پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اکبرنبوی- 1- یک ویروس کثیف و زشت و رذل در همه ی جوامع بشری (کم یا زیاد، قوی یا ضعیف) وجود دارد به نام بی اخلاقی و ناپاکی زبان و قلم که از جان های آلوده تغذیه می کند.

این ویروس در جامعه ی ایرانی هم هست و فعالیتی خستگی ناپذیر دارد و روز به روز فربه تر می شود و قدرت و قوتی باورنکردنی می یابد.

در بزنگاه های خاص اجتماعی و سیاسی که اتفاقا عواطف افکار عمومی درگیر و متوجه موضعی در مقیاس ملی می شود، این ویروس زشت و کثیف، بیش از هر زمان به فعالیت مشغول می شود و متاسفانه، گاه می تواند فضای عمومی و توجه افکار عمومی را تحت الشعاع فعالیت ویرانگر خود قرار دهد و همبستگی را به تقابل، دوستی و محبت را به دشمنی، و عاطفه ی رقیق انسانی را به خشم و قهر و غضب تبدیل کند.

2- در ایران ما، این ویروس، میزبانی شایسته تر از متشبهان به نخبه گی و منورالفکری و شمار نه چندان کمی از سیاسیونی که از تقوای سیاسی و اخلاقی بی بهره اند، پیدا نکرده است و توانسته با آسودگی خیال و بدون رنج و زحمت و انرژی، منزلگاهی محکم و دائمی برای خود دست و پا کند.

3- اگر می خواهید نشانه های بارز و برجسته و روشن حضور و تاثیر این ویروس را در میان طبقات پیش گفته ببینید و تاثیرات آن را بسنجید، کافی است به همین چهل و هشت ساعتی که از حادثه ی غمبار و مصیبت سنگین زلزله ی کرمانشاه می گذرد نگاهی کوتاه بیندازید و فضای نوشتاری و کلامی و مواضع این جماعتِ روسیاه را از نظر بگذرانید. در اینصورت خواهید دید که قدرت تخریب و ویرانی این ویروس، از زلزله هفت و چهار ریشتری کرمانشاه چقدر بیشتر و دامنه ی آن چقدر وسیعتر بوده است.