمریکا وکشورهای اروپایی تاثیر گذار بوده و از افزایش سرمایه گذاری می کاهد بلکه مانع رشد وتوسعه اقتصادی این کشورها نیز خواهد گردید. از سوی دیگر این فضا به افزایش تورم وبیکاری درکشورهای اروپایی کمک کرده و از طرفی افکار عمومی را نیز برای مقابله با اظهارات جنگ طلبانه تقویت می بخشد. فضای متشنج موجود به افکار انحرافی نیز میدان خواهد داد تا شیطنتهای خود را دراین عرصه تقویت بخشند. در مقابل روسیه، چین و هند در ابعاد اقتصادی می توانند ازقضای موجود بهره برداری نموده و کماکان به رشد اقتصادی کم سابقه خود ادامه دهند. حتی رژیم اسراییل نیز از ایجاد چنین فضایی بهره مند خواهد گردید. این رژیم با فراموش کردن تعهدات خود در قبال جامعه بین المللی ونادیده گرفتن NPT, ومقررات حقوق بین المللی همچنان به تحاوزات خود بر علیه فلسطینها و کشورهای همجوار ادامه داده و با افزایش مظلوم نمایی ضعف داخلی خود را با کمک گرفتن از کشورها ی غربی پوشش خواهد داد. کمکهای تسلیحاتی غرب همچون تامین زیر دریایی های هسته ای توسط آلمان، تامین هواپیماها وبمب افکنهای سنگر شکن توسط آمریکا وافزایش کمکهای مالی به این رژیم از سوی دول غربی بویژه در بحران اقتصادی فعلی می تواند به ثبات داخلی آنان کمک نموده و راست گرایان افراطی را همچنان در منصب قدرت نگاه دارد.

۲ - تجربه دوجنگ ناموفق: آمریکا دوجنگ را در خاورمیانه تجربه کرده است. براساس ارزیابی های موجود آمریکایی بیش ازآنچه که به دست بیاورند دراین دوجنگ هزینه نمود ه اند. در حالی که منطق جنگ آن است که دستاوردهای بیشتری را بتوانید از آن طریق کسب کنید. بنابراین چنین جنگهایی از سوی مردم وافکار عمومی آمریکا وغرب پذیرفته نیست و ممکن است آمریکا را بسمت افول قدرت نظامی واقتصادی خود هدایت نماید.

۳ - انتخابات ریاست جمهوری آمریکا: با توجه به فضای رقابتی بین جمهوریخواهان و دموکراتها اکنون اوباما برای دور دوم ریاست حمهوری خود در انتظار دستاوردی مناسب است. جمهوریخواهان اکثرا در انتخابات ریاست جمهوری خود بر طبل جنگ کوبیده و ایران را در کارزارهای انتخاباتی خود تهدید می کنند که این تهدیدات تا حدودی تحت تاثیر لابی صهیونیستی در آمریکا قرار دارد. اما اوباما که با وعده صلح جهانی و با اخذ جایزه نوبل صلح بر مسند ریاست جمهوری امریکا نشسته است نمیتواند برخلاف وعده های خود عمل کند اوباما پس از موفقیت در کشتن رهبر القاعده به دنبال موفقیت دیگری است تا بتواند پیروزی خود را درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا تثبیت نماید.

۴ - نگرانیها از تحولات بهار عرب: نگرانی دیگر آمریکا از سرانجام بهار کشورهای عربی است. این کشورها چه مسیری را در پی خواهند گرفت؟ شاید بهار اعراب برخلاف تصورآمریکایی ها چندان به نفع این کشورها ومتحدان توتالیتری آنان خاتمه نیابد و آنها باردیگر مجبور باشند در سیاستهای خود در قبال این کشورها تجدید نظر نمایند. حمایت از تفکرات سلفی در افغانستان منجر به ایجاد القاعده وطالبان در این کشور شد که منافع آمریکا رابه مخاطره انداخت. شاید این سناریو بار دیگر در کشورهای بهار عربی تکرار گردد که درآن صورت اکر آمریکا درافغانستان با یک گروه تروریستی روبرو بود اینک با جمعی از کشورهای اسلامی روبرو خواهد گردید که منافع این کشور را به خطر خواهند انداخت.

۵ - بحران اقتصادی: بحران اقتصادی فعلی همانگونه که قبلا ذکر گردید به نفع کشورهای غربی وآمریکا نخواهد بود. تنشهای موجود تنها به افزایش بهره وری اقتصادی چینی ها، هندیها و روسها خواهد انجامید که این مساله نیز در طی چند سال آینده به نفع کشورهای غربی تلقی نمیگردد.

۶ - افزایش قدرت چانه زنی روسیه وچین: با توجه به سیاستهای فعلی که درپیش گرفته شده قدرت جانه زنی چین و روسیه افزایش خواهد یافت ودراین صورت افول قدرت بلا منازع آمریکا تسریع گردیده ومنجر به ایجاد رقابتی ناهمگون بین این کشورها خواهد گردید.

به نظر ميرسد آمريكا براي پرهيز از اقدامات ناخواسته و جلوگيري از رشد روزافزون قدرت اقتصادي كشورهاي شرق بايستي از اعمال سياست استانداردهاي دوگانه خود در عرصه بين المللي دست برداشته و ازيكسو رژيم صهيونيستي را وادار به امضاي معاهده NPT نموده واز سوي ديگر همكاريهاي خود را با كشورهاي توتاليتر منطقه خاورميانه كاهش دهد . بدين منظور فضاي گفتگو بين دوطرف بايد به گونه اي صورت پذيرد كه هردو سو از بحران فعلي با رهيافت برد- برد خارج گردند .