اختیارات ولایت فراتر از قانون و عین ولایت رسول‌الله است

افكار نيوز - فتواي رهبري در امتداد فتواي امام است؛ دو گروه با اين فتوي مسئله دارند؛ معيار و محک مدعيان التزام به ولي فقيه روشن شد؛ رهبري عمق بيشتري به مرز خودي ها دادند؛ سکوت برخي مدعيان پيروي از خط امام و همچنين برخي مدعيان دفاع از ولايت تامل برانگيز است؛ اين فتوا بسط جمهوريت ، آزاد انديشي و عقلانيت است؛ اين فتوا وحدت آفرين است.
به گزارش افکار نیوز، انتشار پاسخ مقام معظم رهبری به یک استفتا درباره شرایط التزام به ولایت فقیه، چنان با واکنش شتابزده رسانه‌های معاند و مخالف نظام روبرو شد که گویی آنها افق های متفاوتی در سپهر فقاهت شیعه را کشف کرده اند!
فتوای وحدت بخش مقام معظم رهبری از دو جنبه مفهوم شناسی ولایت فقیه(از منظر حاکمیت فقیه و مجتهد جامع الشرایط) و مفهوم التزام به ولایت فقیه(با عنوان حکم حکومتی) قابل توجه و بررسی است. فتوایی که محتوای آن بارها و بارها از سوی امام(ره)، سایر مراجع عظام و رهبر معظم انقلاب مورد توجه و تاکید قرار گرفته و تاکیدی است بر آنچه در قانون اساسی بر آن تصریح شده است.
واکاوی دلایل جوسازی رسانه های غرب به این فتوا موجب شد با دکتر محمد باقر قالیباف به بحثو بررسی بنشینیم. پیش از ارائه این گفتگو متن استفتاء و پاسخ مقام معظم رهبری را بازخوانی می کنیم.
پرسش: خواهشمند است درباره «التزام به ولایت فقیه» توضیح دهید. به عبارت دیگر، چگونه باید رفتار کنیم تا بدانیم به جانشین بر حق آقا امام زمان(عج) اعتقاد و التزام کامل داریم؟
پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ولایت فقیه به معناى حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌اى است از ولایت ائمه اطهار - علیهم السلام - که همان ولایت رسول الله - صلى الله علیه و آله - مى‌باشد و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید، نشانگر التزام کامل به آن است.»
آنچه در پی می آید گفتگوی مهر با شهردار تهران برای کاوش در ابعاد مختلف این فتوا است:

* پاسخی که مقام معظم رهبری به یک استفتاء درباره معیار التزام به ولایت فقیه دادند نگاه‌های جنجال آفرین رسانه های معاند اعم از نوشتاری و مجازی از یکسو و سکوت عده ای از مدعیان داخلی را از دیگر سو به دنبال داشت. جالب اینکه رسانه های بیگانه فتوای رهبری را بدعتی در احکام صادره از سوی مرجعیت شیعه جلوه دادند و بر تاریخ پر افتخار مرجعیت و فقه پویای شیعه در این باب چشم بستند. لطفا از منظر یک سیاستمدار و یک مسئول اجرایی برداشت خود را مطرح کنید.

- محمد باقر قالیباف: در فتوای رهبر معظم انقلاب هیچ حرف جدیدی در این حوزه نسبت به نگاه‌هایی که حضرت امام به این موضوع داشتند وجود ندارد. نه تنها موضوع جدیدی مطرح نشده، بلکه احساس می کنم شاید نگاه فقهی حضرت آقا در حوزه ولایت مطلقه فقیه نسبت به حضرت امام(ره) یک ملاحظه مکرری در مورد انطباق اختیارات شخص ولی فقیه از جهت موازین فقهی فراهم کرده است.
من خاطرم هست وقتی اصل ولایت فقیه در قانون اساسی در اصل ۱۱۰ آمد، حضرت امام یکجا به این موضوع این گونه اشاره کردند که درست است که در قانون اینگونه آمده است، که من هم قبول دارم، اما اختیارات ولایت فراتر از بحثقانون است و عین همان ولایت رسول الله و ولایت مطلقه است.
از جهت فقهی حضرت امام(ره) یک نکته دیگر هم مطرح کرده اند. نگاه فقهی حضرت امام که مبنای انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی است. حضرت امام بر این اعتقاد هستند که حتی ما مکلفیم برای بدست آوردن قدرت مثل وقتی که قدرت در اختیار ما هست تلاش بکنیم. چون امام در اختیار داشتن قدرت سیاسی را مقدمه ای مهم برای اقامه احکام الهی می دانستند. اصلا فلسفه انقلاب اسلامی به رهبری امام هم از همین جا نشات گرفت.

* مقایسه دیدگاه امام و فتوای مقام معظم رهبری نشان از انطباق و بسط نظریه امام در این باب دارد. این خود سندی بر پویایی فقه و اجتهاد شیعی است. به نظر می رسد جو سازی رسانه های غرب و اپوزیسیون در این زمینه حمله به اصل و سابقه تاریخی تفکر شیعه به عنوان یک فرصت وحدت آفرین است. نظر شما چیست؟
- بله؛ واقعا هیچ اتفاق یا فتوای متفاوتی از دیدگاه امام و حتی سایر مراجع بزرگ شیعی چه در قرن اخیر و چه قرن های سابق نیفتاده است. حتی برخی مراجعی که نقدهایی بر نظریه ولایت فقیه هم داشته اند، خود قائل بوده اند که هر گاه مجتهد عادل جامع الشرایطی در جایگاه حاکمیت قرار گرفت، حکم او(و نه فتوا در حوزه احکام فردی و شرعی مقلدین) برای همه لازم الاتباع است. فتوای حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم در همین باب است. من نمی خواهم از جهت شرعی موضوع را مورد بررسی قرار دهم زیرا وظیفه متخصصین این عرصه است، اما از جهت سیاسی دیدگاه خودم را می گویم که به نظرم رهبر معظم انقلاب قائل به اختیاراتی خارج از چارچوب موازین فقهی نیستند و سقف این اختیارات نیز صرفا تحکیم حدود شرعی، رعایت مصلحت ها، حفظ نظام اسلامی و منافع عمومی است.

* غرب انسجام و اتحاد ملت مسلمان ایران را نمی خواهد و این یک نکته کاملا روشن است و شاید به دلیل واقف بودن به قدرت نفوذ ولایت فقیه به عنوان رکن اساسی اعتقادات شیعه به موضوع این فتوا و شبهه آفرینی دامن زدند. این حمله آنها به فتوای رهبری شاید از قبل قابل پیش بینی بودند اما چرا هجمه در این وسعت صورت گرفت و ادامه یافت. به نظر می رسد برخورد عده ای در داخل و دشمنان خارجی نظام باید واکاوی شود.
- خارجیها وضعیتشان روشن است. این نظام اسلامی که ایستاده و محور وحدت و حرکت انقلاب اسلامی است از روز اول مورد هجمه این گروه بوده است. بنابراین برخورد این گروه کاملا طبیعی است و بیش از یک جوسازی نابخردانه و ناجوانمردانه از آنها توقعی نیست. من سئوال شما را به گونه ای که اهمیت بیشتری دارد پاسخ می دهم. فتوای حضرت آقا از دو جهت مورد کم محبتی و بی محتبی قرار گرفت که واکاوی آنها بسیار مهم است. اولین جفا از سوی نیروهای خارجی و در واقع اپوزیسیون نظام و مخالفین نظام ولایی صورت گرفت که البته از آنها که پز روشنفکری و دلسوزی هم می دهند جز این انتظاری نیست. این گروه یک موضوعی که طبیعی بوده و نسبت به گذشته هم بسط بیشتری پیدا نکرده را به غلط جنجالی، دیکتاتور آمیز، مخالف دموکراسی و مبانی جمهوریت مطرح کردند و غیر عقلانی و عجولانه به پاسخ رهبری به استفتاء درباره " التزام به ولایت فقیه " واکنش نشان دادند و آن را مورد هجمه قرار دادند تا بهره برداری سیاسی کنند.

* و گروه دومی که معتقدید فتوای رهبری را مورد کم محبتی قرار دادند چه کسانی هستند؟
- متاسفانه بعضی در داخل کشور و نظام که خود را هم در دایره دفاع از حکومت دینی و ولایت می بینیند، عکس العملی مناسب و روشنگرانه، نه خودشان و نه رسانه هایشان نسبت به این فتوا و جنجالهای گروه اول نشان ندادند.

* علت این سکوت چیست؟
- این افراد همانهایی هستند که به عنوان مثال در جاهای مختلف تا یک حرفی و صحبتی مطرح می شود با شتاب و پر سر و صدا می گویند فلانی ضد ولایت فقیه است. حضرت آقا با فتوای اخیرشان در واقع خیلی شفاف و روشن برای خیلی از دستگاهها از جمله شورای نگهبان و آنهایی که می خواهند اظهار نظر سیاسی کنند مانند احزاب و گروهها نظر فقهی خودشان را صریح اعلام کردند و میزان اینکه شخصی طرفدار ولی فقیه هست یا نیست را خیلی روشن مطرح کردند. ایشان در این فتوا خیلی شفاف اعلام کردند که میزان، صرفا تبعیت از حکم حکومتی ولایت فقیه است. این خیلی نکته مهمی است.
یعنی اگر فردی از احکام حکومتی رهبری اطاعت کرد ولی بنا بر استدلال و برهان عقلی و شخصی نتوانست این رهنمودها را از دید خودش بپذیرد، با توجه به فتوای خود رهبری نمی توانیم مصداقا به او بگوییم که ضد ولی فقیه است. در واقع رهبری تاکید کردند این میزان و ملاک نیست. کسانی را ما می توانیم ضد ولایت فقیه بدانیم که مخالف با حکم حکومتی ولی فقیه باشند نه همه دیدگاههای رهبری. فتوای ایشان ضامن حقوق یک شهروند نظام اسلامی است و لذا شخصی که مقلد مرجع دیگری است ملزم به تبعیت از فتاوای همان مرجع است.

* آنچه شما مورد تاکید قرار دادید در واقع حاکی از آن است که بر اساس فتوای مقام معظم رهبری منظور از التزام به ولایت فقیه تبعیت از دستورات حکومتی است و اگر عده ای از طرف خود موضوعی را به رهبری مرتبط کنند هیچ سندیتی در این باب ندارد. ضمن اینکه مقام معظم رهبری با این فتوا برداشتهای سلیقه ای را حذف و شرط التزام را به روشنی بیان کرده اند که چون دایره ملتزمان به ولایت را گسترده و جذب حداکثری را فراهم می کند به مذاق عده ای خوش نیامده است. این برداشت صحیح است؟
- ایشان با این نگاه در واقع عمق و گستره بیشتری به جغرافیای خودی ها دادند و این از جهت سیاسی همین نکته ای است که شما به آن اشاره کردید. من زمانی خدمت ایشان بودم که بحثخودی و غیرخودی مطرح شد و فرمودند عده ای از دوستان ما بحثخودی و غیر خودی را بد تفسیر کردند و بد فهمیدند. ما حالا می فهمیم که این بحثخودی و غیر خودی که آقا می فرمودند به چه معنی است و چه شعاعی دارد. حالا در می یابیم و باور بیشتری پیدا می کنیم که راهبرد حکومتی ایشان جذب حداکثری است.

* چرا جذب حداکثری نباید به مذاق عده ای که خود را در دایره نظام و ولایت می بییند خوش بیاید؟!
- این به نظرم از آن نکاتی است که ما در داخل متاسفانه می بینیم. نه تنها عده ای از مدعیان اصولگرایی و طرفداری از ولایت، بلکه طیفی از مدعیان اصلاح طلب پیروی از خط امام هم هستند که این نوع فتوا به ذائقه شان خوش نمی آید و احساس می کنند آن نگاههای بسته و زمختی که خودشان دوست دارند به نوعی به خطر افتاده است. این مدعیان پس از فتوای مقام معظم رهبری درباره " التزام به ولایت فقیه " هیچگاه به میدان نیامدند تا موضوع را به درستی برای جامعه مخصوصا برای جوانان باز کنند که واقعا فقه شیعه، نگاه حکومت دینی، نظر فقهی حضرت امام و نظر فقهی مقام معظم رهبری چقدر عرصه سیاسی و جمهوریت را باز می کنند. حال آنکه حکم حکومتی را همه می پذیرند. همه مراجع حکم حکومتی صادر شده از ولایت مجتهد جامع الشرایطی که قدرت در ید دارد را بدون استثناء در عصر غیبت حکم نافذ می دانند.

* به نظر می رسد این فتوای مقام معظم رهبری آن قدر صریح است که هیچ ابهام را به جای نمی گذارد و شاید همین امر باید ملاک بسیاری از قضاوت ها و ارزیابی های عرصه سیاسی باشد.
- به نظر من این فصل الخطاب شد برای خیلی از کسانی که در عرصه سیاسی و در عرصه اجرایی در سطوح مختلف فعال هستند و خدایی نکرده همراه با دشمنان انقلاب اسلامی نسبت به تضعیف حکومت الهی گام بر می دارند. البته ما توقعمان این بود که همه رسانه ها که به هر حال مدعی دفاع از افکار امام(ره) هستند و آنهایی که مدعی دفاع از افکار ولایتند یکپارچه به میدان بیایند و دفاع کنند که متاسفانه اینگونه نشد و مورد دستاویز دشمنان خارجی و افراد فرصت طلب در داخل قرار گرفت. دشمنانی که سر و صدایی بیخودی به راه انداختند و یک موضوع روشن مسلم فقهی را که از قبل بوده و حتی به عبارتی دامنه آن از حوزه نفوذ قدرت محدودتر هم شده است را با جوسازی نادرست وارونه جلوه دادند.

* این حد نصاب حداقلی برای التزام به ولایت فقیه که دایره شمول ملتزمان به ولایت را بسیار گسترده می کند و در جهت جذب حداکثری و دفع حداقلی است، در موقعیت فعلی چقدر می تواند وحدت آفرین باشد.
- اگر این فتوا به درستی برای جامعه ما باز شود و واقعا مورد بحثهمه صاحبنظران از جهت شرعی، سیاسی و ساختاری قرار گیرد نقطه عطفی است برای وحدت ملی ما. و برای درک مخصوصا نسل امروز انقلاب از اختیارات ولی فقیه و از پویایی فقه سنتی ما که فقه سنتی شیعه چقدر پویا است و این همان نکته ای است که حضرت امام نیز بر روی آن تاکید داشتند.

* شما هجمه خارجیها را با توجه به مخالفت غرب با انسجام ملت ایران طبیعی برشمردید اما بیشترین گلایه خود را از بعضی افراد در داخل کشور مطرح کردید. چقدر گلایه شما به تنگ نظری عده ای از مدعیان بر می گردد. تنگ نظرانی که وسعت نگاه امام و مقام معظم رهبری را نادیده می گیرند و در سلیقه سیاسی خود را گاه به عنوان نظر رهبر انقلاب تفسیر می کنند و …
- گله مندی ما از برخی دوستان در داخل است. من نمی خواهم پیش داوری کنم اما شاید فتوای اخیر برای بعضی ها که سکوت کردند، از بعد سیاسی خوش نیامد. آنهایی که تا امروز به هر کسی فورا برچسب ضد ولی فقیه می زدند و بر این مبنا هم تصمیم گیری می کردند، به افراد در عرصه سیاسی اجازه ورود می دادند یا بر این اساس افرادی را در افکار عمومی تقویت و برخی را تضعیف و حذف می کردند.
شنیده ام شخصی به این مضمون به حضرت امام(ره) گفته بود که فلانی شما را قبول ندارد که امام(ره) فرمودند مگر من اصول دین هستم که من را قبول دارد یا ندارد که مبنا قرار می دهید. رهبری نیز چندی پیش در صحبتی که با دانشجویان داشتند فرمودند چه کسی گفته از ولایت فقیه انتقاد نکنید. چه کسی همه آنچه شخص ولی فقیه می گوید الا و لابد باید مورد پذیرش قرار گیرد. این سخنان از تلویزیون هم پخش شد و گواه دیدگاه والای ایشان در ترویج فرهنگ نقد پذیری است.
امام و مقام معظم رهبری اینقدر موضوع را باز می بینند اما یک قشر اندکی در حوزه سیاسی می خواهند مرتب با این حربه آدمها را از درون نظام حذف کنند، آنها استفاده ابزاری کنند. ما در واقع از این بخش و از اینگونه رفتارها گله مندیم و آسیب می بینیم
این فتوا باید ملاک همه دستگاههای حکومتی قرار گیرد. بر اساس این فتوا میزان برای تشخیص طرفداران ولی فقیه و ضد ولایت فقیه که راحت از این ابزار استفاده می شود تبعیت از حکم حکومتی است. تنها کسانی را می توان ضد ولی فقیه دانست که عملا تابع حکم حکومتی ولی فقیه نباشند. رهبر انقلاب یکبار در حرم حضرت امام(ره) این مورد را تاکید کردند که مصداق منافق بودن و مصداق ضد ولی فقیه بودن به این راحتی نیست که عده ای بیان می کنند. این ابعاد گستره خودش را دارد که فکر می کنم در فتوای اخیر رهبری به خوبی و روشنی مشخص شد.

* تکلیف مردم و آحاد جامعه و حتی خواص نسبت به رهنمودهای رهبری بر اساس این فتوا چیست؟ آیا این فتوا معیار روشنی برای بصیرت سیاسی نیست؟
- دوست داشتن نسبت به یک امری یا میل داشتن ولایت فقیه نسبت به یک کاری مادام که حکم حکومتی نیست، حجیتی شرعی برای انجام آن کار بوجود نمی آورد. اگر ایشان دستور حکومتی دادند آن موقع برای همه حجیت پیدا می کند و همه مکلف می شویم آن را اجرا کنیم. در موارد عادی انتظار رهبری این است که ما باید به عقلمان، تحلیلمان، نگاهمان و به آن چیزی که فردای قیامت و امروز جامعه از ما سئوال می شود رجوع کنیم. معنای فتوای رهبری پویایی عقلانیت است نه تعطیلی آن. ما باید بیندیشیم تا پاسخی داشته باشیم که با چه حجتی این کار را انجام داده ایم. این نکته خیلی مهمی است یعنی ما از این فتوا این را برداشت می کنیم که فقه شیعه واقعا چقدر پویا است.
رهنمودهای رهبری بر اساس پاسخ ایشان به استفتاء درباره التزام به ولایت فقیه تکلیف شرعی برای افراد نیست که اگر انجام ندادند ضد ولایت فقیه یا حتی به تعبیر عده ای خاص مرتد خوانده شوند. گرچه طبیعتا نظر و رهنمود سیاسی نظر مقام معظم رهبری کاملا متفاوت است با نظر هر فرد دیگر و لذا این رهنمودها نیز کاملا ارجمند، قابل احترام و لازم الرعایه و توجه است.

* تاکید کردید که علاوه بر خواص موضوع اصل مترقی ولایت فقیه باید برای جریانات فکری نسل جدید مخصوصا جوانان هم مطرح شود. چرا و چگونه؟
- برای آنهایی که شاید با مبانی انقلاب آشنایی ندارند واقعا این بهترین موضوع بود که مورد بحثقرار گیرد. ضمن اینکه این موضوع از موضوعاتی است که باید در کرسیهای آزاد اندیشی دانشگاهها و محافل روشنگری که مد نظر ایشان است مورد بحثو بررسی قرار گیرد تا ابعاد اصل مترقی ولایت فقیه روشن شود. نباید دشمنان انقلاب فرصت یابند و القا کنند که اصل مترقی ولایت فقیه یک اصل شبیه به دیکتاتوری است. این تعبیری از دشمنان غرب است که در خیلی از رفتارهای سایتهای خارجی، در نگاهها و تحلیلهایشان مشاهده می کنیم. این همان جنگ نرم علیه باورهای ماست و متاسفانه عده ای بی تحرک فقط نظاره گر آنند.

* و توصیه و تاکید شما در ادامه راه …
- نکته ای که من در ذهنم بود و می خواستم باز بگویم این است که یک سکوتی در داخل و یک هجمه ناجوانمردانه از خارج نسبت به این موضوع صورت گرفت. خوب است که رسانه ها و صاحب نظران این را مورد بحثو بسط قرار دهند. این فرصت مناسبی است که از اصل مترقی ولایت فقیه به درستی مخصوصا در حوزه سیاسی دفاع شود.

پایان خبر / ب.