مردم کوی: بجای عکس گرفتن مشکلات ما را حل کنند

چند وقتی است که همایش کیچه راه افتاده است و کوی گلستان سوژه قاب دوربین ها شده است. حتی با آموزش و پرورش هم هماهنگ شده است و دانش آموزان مدارس به صورت اردویی به این محل می وروند تا از کوی عکس بگیرند. شنیدیم که بعضی از اهالی کوی از این رفت و آمد های گاه و بیگاه ناراضی هستند. عصر روز سه شنبه ۲۴ فروردین سری به سوژه عکاسی همایش کیچه زدیم تا ببینم مردم کوی نسبت به این رفت و آمدها نظرشان چیست؟

در سر یکی از کوچه های ورودی کوی چند مرد جلو مغازه ای نشسته اند. ازشان از این رفت و آمدها سوال کردم. پیرمردی که در جمع نشسته بود گفت: «مشکلی نداریم. بنده های خدا کاری به ما ندارند». اما یکی دیگر از اهالی که در این جمع بود نظر دیگری داشت:« مشکلی نداریم ولی فکرش را بکن هر روز ۲۰ بار به خانه شما بیایند خواسته باشند کنتورتان را نگاه کنند خوب نیست دیگر».

وارد کوی می شوم. از یکی از جوان های کوی که جلو مغازه اش نشسته است این سوال را می پرسم:« ما راضی هستیم. مکشلی نداریم. دیروز آمدند از بچه هایم عکس گرفته اند و امروز هم عکس های شان را برایم آوردند. گفتند عکس ها را در مجله می اندازند». نفر بعدی که از او این سوال را می پرسم مردی است که در در مغازه اش مشغول خراطی است:«مشکلی ندارم عکس های مغازه ام را می گیرند و در اینترنت می گذارند خوب است».

امتداد بهترین کوچه کوی را ادامه می دهم. بهترین از این جهت که فقط این کوچه آسفالت است. آسفالتی که پر است از چاله و سال هاست که تاریخ انقضاء آسفالتش تمام شده است. در امتداد کوچه به پیرمردی می رسم که در مغازه اش مشغول آهنگری است. از او هم این سوال را می پرسم:« مشتری های ما آدم های روستایی هستند. وقتی که می بینند عکس می گیرند داخل مغازه نمی آیند. حالا چرا باید فقط از ما(مردم کوی) عکس بگیرند».

در بالای یکی از کوچه های فرعی خانم ها نشسته اند. از خانم مسنی می پرسم:« از این که عکس می گیرند مشکلی نداریم ولی این عکس ها به چه درد ما می خورد؟ اگر زلزله ای بیاید همه خانه های ما خراب می شود. بیایند این ها را درست کنند. پارسال یکی از خانه ها آتش گرفت و چون ماشین آتش نشانی نتوانست داخل کوچه بیاید زنی در آتش سوخت». از او می پرسم کسی گفته که این عکس گرفتن ها برای چیست که می گوید:« نه». زنی دیگری خودش شروع به صحبت می کند:« من خانه ام در تهران است. آن جا این عکس ها را می گیرند و بغل دیوار می زنند. این کارها فایده ندارد باید به مشکلات کوی برسند».

به میدان اصلی کوی گلستان برمی گردم. با یکی از جوان های رشید این محله هم صحبت می شوم . پای درد و دلش می نشینم:« ما مردم شهر را دوست داریم. دوست داریم که در این کوی رفت و آمد باشد. دوست داریم مردم بیایند از کارهای ما بازدید کنند. در بین مردم جا افتاده که ما آدم های بدی هستیم ولی این طور نیست. مسئولان به این کوی نمی آیند و فقط وقت انتخابات که می شود پیدایشان می شود. امیدواریم این عکس های که گرفته می شود یادگاری نباشد و مسئولان را زیر سوال ببرد. نمی دانم چرا مسئولان به این محله رسیدگی نمی کنند؟».

این ها بخشی از نظرات تعدادی از مردم کوی گلستان بود. با چند نفر از کسانی که برای عکاسی به کوی آمده بودند هم گفتگوهای کوتاهی داشتم تا ببینم چقدر کوی را می شناسند و درد مردم کوی را. ۴ دانشجوی دانشگاه آزاد که سبزوای هم نبودند مشغول عکاسی بودند که سر صحبت را باز می کنم. می پرسم چقدر مشکلات این مردم را می دانید و آیا دبیرخانه اطلاعاتی به شما داده است:« بار اولی است که به کوی آمده ایم و اطلاعاتی نسبت به این محله نداریم». می پرسم از چه سوژه های عکس می گیرید:« بیشتر از مشاغل و مکان های تاریخی این محل عکس می گیریم».

از دو دختر دانش آموز هم که با پدرشان برای عکاسی از کوی گلستان آمده اند این سوالات را می پرسم. اطلاعاتی از کوی ندارند و می گویند که دبیرخانه هم اطلاعاتی به ما نداده است. می پرسم از مشکلات این محله هم اطلاعی دارد:« این که فرهنگ شان با فرهنگ سایر مردم فرق دارد و پایین تر است».

با چند نفر دیگر هم که برای عکاسی به کوی آمده اند هم صحبت می شوم و از سوژه های که انتخاب می کنند می پرسم. اکثرشان یا مشاغل مردم یا معماری کوی را برای عکس انتخاب می کنند و گویا آن چیز که قرار است کماکان دیده نشود مشکلات مردمی است که سال هاست دارند تبعیض های چندین ساله را تحمل می کنند.

به دبیرخانه همایش در سرای معمارزاده می روم. دبیرخانه در محلی است که تا چند ماه پیش چایخانه سنتی بود و شور و حالی داشت. اما حال کسی دیگر اینجا نیست. از سجاد طبسی دبیر همایش کیچه و از دانشجویان معماری دانشگاه حکیم می پرسم چقدر از مسکلات کوی کلستان اطلاع دارید؟ « من خودم از آذر ماه ۹۴ با کوی گلستان آشنا شدم و تا قبل از این اطلاعی نسبت به این محله نداشتم. با این محله تبعیض آمیز برخورد شده است و این همایش ها باعث عدالت اجتماعی می شود». از او می پرسم چقدر از مشکلات اهالی کوی گلستان به کسانی که برای عکاسی می آیند منتقل شده است؟ آیا بروشوری در این رابطه آماده شده است؟ « دو جلسه با هنرمندان و معلمان هنر برگزار کرده ایم».

متاسفانه این همایش هیچ اطلاعاتی از مشکلات اساسی مردم کوی در اختیار شرکت کنندگان نگذاشته است و در جلساتی هم که معلمان و هنرمندان داشته صحبتی از مشکلات کوی نشده است. گویا حتی خود برگزارکنندگان همایش هم اطلاعات درست و دقیقی از درد مردم کوی ندارند یا اگر هم دارند دنبال این که این درد را تبدیل به مطالبه عمومی بکنند نیستند.

ایراد اساسی که به این همایش وارد است حضور شورای شهر به عنوان برگزارکننده این مراسم است. این در حالی است که شورای شهر باید پاسخگو باشد که در این چند سال چه کاری برای مردم کوی کرده است؟ این که یکی از مسببین اصلی برخورد تبعیض آمیز با کوی گلستان بانی برگزاری همایشی برای احقاق حقوق مردم کوی شود پاک کردن صورت مسئله است. و طبیعی است خروجی چنین همایشی مطالبه عمومی مردم از مسئولین برای مشکلات مردم کوی نمی شود بلکه در حد سوژه کردن اهالی کوی می ماند.

دغدغه اصلی مردم کوی گلستان، مشکلات دیرینه و کمبودهای شان در این محله است و امید دارند که این همایش سبب شود که به حقوق تضییع شده چندین ساله شان برسند. رفت و آمد های گاه و بیگاه را هم به همین امید تحمل می کنند. حال باید دید این همایش چقدر می تواند در مطرح کردن مشکلات کوی گلستان موفق شود یا این که در حد یک فعالیت انتخاباتی زودهنگام می ماند؟