مصائب یوز آسیایی در ایران

امین ولیان: کشور ایران زیستگاه ۱۰ گربه سان جهان بوده که متاسفانه این تعداد به هشت گربه سان کاهش پیدا کرده و دوگربه سان مهم، یکی شیر ایرانی (۷۴سال پیش) و دیگری ببرهیرکانی(۵۸سال پیش) از این کشور رخت بربسته و در این دیار منقرض شده اند، و اینک سومین گربه سان زیبای ایران که در آستانه انقراض قرار دارد ولی همچنان ایستادگی می کند یوزپلنگ آسیایی است که بیم آن می رود برای همیشه نه تنها ایران بلکه جهان را ترک کند و سرعت انقراضش که به بالاترین سرعت اش در بین جانوران خشکی زمین تشبیه شده است از استقامت و مقاومت اش که آنهم نماد و سمبل یوزهاست پیشی گرفته و بعنوان دومین گربه سان درخطر انقراض جهان نه تنها زودتر از سیاه گوش ایبریایی بلکه حتی زودتر از پلنگ آمور(اولین گربه سان درخطر انقراض جهان) کره خاکی را از وجود خود محروم کند.

یوز پراکندگی وسیعی در گستره جغرافیای جهانی داشت، اما ابتدا بین ۳۲تا۶۷هزار سال پیش زیرگونه آسیایی از زیرگونه یا زیرگونه های آفریقایی آن جدا شد تا مسیر تکاملی متفاوتی را طی کرده باشد و خود البته موجب اهمیت خاص و انحصاری یوزآسیایی نسبت به یوزآفریقایی و تلاش ویژه جهت حفظ آن بعنوان گونه حساس تر می باشد، یوز که روزگاری در گستره وسیعی از خاک آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای شمالی می زیسته است(تا حدود ۲۰هزارسال پیش) روز به روز دامنه زندگی اش محدود و محدود تر شد بطوریکه دیگر در آمریکای شمالی و اروپا دیده نشد.

ایران مدتهاست تنها زیستگاه یوز آسیایی است

۲۵سال پیش جمعیت یوزها به ۱۰هزار در۲۴تا۲۶ کشور آفریقایی و تنها یک کشور آسیایی یعنی ایران تقلیل یافت، در ایران نیز محدودیت زیستگاه ها ادامه یافت به طوریکه یوزها که از مرکز تا جنوب و از شرق تا غرب کشور زندگی می کردند از همان ۲۵ سال پیش تنها در دشت ها و دامنه های فلات مرکزی ایران باقی ماندند، و شرایط به همینجا خاتمه نیافت و یوزهای آسیایی که یک صدم یوزهای جهان را تشکیل می دادند در مناطق آزاد که حمایت ویژه ای از طرف سازمان محیط زیست نمی شود دیده نشدند و تنها در تعدادی از مناطق چهارگانه محیط زیستی فلات مرکزی باقی ماندند، با این حال یوزها ایستاده اند و مقاومت می کنند و با آن نگاه عمیق و پرنفوذشان به تماشا نشسته و نظاره گرند، شاید مهلت می خواهند، شاید هم منتظرند، منتظر یک اتفاق خوشایند که کسب سازگاری های جدیدشان را سهل و آسان کند و راه بقا را برایشان هموار سازد.

بیشترین مرگ و میر در بین توله های یوز به نسبت سایر گربه سانان و تلفات بیش از ۹۰درصد توله ها قبل از رسیدن به سن بلوغ، افزایش جمعیت آنها را با مشکلی جدی روبرو کرده است، هرچند آنها به نسبت سایر گربه سانان زودتر بالغ می شوند. همچنین کوچک بودن معده و تغذیه محدودشان از شکاری که انجام می دهند و ارجحیت شکار تازه برای یوزها که نتیجه آن شکار پی در پی است آنها را شکننده تر می سازد، البته یوزها از هر دو تلاشی که برای شکارکردن انجام می دهند یکبار موفق می شوند درحالیکه این موفقیت در سایر گربه سانان بزرگ از هر سه تلاش یکبار است اما باید به این نکته توجه داشت که یکی از پیش شرط های این موفقیت ۱.۵برابری یوزها، مناسب بودن جمعیت شکار در زیستگاهشان محسوب می شود.

در ایران ۷۷سال پیش جمعیت یوز ۴۰۰قلاده پیشبینی می شد و حدود ۴۰سال پیش ۲۰۰تا۳۰۰قلاده، که نهایتا حدود ۲۵سال پیش به ۱۰۰قلاده کاهش یافت، از آن زمان تا کنون با توجه به شرایط و منابع مختلف و برآوردهای مطرح شده دائما آماری بین ۴۰تا حداکثر ۱۲۴ یوز را در کشورمان داشته ایم که امروزه این تعداد بدون هیچگونه اعلام رسمی یقینا کمتر از برآوردهای قبلی است با این شرایط بحرانی برای حیات یوزها در ایران از ۱۵سال پیش تا کنون ۲۸ قلاده از آنها را فقط به طور مستند شده بدست عوامل انسانی از دست داده ایم بدین ترتیب می توان گفت بیش از ۳۰درصد یوزهای کشورمان را بدست خودمان به قتل رسانده ایم و از این تعداد بیش از نیمی از آنها را به کمک وسایل نقیله مان مورد کشتار قرار داده ایم همچنین  در طی ۱۲سال اخیر ۱۶ یوز را بر اثر تصادفات جاده ای از دست داده ایم،

طرح های نجات برای یوز گسیل شدند

طرح هایی که تا کنون برای کاهش تصادفات جاده ای یوزها ارائه شدند عمدتا شامل نصب علائم هشدار، چراغ گردان، چراغ های لیزری و هوشمند و نهایتا روش های مختلف اعمال کاهش سرعت مجاز برای وسایل نقلیه در نقاط حادثه خیز هستند، همچنین طرح فنس کشی دوطرف جاده که موجب مسدود شدن مسیر اکولوژیکی شده و مردود است نیز مطرح شد، در این بین اما پیشنهاد انجمن یوزپلنگ ایرانی در استفاده از آبگذرهای جاده ای اصلاح شده به عنوان زیرگذر و فنس کشی اطراف آن، بنظر منطقی تر می آمد در این حال جمعیت دیده بان طبیعت شاهرود یکی از سمن های فعال شمالشرق ایران برای اولین بار گزینه احداث روگذرها را برای نجات یوز از بحران در تاریخ ۲۸ اردیبهشت۹۵در روزنامه همشهری، قدس و متعاقبا طرح کامل به همراه پلان اولیه را که مبحثی فراتر از احداث روگذرها برای کاهش تلفات یوز است در تاریخ۳۰ اردیبهشت۹۵در خبرگزاری مهر رسانه ای کرد که مورد استقبال جدی مردم قرار گرفت و به عنوان پربیننده ترین خبر کشور در صدر اخبار نشست، سایت های دیگر نیز به پوشش خبر پرداخته و همچنین کارشناسان و مسئولان آنرا مورد توجه قرار داده و بر روی سایت رسمی سازمان محیط زیست کشور نیز قرار گرفت همچنین قبل از همه اینها طرح بشکل نامه ای رسمی به سازمان محیط زیست ارسال شده بود.

آنچه باعث شد تعدادی از طرح های ارائه شده پیشین یا قابلیت اجرایی نداشته باشند و یا در صورت اجرا منجر به حل مسئله کاهش تصادفات نگردند عدم شناخت از یوزپلنگ آسیایی و رفتارهایش بعنوان موجودی زنده و یا بهتر است بگوییم عدم شناخت کافی از حیات وحش و مسائلش می باشد، طرح هایی که گویی برای موجودی بیجان تعریف شده و ریشه آن نگاهی ماشین گونه به اجزا حیات وحش است، اما در طرح احداث روگذرها به همراه فنس های هدایت کننده که پیش ساز طرح جمعیت دیده بان طبیعت است به یوزپلنگ آسیایی حق تردد ایمن داده و جایگاه حقیقی یوزپلنگ به عنوان شاهکار خلقت در نظر گرفته می شود.

یوز*۱۰ رسید

«طرح یوز×۱۰» بطورکلی طرحی برای برقراری ارتباط ایمن بین ۱۰زیستگاه اصلی یوزهای آسیایی به منظور کاهش چشمگیر تلفات ۶۰درصدی تصادفات جاده ای آنها، با احداث روگذرها و فنس کشی دو سوی امتداد جاده ها در محدوده کریدور حرکتی یوزها است. روگذرها طبیعت گرا بوده و با رمل و ماسه و خاک و گیاهان منطقه پوشش می یابد و از آنجا که قرار نیست بر روی آنها تردد وسایل سنگین صورت گیرد می تواند به لحاظ سازه ای سبک تر و کم هزینه تر و نیز با پهنای مناسب اجرا شوند، فنس ها نیز در امتداد مسیر جاده و در دوسوی آن تمام محدوده جابجایی یوزها را پوشش داده و علاوه بر جلوگیری از ورود یوزها به داخل جاده، به صورت قیفی شکل و یا هشت مانند جانور را بروی پل هدایت می کند، ممکن است در یک کریدور حرکتی یوزها نیاز به احداث چندین روگذر تعریف و اجرا شود، علاوه بر این چنانچه جاده ای پرتردد و اصلی در داخل یک زیستگاه قرار گرفته و آنرا شکافته باشد و یا چنانچه دو زیستگاه کاملا با یکدیگر مماس باشند (مانند دربند و نایبندان) نیز می باید دارای روگذرهای ایمن شده و فنس های دو طرف جاده کل زیستگاه را پوشش دهند، بدیهی است در این موارد نیاز به پل های متعددی است که نتیجه نهایی آن تقویت آن زیستگاه خواهد بود، مثال بارز آن می تواند جاده مهریز_انار باشد که منطقه حفاظت شده کالمندان را به دو نیم تقسیم کرده است.

اجرای این طرح از ایزوله شدن جانور و در نتیجه ایجاد و یا تشدید ضعف های ژنتیکی و بدین ترتیب افزایش خطر انقراض جلوگیری کرده و می تواند مورد استفاده سایر وحوش از جمله علفخواران نیز قرار گیرد، که با نصب دوربین های تله ای بروی آن می توان پایش مناطق و جابجایی های جانداران را مورد تحلیل و ارزیابی قرار داد، همچنین با برقراری ارتباط ایمن بین زیستگاه های اصلی یوز مناطقی که در بین این زیستگاه ها قرار گرفته و سالیان پیش زیستگاه های یوز محسوب می شده ولی مدتها است اثری جدی از وجود یوز در آن مشاهده نشده نیز ممکن است دوباره مورد قبول یوزها قرار گرفته و به نوعی باز تعریف شوند، مثال آن منطقه حفاظت شده درونه بردسکن است که طی سال های اخیر به ندرت وجود یوزها در آن ثبت و گزارش شده است و می تواند به عنوان منطقه ای مابین منطقه تحت حفاظت توران و پناهگاه حیات وحش نایبندان، در برقراری ارتباط ایمن بین این دو منطقه مهم ایفای نقش کند و در نهایت آنچه از طرح یوز×۱۰ مورد انتظار است افزایش جمعیت یوزها خواهد بود.