پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مسعود ندافان- با تغییرات در آرایش جریان‌های سیاسی کشور پس از انتخابات 24 خرداد 1392 فصل نوینی در سیاست‌ورزی کشور رخ‌داده است؛ ماحصل آن بروز ائتلاف‌ها و انشعاب‌های پساانتخاباتی در هر دو اردوگاه اصلی جریان‌های سیاسی بود. بازتاب این تحولات پس از گذشت سه سال دامنه بیشتری بر جریان اصلاحات داشته است و حتی شاهد تعلیق گفتمانی این جریان هستیم. در این گزارش به‌صورت موجز به تحولات سیاسی یک سال اخیر چپ‌گرایان در سپهر سیاست ایران می‌پردازیم.

افول شیوخ مجمع

شیخوخیت چپ‌گرا به‌مانند گذشته قدرت مانور سیاسی ندارد؛ طیف سنتی جریان اصلاحات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم ستاره سعد بخت او افول کرد. از سوی دیگر در دولت یازدهم سطح اثرگذاری نماینده آنان،مجید انصاری، کاهش یافت و سپس در آذرماه مهم‌ترین مرجع سیاسی خود، آیت‌الله موسوی اردبیلی و در دی‌ماه مهم‌ترین کنشگر سیاسی حامی خود، آیت الله هاشمی رفسنجانی را ازدست‌دادند؛ تکرار خسران‌های جدی به افراد حامی اثرگذار و محدودیت‌های قانونی نسبت به رئیس دولت اصلاحات، این طیف از جریان اصلاحات را در تنگنای شدید قرار داده است. مجمع روحانیون مبارز با فقدان هاشمی رفسنجانی با کنشی هوشمندانه خواهان بازسازی کانال ارتباطی خود با حاکمیت بدون توبه از اقدامات فتنه 88 با طرح راهبرد «ایده آشتی» بود تا از این طریق نارسایی‌های زیست اش در سپهرسیاست کشور را جبران کند ولی با جواب منفی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم مواجه شد و حتی ابراز مخالفت‌هایی در بدنه جریان اصلاحات صورت پذیرفت.

بازسازی تشکیلاتی طیف مدرن

برخلاف سنتی‌های اصلاحات، طیف مدرن آنان در سال جاری وضعیت رو به رشدی داشتند؛ آنان سیاست ورزی خود را از نقطه صفر پس از فتنه 88 آغاز کرده‌اند و گام اول خود را بازسازی شبکه‌سازی نیروهای سیاسی خود در سراسر کشور قرار داده‌اند.

حزب اعتماد ملی بدون حضور دبیر کل خود، شاخه جوانان و شهرستان‌های خود را مجدد فعال کرده است؛ هرچند اختلاف شدیدحجت‌الاسلام منتجب‌نیا با شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاحات باعث استعفای وی از قائم‌مقامی این حزب شد، ولی با مدیریت افراد اثرگذار در جریان اصلاحات، این اعتراض جدی مسکوت ماند و منتجب نیا بار دیگر نفر دوم این حزب باقی ماند.

آشیانه قانونی مشارکتی‌ها، حزب اتحاد ملت است هرچند آنان مدعی‌اند اسم مستعار هیچ حزبی نیستند. مشارکتی‌های سابق دومین کنگره خود را در هتل اسپیناس‌پالاس تهران برگزار کردند. کنگره‌ای که باوجود سویه‌های اعتراضی در قبال وضعیت اقتصادی کشور، اعلام تجدید پیمان با حجت الاسلام حسن روحانی برای انتخابات اردیبهشت سال آینده بود.

اختلاف در ترسیم راهبرد

سران تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر اصلاحات پیام هراسناک از تحولات سپهر سیاست کشور را در ماه‌های پایانی سال دریافت کردند؛ آنان بدون توبه و معذرت‌خواهی عمومی نسبت به رفتارهای خسارت‌بار فتنه 88، خواهان تحقق راهبرد آشتی‌ملی در کشور بودند. برخی از اعضای جریان اصلاحات، سخنان رئیس دولت اصلاحات به‌عنوان متولی راهبرد آشتی ملی را نامناسب ارزیابی کردند وحضور ایشان را دلیل شکست این راهبرد دانستند و خواهان تغییر این راهبرد به «همبستگی ملی» یا «وحدت ملی» بودند.

راهبرد دوم جریان اصلاحات متناسب با چگونگی کنش سیاسی آن در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ترسیم شد. راهبرد «نامزد پوششی» وصیت سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی برای صیانت از سازمان رأی حسن روحانی موردتوجه کنشگران سیاسی اصلاحات قرار گرفت اما این سناریوی پیشگیرانه باوجود حمایت‌های گسترده اولیه در میان نیروهای سیاسی اصلاحات به دلیل ارائه برنامه انتقادی نسبت به دولت مستقر از سوی آقای مسعود پزشکیان، مهم‌ترین نامزد پوششی، با مخالفت همراه شد به‌نحوی‌که برخی از اعضای شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات مانند آقای عبدالله ناصری این راهبرد را در شأن حسن روحانی ندانستند و از سوی دیگر حامیان دولت نامزد پوششی را نشانه عبور از حسن روحانی دانستند و مخالفت جدی خود را ابزار کردند.

کانال جدید ارتباط با حاکمیت

پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، مهم‌ترین نگرانی جریان اصلاحات چگونگی ایجاد بستری جدید برای ارتباط با حاکمیت بود؛ هرچند افرادی مانند آقای عباس عبدی مدعی بودند که کنشگری آیت الله هاشمی رفسنجانی معطوف به همسویی با راهبرد اصلاحات نبوده است و این برداشت اشتباه طیفی از اصلاح‌طلبان است زیرا «حضور هاشمی در قدرت به نمایندگی از اصلاح‌طلبان نبود. وی به دلیل جایگاه شخصی و اینرسی سیاسی خودش چنین حضوری را داشت و هیچ‌گاه هم علاقه‌ای نداشت که کسان دیگری را نمایندگی کند.» اما بااین‌وجود فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی، اکثریت جریان اصلاحات را دچار تناقض جدی در ارتباط با حاکمیت کرده است و تلاش‌ها برای ایجاد کانال جدید آغاز شد که سرانجام آقای اسحاق جهانگیری جانشین آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی شد.

معاون اول دولت یازدهم پیرامون چگونگی تغییر رابط اصلاح‌طلبان اظهار داشت: :«این موضوع از همان مذاکره من با رهبری بود که به بیرون راه‌یافته است. در این مذاکره از این شخصیت‌ها اسم برده و پیرامون این افراد صحبت شده است. طبق تعبیر شما موضوع موردبحث این بود که، کانال اصلاح‌طلبان با رهبری باید برقرار باشد.البته این ارتباط همیشه بوده است اما، از سال ٨٨ به بعد مقداری این ارتباط دچار مشکل شد. وقتی هم در همانجا توضیح داده شد، ایشان در پاسخ به طرح این موضوع گفتند که از طرف ما که اصلاً قطع رابطه‌ای نبوده و ما مشکلی نداریم حال اگر تمایل دارید که ارتباطی از سوی دوستان باشد، خود شما (بنده) باشید.»

انسداد هویتی؛ تردید پیروزی روحانی

هر جریان سیاسی برای کسب قدرت و بقای برداشت‌های فکری خود نسبت به مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید برای آینده استراتژی مناسبی را ترسیم کند؛ اتخاذ این استراتژی‌ها متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی بروز رفتارهای آن جریان و همچنین کنش‌های سیاسی دیگر جریان‌های رقیب است .

اصلاح‌طلبان در سه سطح دچار تحول جدی شده‌اند؛ مورد اول ظهور رادیکالیسم پراگماتیک که حضور در «کرسی قدرت» را بر «عیار اصلاح‌طلبی» ارجح دانستند. مورد دوم عبور از خطوط قرمز دینی است؛ هرچند دوران اصلاحات نیز شاهد ادبیات ساختارشکنانه بودیم ولی در برهه زمانی فعلی نارضایتی جدی افرادی مانند آقای بهزاد نبوی از اعضای اصلی فتنه 88 را همراه داشته است که گفت: « ما امروز نیازمند بازتعریف اصلاح‌طلبی هستیم. ما با گفتمان و رفتار خود مرزهای عرفی و شرعی را درهم‌شکسته‌ایم. امروز دخترانی که به دیدن من آمدند، دست‌هایشان را دراز کردند تا با من دست بدهند؛ این‌ها شده‌اند لیدرهای جوانان اصلاح‌طلب! ...ما را با دختران کشف حجاب کرده، دراویش، بهاییت، آشوبگران، ولنگاران، نمازخوانان کفش در پا و این طیف‌های بی‌پشتوانه می‌شناسند.»

مورد سوم، چگونگی ترسیم حدود رفتار اصلاح‌طلبانه است. در تبیین‌ جدید اصلاح‌طلبی تابعی از چگونگی مناسبات با حاکمیت صورت‌بندی شده است و هرگونه ضدیت با حاکمیت را برخلاف ادوار پیشین نماد غیر اصلاح‌طلبی قلمداد می‌شود و افرادی مانند عباس عبدی بیانیه ختم عصر مبارزه‌جویی اصلاحات را می‌نویسند. تناقض‌های رفتاری و گفتاری انحلال هویتی اصلاحات و تعلیق تولید فکر پویای سیاسی در آینده فراروی آنان را، در پی خواهد داشت.