آنوکراسی

اینکه آمریکایی‌ها در اتاق جنگ بی‌پایان خود علیه ملت ایران چی فکر می‌کنند خیلی مهم است. آنها در مقابله با ملت ایران، دو جنگ سخت داخلی و خارجی و سه نبرد نرم را طی 40 سال گذشته پشت سر گذاشتند هر کاری خواستند و هر توطئه‌ای را که اجرا کردند نه‌تنها نتیجه نگرفتند بلکه ایران هر روز قدرتمندتر و تواناتر در سپهر سیاست منطقه و جهان ظاهر شده و می‌شود.

آمریکایی‌ها در صفحه شطرنج بازی با ایران تابع هیچ قاعده‌ای نیستند. اشتباه آنها این بود که همه سربازها ، فیل‌ها و  اسب‌ها را یک‌جا و همزمان به میدان آوردند و هربار با تلفات بیشتر به‌ویژه در حوزه نظامی عقب نشستند.

امروز در اتاق جنگ آمریکایی‌ها پنتاگون شمشیر و سپر انداخته است. امید آنها به سیا، وزارت خارجه و وزارت خزانه‌داری برای تشدید تحریم‌ها و تداوم نبرد نرم و براندازی نرم است.

آنچه از «فعل» آنها دیده می شود و از «قول» آنها شنیده می شود را می توان در حوزه دموکراسی رصد کرد. آنها مشروعیت مردمی نظام را از طریق عملیاتی کردن «آنوکراسی» هدف قرار داده‌اند.آنوکراسی یعنی شبه دموکراسی یعنی شکلی از حکومت که ظاهرش دموکراسی و مردم‌سالاری است اما دولت در برون و درون «بی ثبات» و «ناکارآمد» و فاقد قدرت است. آمریکایی‌ها می‌خواهند قدرت در دولت دست کسانی باشد که عملا قدرتی نداشته باشند، قدرت واقعی در دست کسانی باشد که سر در آخور سرمایه‌داری جهانی و سرویس‌های امنیتی قدرت‌های جهانی داشته باشند.

اینکه آمریکایی‌ها از سال 76 تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شوراها از یک ضلع رقابت که به قول خودشان میانه‌رو هستند، حمایت کنند، همین، پا گذاشتن در جایگزینی و عملیاتی کردن «آنوکراسی» به جای «مردم‌سالاری» دینی بود. متأسفانه برخی اصلاح‌طلبان عملا به استخدام دشمن در این پروژه برای ضربه به جمهوریت نظام درآمدند.

یحیی کیان تاج‌بخش، عضو سیا و مشاور بنیاد سوروس از محکومین فتنه 88 در اعترافات خود در دادگاه که به عنوان دفاعیه مطرح کرده ، پرده از چنین توطئه‌ای بر می‌دارد.

​​​​​​​او از شناسایی و جذب نخبگان ، شبکه‌سازی و نهادسازی، راه‌اندازی کارگاه‌های آموزشی در معاونت سیاسی وزارت کشور زمان آقای خاتمی یاد می‌کند و می‌گوید: مشروعیت‌زدایی و اعتبارزدایی از جمهوری اسلامی را از طریق حمله به پایه‌ها و ستون‌های نظام و نافرمانی مدنی شروع کردیم.

او از نحوه آشنایی خود با مصطفی تاجزاده که آن زمان در معاونت سیاسی وزیر کشور بود خبر می‌دهد و همکاری‌هایی را در این زمینه یادآور می‌شود. مأموریت او افزایش سرمایه اجتماعی کسانی که در ایران به ترویج و تعمیق تفکر غربی می‌اندیشند، بود. نظریه او در مورد افزایش سرمایه اجتماعی مورد توجه سعید حجاریان و تاجزاده قرار می‌گیرد و او از ارتباط خود با سعید حجاریان که آن زمان در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بود نیز پرده برمی‌دارد.

امروز اصلاح‌طلبان با دست فرمان «آنوکراسی» به جای دموکراسی به روزگاری افتاده‌اند که تمام سرمایه اجتماعی خود را در انتخابات گذشته که به پای روحانی ریخته بودند از دست رفته می‌بینند . آنها گرفتار 6 بحران هستند که در آن دست و پا می‌زنند.

1- بحران گفتمان 2- بحران اندیشگی 3- بحران بی‌آیندگی 4- بحران مقبولیت 5- بحران مشروعیت 6- بحران کارآمدی آنها فکر می‌کنند می‌توانند هزینه‌های خسارت‌بار از دست دادن سرمایه اجتماعی خود را به حساب رقبای خود بگذارند. آنها برای توجیه این بحران‌ها مقولاتی چون حمله به نظارت استصوابی ، طرح رفراندوم، آزادی و خلق دو قطبی‌های کاذب و ... را در دستور کار دارند. فکر می‌کنند این بیراهه‌روی برای آنها تولید سرمایه اجتماعی می‌کند.

سردمداران جریان اصلاح‌طلبی هنوز نفهمیدند چه کلاهی سرشان رفته است .آمریکایی‌ها با پروژه آنوکراسی سرمایه اجتماعی آنها را به عنوان یک ضلع رقابت به باد داده‌اند حالا آمدند سراغ ضلع دیگر با تحریم اقتصادی و تهاجم فرهنگی و تهاجم سیاسی و دیپلماتیک؛ سرمایه اجتماعی این ضلع را هم ضایع کنند و تیر خلاص به «جمهوریت» و «مردم‌سالاری دینی» بزنند. این فرمول را در مشروطه و نهضت ملی عمل کردند و جواب داد و فکر می‌کنند در انقلاب اسلامی هم جواب می‌دهد.

اصلاح‌طلبان در بحث‌های کلاب‌‌هاوسی خود گاهی موضوع مشارکت 48 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیراهن عثمان کرده‌اند تا مشروعیت مردمی دولت را زیر سؤال ببرند.

آنها اولا: فراموش کردند انتخابات ریاست جمهوری زیر سیطره بیماری کرونا با تلفات سه رقمی برگزار شد. ثانیا : جریان اصلاحات با تمام توان به صحنه آمدند و از نامزد خود- همتی- حمایت کردند. جریان اصلاح‌طلب علی‌رغم حمایت صددرصدی از همتی نتوانست طرفداران خود را به دلیل عملکرد بد دولت مورد حمایت خود یعنی روحانی را به پای صندوق‌های رأی بیاورد. آنها عوض آنکه خود را مذمت کنند که چرا به غرب اعتماد کردند و افتضاح برجام و دستاورد تقریبا هیچ آن را در کارنامه خود گذاشتند ، رقیب خود را به بهانه کاهش مشارکت به شماتت گرفته‌اند.

آنها با راهبرد دیو و پری در انتخابات شرکت می‌کنند وقتی طرفداران آنها به این نتیجه رسیدند آنها پری نیستند به نامزد آنها رأی ندادند چون از قبل رقیب خود را «دیو» معرفی کرده بودند نتیجه کار کاهش مشارکت شد. آنها در فرآیند شکل‌گیری «آنوکراسی» به جای «دموکراسی» درست در اجرای توطئه‌های آمریکا نقش‌آفرینی می‌کنند.

اصلاح‌طلبان از ابتدای پیدایش در سپهر سیاست ایران هرگز به این سؤال پاسخ ندادند که چه چیز را می‌خواهند اصلاح کنند؟ مبنای آسیب‌شناسی آنها چیست؟ آنها بدون اینکه توضیحی در مورد نسبت خود با دین و انقلاب و نظام بدهند بر طبل اصلاحات می‌کوبند. آنها 4 دولت از 5 دولت پس از انقلاب را در دست داشتند اما برای از بین بردن فقر، فساد و تبعیض هیچ‌گاه راه حلی ارائه نکردند.

اوایل سال‌های حکومت خاتمی یک کارگاه آموزشی در معاونت سیاسی وزارت کشور در زمان تصدی تاج‌زاده دائر کردند که سعید حجاریان آن‌را اداره می‌کرد. یحیی کیان تاج بخش و حسین بشیریه در این نشست‌ها شرکت می‌کردند. تعریفی که از اصلاحات بیرون دادند این بود که ؛ اصلاحات یعنی دموکراتیزاسیون، دموکراتیزاسیون یعنی مدرنیزاسیون، مدرنیزاسیون هم یعنی سکولاریزاسیون جدایی دین از سیاست! برخی هم در آن جلسات پا را فراتر گذاشتند و گفتند سکولاریزاسیون یعنی لائیزاسیون، کشور باید به سمت ارزش‌های لائیسیته بر مبنای مدل فرانسه حرکت کند! یعنی درست همین حرف هایی که تاجزاده امروزها در توییت های خود و جیغ و داد کلاب هاوسی مبنی برحذف ولایت فقیه از قانون اساسی و جدایی دین از سیاست مدام تکرار می کند. خوب طبیعی بود ، مفهوم این «اصلاح» چیزی جز «افساد» نبود.

از دل این تئوری اصلاحی، فتنه 18 تیر 78 بیرون آمد چون شکست خوردند رفتند 10 سال تمرین کردند و با ارتباطاتی که در داخل و خارج برقرار شد فتنه 88 را با اسم رمز تقلب کلید زدند. با آنکه در فتنه 78 و 88 آشوب بپا کردند و اردوکشی خیابانی راه انداختند ، دست به غارت اموال دولتی و مردمی زدند اسم آن را با این همه خشونت «نرم» گذاشتند ! معلوم نبود اگر می‌خواستند براندازی سخت کنند چه می‌کردند؟!

برای عملیاتی کردن «آنوکراسی» آمریکایی‌ها نیاز داشتند یک جریانی را در داخل تقویت کنند که همزمان « در قدرت» بودن «بر قدرت» هم باشند. بخشی از جریان اصلاحات با پذیرش این مأموریت عملا به خدمت سرویس‌های امنیتی و رسانه‌ای غرب درآمدند. تاجزاده در فتنه 78 و 88 دست در دست یحیی کیان تاج‌بخش عضو سیا و مشاور سوروس در تهران عملا نقش مهمی در این باره ایفا می‌کرده است. تمامی کسانی که اخیرا به بازداشت تاجزاده اعتراض کردند مستقیم و غیرمستقیم به نوعی اعتراف به حضور در پروژه عملیاتی کردن «آنوکراسی» کردند.

بهزاد نبوی، رئیس شورای جبهه اصلاحات در دفاع از تاجزاده، او را مربوط به جریان منتقد مصلح و مخالف براندازی و آشوب و خشونت معرفی می‌کند. اما کارنامه سیاسی او در دو فتنه 78 و 88 و پس از آن نشان می‌دهد ، فعل و قول سیاسی او مبتنی بر براندازی، آشوب و خشونت است و تنها چیزی که در کارنامه او نیست نقد مصلحانه است.

آنوکراسی

برخی در دولت روحانی و خاتمی متأسفانه در مدار آنوکراسی حرکت می‌کردند و هرگونه تحولی را منوط به بهبود رابطه با غرب کرده بودند در حالی که غرب به هیچ وجه بنای آشتی با انقلاب نداشت. دولت رئیسی خوشبختانه با درک درست از این کژراهه در مسیر «کارآمدی» و «ثبات» حرکت می‌کند.

او درک درستی از منابع قدرت و تعامل در منطقه و جهان و تحکیم مردم‌سالاری دینی در  ایران دارد.

محمدکاظم انبارلویی