افكار نيوز: تيري ميسان، روزنامهنگار و كارشناس مشهور فرانسوي با تاكيد بر سلامت برنامه هستهاي ايران گفت: رسانههاي غربي، طوطيوار مواضع كاخ سفيد را تكرار ميكنند.
به گزارش افکار نیوز به نقل از فارس، " تیری میسان " روزنامهنگار صاحبنام فرانسوی و رئیس کنفرانس " محور صلح " طی مقالهای در پایگاه خبری – تحلیلی " ولترنت " به بررسی جار و جنجالهای تبلیغاتی غرب علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران پرداخته است.
بر اساس این گزارش، میسان معتقد است که بحثو جدل موجود پیرامون برنامه هستهای ایران تنها موجب تیره و مبهم شدن حقایق شده است.
در حقیقت ظن بیدلیل و دروغین کشورهای غربی منحصرا با هدف منزوی کردن کشوری است که تسلط و برتری قدرتهای هستهای در حوزههای انرژی و نظامی و حتی حق وتوی آنها در شورای امنیت سازمان ملل را زیر سوال برده است.
میسان در مقاله خود مینویسد: کاخ سفید بسته رسانهای را در مورد قطعنامه شماره ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را بواسطه ارتباطات وسیع خود منتشر کرد و طبق معمول رسانههای غالب و بزرگ دنیا نیز بدون هیچگونه رویکرد انتقادی، اقدام به پخش آن کردند.
این گزارش میافزاید: به گفته رسانههای غربی که طوطیوار مواضع کاخ سفید را تکرار میکنند، قطعنامه ۱۹۲۹ با " اکثریت قاطع " به تصویب رسید و " پاسخی به خودداری دائمی ایران از عمل به تعهدات بینالمللی مرتبط برنامه هستهای خود " بود.
اما بیائید تا نگاهی نزدیکتر به وقایع داشته باشیم.
از ۱۵ عضو شورای امنیت، ۱۲ عضو از جمله ۵ عضو دائم این شورا به قطعنامه ۱۹۲۹ رای مثبت دادند، یک عضو رای ممتنع و دو عضو نیز به این قطعنامه رای منفی دادند.
میسان مینویسد: این " اکثریت قاطع " در حقیقت یک انشعاب جدید سیاسی را نیز در بر دارد. بطوریکه برای اولین بار در تاریخ شورای امنیت، بلوکی از کشورهای در حال ظهور، یعنی برزیل و ترکیه که از سوی کشورهای عضو عدم تعهد نیز حمایت میشوند، موضعی بر خلاف اعضای دائم شورا(چین، فرانسه، روسیه، انگلیس و آمریکا) و کشورهای تابع آنها اتخاذ کردند.
بنابراین در حقیقت این " اجماع منهای دو رای "، نشان دهنده ایجاد رخنه و شکافی بین پنج کشور بزرگ و کشورهایی است که به آنها جهان سوم گفته میشود، کسانی که صدای آنها به حساب نمیآید.
این در حالی است که برزیل نقش کلیدی را در ایجاد معاهده منع گسترش تسلحیات هستهای در آمریکای جنوبی، موسوم به " تلاتلولکو "(Tlatelolco)، ایفا کرد.
ترکیه نیز بطور فعالی اهداف مشابهی را در خاورمیانه دنبال میکند. بنابراین در مخالفت این دو کشور با اشاعه تسلیحات هستهای هیچ شک و شبههای نیست.
گذشته از آن، با توجه به این حقیقت که ترکیه دارای مرز مشترک با ایران است، میباید بیش از دیگران به دنبال جلوگیری از دستیابی تهران به بمب اتمی باشد.
گزارش ولترنت مینویسد: با این وجود پس چرا ترکیه و برزیل به قطعنامه ۱۹۲۹ رای مخالف دادند؟ در حقیقت همانطور که میبینیم، مشکلات موجود، بوسیله قدرتهای بزرگ ایجاد شدهاند تا ایران و بلوک غیر متعدها نتوانند به دنبال مزایا و حقوق خود باشند.
رئیس کنفرانس محور صلح در بخش دیگری از مقاله خود به ادعای برخی کشورهای غربی در مورد تلاش ایران برای دستیابی به بمب هستهای پرداخته است و مینویسد: طی دوران حکومت رضا شاه پهلوی، ایالات متحده و فرانسه برنامه گستردهای را برای تجهیز تهران به بمب اتمی اجرا کردند. از دیدگاه تاریخی عموما این امر پذیرفته شده است که ایران کشور توسعهطلبی نیست و بنابراین قدرتهای بزرگ میتوانند با خیال آسوده، چنین فناوریهایی را نیز در اختیار این کشور بگذارند.
اما این برنامه با شروع انقلاب اسلامی توسط کشورهای غربی متوقف شد و مرافعه حقوقی را با تمرکز بر شرکت " یورودیف اس. ای "(Eurodif S. A) بوجود آورد.
این گزارش با اشاره به آنکه مقامات ایرانی تاکید کردهاند برنامه ساخت بمب اتمی هیچگاه مجددا ادامه نیافت، مینویسد: آیتالله خمینی و جانشین او، تولید، ذخیره، استفاده و حتی تهدید به استفاده از تسلیحات هستهای را بر خلاف ارزشهای مذهبی کشورشان دانستند و آن را ممنوع اعلام کردند.
در دیدگاه آنها، استقرار تسلیحات کشتار جمعی که هم نظامیان و هم غیرنظامیان را خواهد کشت، از لحاظ اخلاقی غیرقابل پذیرش است.
میسان میافزاید: بنابراین ممنوعیت ساخت، ذخیره و استفاده از تسلحیات هستهای در تاریخ نهم آگوست ۲۰۰۵ بواسطه حکمی از سوی رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای، تبدیل به قانون شد.
این روزنامهنگار فرانسوی ادامه میدهد: رهبران ایران تبعیتشان از اصول اخلاقی را به نمایش گذاشتهاند. به ویژه در زمان جنگ با عراق که مردم ایران مجبور شدند هزینه گزافی را بابت آن بپردازند.
میسان تصریح میکند: صدام حسین دستور داد که موشکها بطور بیهدف به شهرهای ایران شلیک شوند. ارتش ایران نیز کوشید تا بطور مشابه پاسخ عراق را بدهد اما امام خمینی مداخله کرد و بر پایه اصول اخلاقی، شلیک موشک به شهرهای دشمن را ممنوع اعلام کرد.
در واقع ایران ترجیح داد تا جنگ طولانیتری را تحمل کند تا آنکه به واسطه شلیک بیهدف تسلیحات، به پیروزی برسد.
گزارش ولترنت ادامه میدهد: به چگونگی عملکردهای ایران توجه کنید، به نظر غیرمحتمل میرسد که چند نفر بتوانند از دستورات و یاد شهدای جنگ با عراق تخطی کرده و برنامه مخفیانهای برای ساخت تسلیحات هستهای را برپا کنند.
بنیانگذار پایگاه خبری – تحلیلی ولترنت مینویسد: مواضع ایران حتی از قوانین بینالمللی نیز جلوتر است. در حقیقت در حوزه بینالملل تا سال ۱۹۹۶ که دادگاه بینالمللی لاهه، هرگونه سلاح کشتار جمعی و استفاده از آنها را عمل مجرمانه شناخت، قانونی در این مورد وجود نداشت.
با این حال، با توجه به آنکه نظر دادگاه لاهه تنها مشورتی بوده و الزامآور نیست، قدرتهای بزرگ نیز میتوانند به سادگی از کنار آن بگذرند.
میسان ادامه میدهد: اما افسانه برنامه هستهای نظامی ایران، توسط انگلیس و آمریکا و بعد از یورش آنها به افغانستان و عراق ساخته و پرداخته شد.
در واقع استراتژی نهایی آمریکا و انگلیس این بود که ایران را محاصره کرده و از طریق دو کشور همسایه، عملیات گازانبری علیه تهران صورت دهند.
بر اساس این گزارش، در آن زمان، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس اقدام به انتشار اطلاعات نادرستی در مورد ایران کردند. که مشابه چنین اقدامی را هم پیش از آن و در مورد تسلیحات کشتار جمعی صدام حسین انجام داده بودند.
اما اطلاعاتی که به کشورهای متفق و رسانهها ارایه میشد در بیشتر موارد توسط گروهی از ایرانیان تبعیدی موسوم به " مجاهدین خلق "(منافقین) تامین میشد. این در حالی بود که بعدها روشن شد که این گروه، طی زمان و با توجه به نیازهای خود اقدام به دستکاری و جعل اطلاعات میکند.
این در حالی بود که مجاهدین خلق با وجود آنکه در عراق مستقر بوده و از حمایت گروهی از خانوادههای محلی نیز برخوردار بود، نتوانست به هیچیک از سازمانهای سپاه پاسداران در داخل ایران نفوذ کند.
امروزه نیز کارشناسان آمریکایی متوجه شدهاند که منابعی همچون مجاهدین خلق، کاملا بیارزش هستند. و تنها نومحافظهکاران و سرویسهای مخفی فرانسه که از مقر اصلی مجاهدین خلق در این کشور محافظت میکنند، هستند که همچنان به این گروه اعتماد دارند.
میسان تاکید میکند: در واقع همین اطلاعات غلط و دروغین بود که پایههای تصویب قطعنامه ۱۷۳۷(۲۳ دسامبر ۲۰۰۶) و قطعنامه ۱۷۴۷(۲۴ مارس ۲۰۰۷) شورای امنیت را بنا نهاد.
اما در نهایت، واشنگتن در تاریخ سوم دسامبر ۲۰۰۷ و پس از آنکه " جان مایکل مککانل " رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا خلاصهای از گزارش مرتبط با توقف فعالیتهای هستهای ایران را منتشر کرد، تمامی اتهامات خود علیه این کشور را پس گرفت. این گزارش تصریح میکرد که تهران هرگونه فعالیت هستهای نظامی خود را از سالها پیش متوقف کرده و حتی اگر هم این برنامهها را ادامه دهد در موقعیتی نیست که دستکم تا سال ۲۰۱۵ بتواند به سلاح اتمی دست پیدا کند.
این گزارش میافزاید: اما هدف مککانل از انتشار این گزارش تنها پایان دادن به بحثو جدلهای پیش آمده نبود، بلکه مهمتر از آن، وی به همراه گروهی از افسران بلندپایه به همراه ژنرال " برنت اسکاوکرافت " میکوشیدند تا طرحهای جنگی علیه ایران را به حالت تعلیق دربیاورند. زیرا ایالات متحده بطور موقت دچار کمبود ابزارهای نظامی و اقتصادی شده بود.
گزارش ولترنت میافزاید: با چراغ سبز " رابرت گیتس " وزیر دفاع و با نظارت ژنرال اسکاوکرافت، مغز متفکر نظامی آمریکا، توافقنامهای بین دریاسالار " ویلیام فالون " فرماندهی مرکزی آمریکا و همتایان یارانی وی بدست آمد.
اما این سناریوی تشنجزدایی به دنبال آن بوده است که شرایط را برای خروج سرافرازانه ایالات متحده از عراق فراهم کند.
اگرچه دار و دسته بوش و چنی که همچنان از این جنگ بهرهبرداری مالی میکند، موفق شدند تا تحریمهای جدید و قطعنامه ۱۸۰۳ علیه ایران را بلافاصله پس از استعفای دریاسالار فالون، به تصویب برساند.
در پایان، حلقه بوش و چنی کوشید تا با مطرح کردن رژیم صهیونیستی به جای آمریکا به عنوان عامل حمله به ایران، مخالفتهای ستاد مشترک ارتش ایالات متحده با چنین حملهای را نیز دور بزنند.
در راستای همین دیدگاه، " تزاحال " یا نیروهای نظامی رژیمصهیونیستی اقدام به اجاره دو پایگاه هوایی نظامی در گرجستان کردند، تا از آن طریق جتهای جنگنده بتوانند بدون سوختگیری مجدد به ایران برسند.
اما این نقشه صهیونیستها نیز با بروز ناگهانی جنگ در اوستیای جنوبی و بمباران پایگاههای هوایی اسرائیل در گرجستان توسط روسیه، با شکست روبرو شد.
میسان ادامه میدهد: در پایان این تلاشها، ژنرال اسکاوکرافت و باراک اوباما که همواره تحت حمایت او بوده است، وارد ماجرا شدند و کوشیدند تا دستور کار خودشان را به جلو ببرند؛ این دستور کار نیز عبارت است از آن که دیگر نباید به دنبال آمادگی برای جنگ علیه ایران بود بلکه میبایست فشار شدیدی را به تهران وارد کرد تا مجبور شود که در عراق و افغانستان با آمریکا و انگلیس همکاری کند. زیرا در واقع نیروهای غربی در هر دو عملیات عراق و افغانستان، در باتلاق گرفتار شدهاند و این در حالی است که ایرانیها اهرمهای قدرتمندی را برای کنترل شیعیان عراق و آذریهای افغانستان در اختیار
دارند.
این گزارش میافزاید: بنابراین ژنرال اسکاوکرافت که در دسامبر ۲۰۰۷ افسانه تهدید هستهای بودن ایران را بیارزش و دروغ خواند و از تصویب تحریمهای سال ۲۰۰۸ علیه ایران رنجید، در سال ۲۰۱۰ و تحت دولت اوباما، تبدیل به یکی از حامیان تصویب تحریمهای جدید علیه ایران شد.
پایان خبر / ب.
شناسه خبر:
۱۰۰۲
یک روزنامهنگار برجسته فرانسوی:
افسانه ایران هستهای - نظامی بعد از حمله به افغانستان ساخته شد
افکار نیوز: روزنامهنگار فرانسوی: ممنوعیت ساخت و استفاده از تسلحیات هستهای در ۹ آگوست ۲۰۰۵ بواسطه حکمی از سوی رهبر ایران، تبدیل به قانون شد.
۰