به گزارش افکارنیوز به نقل از کیهان , الياس حضرتي با اشاره به سرمقاله يك روزنامه متمايل به كارگزاران و هاشمي رفسنجاني كه تحت عنوان بيچاره اصولگرايي چاپ شده بود، نوشت: اما من مي خواهم بنويسم خوش به حال اصلاح طلبي. شايد اين تعبير برايتان كمي غريب باشد چرا كه بيش از هر چيز به مذاق تاريخي ما خوش نمي آيد؛ مذاق تاريخي اي كه بيشتر به شرح شكست هايش علاقه دارد تا توصيف پيروزي هايش.

وی با اشاره به مواضع برخی اصولگرایان و انتقادهایی که از آنها می شود، نوشت: آنها به اصلاح طلبی متهم می شوند. در واقع عقلای اصولگرایان به اصلاح طلبی متهمند و افراطیون آنها همچنان بر طبل لجاجت می کوبند. در سوی دیگر اپوزیسیون برانداز در چه حالند که در تمام دوران اصلاحات تلاش اصلاح طلبان و مقابله محافظه کاران با آنها را جنگ زرگری توصیف کردند و تمام مدتی که اصلاح طلبان زیر انواع فشارها و مضیقه ها به سر می بردند هر تلاش آنها برای گشودن روزنه و گشایشی در فضا را صحنه خیمه شب بازی می دیدند که مدام نقاب ها در آن عوض می شود؟ آنها هر دولتی که راه دشمنی بر ایران را پیش گرفت دوست خود دانستند و از گرفتن هر گونه کمک مالی از هیچ کدام آنها ابایی نداشتند و برای رسیدن به آرزوی خود بی محابا از حمله نظامی به ایران دفاع می کردند و امروز به خوبی دریافته اند که هر تغییر و حرکتی در ایران تنها با حضور اصلاح طلبان میسر است.

حضرتی اضافه کرد: این دو گروه(اصولگرایان و جریان برانداز) در تمام این سالها همچون دو لبه قیچی حرکت کرده اند. با این همه اصلاح طلبی سرپا باقی مانده است و حنای مخالفانش در عین ائتلاف استراتژیک شان بی رنگ شده است. از آزمون سخت این سال ها اصلاح طلبی تنها گفتمانی است که سربلند بیرون آمده و نشان داده که در تنگنای فشارهای داخلی و خارجی بیش از همه دل بر این مملکت می سوزاند.

درباره این «خودگویی و خودخندی» مدیر مسئول هنرمند روزنامه اعتماد باید متذکر شد که اولاً استناد ایشان به تحلیل یک روزنامه همسو، مخاطب را یاد هم داستانی ابوموسی اشعری و عمروعاص می اندازد که در ماجرای حکمیت، یکی رأی به برکناری امیر مؤمنان(ع) داد و دیگری ضمن تأیید، حکم به امارت معاویه داد.

ثانیاً آقای نویسنده ظاهراً شعور مخاطبان خود را خیلی دست پایین گرفته وگرنه به خود اجازه نمی داد که پالوده خوری ۲ دهه ای اصلاح طلبان با گروهک های برانداز را کتمان کند و مدعی ائتلاف اصولگرایان و جریان های برانداز شود! لابد اصولگرایان بودند که با اوباش ضدانقلاب در کنفرانس برلین(و نشست های مشابه تا به امروز در پاریس و لندن و استکهلم و واشنگتن) دل داده و قلوه گرفته اند! یا مثلاً قرار آشوب های تیر ماه ۷۸ و خرداد ۸۸ را با جریان های برانداز گذاشته و دعوت به اغتشاش کردند! احتمالاً دامن اصلاح طلبان از فتنه رسوای سال ۸۸ مبراست همان طور که لابد تحریم انتخابات مجلس را هم اصولگرایان خواستار شدند! یا شاید بوش و اوباما و رایس و کلینتون که می گفتند ما از اصلاح طلبان و جنبش سبز در ایران حمایت می کنیم، در طول این سالها واژه ها را جابجا گفته اند! یا مثلاً اصولگرایان بوده اند که راه به راه و به موازات گروهک های برانداز، جایزه و پول از محافل غربی به خاطر خوش خدمتی هایشان گرفتند.

ثالثاً درباره سربلندی(!) اصلاح طلبان همین یک قلم بس که بانی فتنه و آشوب ۸۸ شدند و در برابر رأی اکثریت دعوت به اغتشاش کردند اما از خود مردم در ۹ دی تودهنی خوردند و بعد از آن هم به بازی در پروژه تحریم انتخابات مجلس تن دادند که آنجا هم کاملاً رو سفید شدند(حکایت نوکری که گوسفندان ارباب را دزدیده و فروخته بود اما با کاسه ماستی که ارباب بر سرش شکست، گفت: شکر خدا رو سفید هم شدم!)

و بالاخره اینکه باید از طریق جناب الیاس حضرتی باید سلام به شهرام جزایری و صادق صبا(مدیر بی بی سی فارسی) هم رساند. آنها نیز لابد در نوع خود اصلاح طلبان موفقی بودند که با روزنامه اعتماد نسبت های وثیق پیدا کردند!