مدعیان اصلاحات باید بهای این خون‌ها را بپردازند

در 8 سال جنگ تحمیلی، تعدادی مزدور در رژیم بعث حضور داشتند که فقط در شناسنامه خود ملیت ایرانی را یدک می‌کشیدند اما در واقع سرباز دشمن در جنگ علیه ملت ایران بودند. این افراد با توجه به اینکه به زبان‌فارسی مسلط بودند با تجهیزات رژیم بعث اخبار و اطلاعات عملیات‌ها را شنود کرده و در رمزگشایی کلمات به بعثی‌ها کمک می‌کردند. 

بازجویی از اسرای ایرانی، به‌دست آوردن اطلاعات محرمانه و سرّی جنگ از طریق عوامل داخلی، ترور فیزیکی و همچنین ترور شخصیتی مقامات ارشد ایران برای تضعیف روحیه مردم، عملیات‌های ترور و خرابکاری به‌ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی و شایعه‌‌پراکنی برای تحت‌الشعاع قرار دادن حمایت‌های مردمی از نظام در جبهه جنگ و... تنها بخشی از اقدامات وطن‌فروشانه و خیانت‌آمیز این افراد در میانه جنگ نظامی بود. 

و اما تاریخ همواره تکرار می‌شود. اکنون نیز مردم عزیز ایران مورد هجوم دشمن قرار دارند. هر چند این جنگ، جنگ نظامی نیست اما به جرأت می‌توان آن را «جنگ جهانی رسانه‌ای علیه ملت ایران» نامید. 

یک جنگ تمام‌عیار و چندوجهی که از آن تحت عنوان « جنگ ترکیبی » و یا «جنگ هیبریدی» نام برده می‌شود.

نکته قابل توجه این‌جاست که اکنون نیز عده‌ای که فقط در شناسنامه خود ملیت ایرانی را یدک می‌کشیدند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند، آشکارا به پادویی و مزدوری و سربازی برای دشمن مشغول هستند اگر دیروز وطن‌فروش‌ها، در خاک دشمن رادیوی اختصاصی داشتند، امروز جماعت مزدور و وطن‌فروش در خاک دشمن، چندین شبکه تلویزیونی دارد. انجام تبلیغات مسموم، شایعه‌پراکنی، انتشار اخبار دروغ، ترور فیزیکی و ترور شخصیتی افراد شاخص و مقامات، جاسوسی، ترور کور مردم و مدافعان امنیت در کوچه و خیابان و... نیز امروز توسط مزدوران دشمن در آنسوی مرزها و دنباله‌های آنان در داخل انجام می‌شود.

مزدوران آمریکا و اسرائیل در خارج و همچنین مزدوران دشمن در داخل در ماه‌های اخیر به‌صورت مستمر در جنگ ترکیبی در جبهه دشمن مشغول به پادویی بوده و هستند.

به این فهرست توجه کنید: دروغ‌پراکنی درباره کشته‌ها و مشارکت در پروژه «کشته‌‌‌سازی»، جازدن تروریست‌های مسلح و اشرار داعشی به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی»، یأس‌آفرینی و القای ناامیدی در عموم جامعه، سانسور حضور حماسی مردم در راهپیمایی عظیم 13 آبان و سانسور حضور باشکوه مردم در تشییع شهدای مدافع امنیت، سوءاستفاده از کودکان و دانش‌آموزان، القای فضای امنیتی در دانشگاه‌ها و بزرگنمایی اقلیت آشوبگر در برخی دانشگاه‌ها، اقتدارزدایی و اعتبارزدایی از مدافعان امنیت، دروغ گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، دامن زدن به پروژه اعتصاب اجباری، تشکیک در حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، سانسور جنایات اوباش داعشی(از شکنجه طلبه بسیجی تا بریدن گلوی مأمور پلیس و نیروهای بسیج و از آتش زدن خانه مردم در حالی‌که زنان و کودکان در آن حضور داشتند تا بستن خیابان و کوبیدن کوکتل‌مولوتف بر سر نیروهای مدافع امنیت)، تطهیر و مظلوم‌نمایی از اوباش مسلح و اعتراض به اجرای حکم، عادی انگاری طرح خیانتکارانه تجزیه ایران و... تنها بخشی از جنایت‌هایی است که مزدوران آمریکا و اسرائیل در چند ماه اخیر مرتکب شده‌اند.

در این میان، طیف تندرو مدعی اصلاحات، نقش ویژه‌ای در مزدوری و پادویی برای دشمن ایفا کرد. در ماههای اخیر برای چندمین بار ثابت شد که بیراه نبود که در سال 88 سران رژیم صهیونیستی، این جماعت را «سرمایه‌های اسرائیل در ایران» می‌نامیدند و برای آنان سوت و کف و هورا می‌کشیدند.

بریدن گلوی مأمور پلیس و آتش زدن مدافعان امنیت و شکنجه طلبه بسیجی و بستن خیابان و ایجاد ارعاب برای کسبه و بازاریان با هدف اعتصاب اجباری، همگی از مصادیق ارتکاب جرم و جنایت است. اما جرم بزرگ‌تر و جنایت عظیم‌تر، این است که عده‌ای تحت عنوان فعال سیاسی، روزنامه‌نگار، حقوقدان، بازیگر، فوتبالیست سابق و...رسما به عامل آمریکا و رژیم اسرائیل در ایران بدل شده‌اند و این جنایت‌ها را تطهیر و بزک می‌کنند. 

برای آنکه به عمق مزدوری افراطیون مدعی اصلاحات برای دشمن پی ببرید، تنها به ذکر یک مثال بسنده می‌کنیم. «ع.ش» سخنگوی جبهه اصلاحات و از اعضای حزب اتحاد ملت(محکومین و بازداشتی‌های فتنه 88) در هفته‌های گذشته در توئیتی زشت و سخیف مدعی شده بود: «لباس شخصی‌ها وارد جمعیت معترض می‌شوند، شعارهای زشت سر می‌دهند، می‌شکنند، تخریب می‌کنند، چادر از سر زنان می‌کشند، قرآن و مسجد آتش می‌زنند...». به‌زعم این عضو تندروی مدعی اصلاحات، هر آنکه تخریب کند، عربده بکشد، خیابان را مسدود کند و...قطعا از نیروهای منتسب به حاکمیت است!

خب پس با این استدلال، جریان مدعی اصلاحات باید از بازداشت و محاکمه و اجرای حکم درخصوص این افراد خوشحال شده و از آن استقبال کند؛ چون به‌زعم افراطیون مدعی اصلاحات، اوباش داعشی منتسب به حاکمیت هستند. اما دُم خروس این جماعت آنجایی بیرون می‌زند که به اجرای حکم اعتراض می‌کند. در همین رابطه «ع.ش» پس از اجرای حکم اعدام یکی از اشرار مسلح، در توئیتی نوشت:« گفته بودیم: اعدام نکنید، ریختن بنزین بر آتش است. خام خیالانه اراده خود را به رخ مردم به ستوه آمده و خشمگین کشیدید... پس از مهسا امینی اینک نام محسن شکاری پرآوازه و رمز همدلی و اتحاد معترضین شد. خود کرده را تدبیر نیست. همان کِشته خویشتن بِدروید.» 

وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، دیگر هیچ چیزی مهم نیست، نه حقوق زنان، نه یتیم شدن کودکان، نه آتش گرفتن زن و بچه مردم داخل خانه، نه بهم خوردن کاسبی و امرار معاش مردم و... وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، باید چشمت را بر شهادت مظلومانه یک بانوی ایرانی در حرم شاهچراغ(ع) ببندی، باید برای کوچک‌نمایی جنایتی که به یتیم شدن «آرتین» منجر شد، خودت را به نفهمی بزنی، باید وقتی اشرار با شاتگان مستقیم به سر یک جوان مدافع امنیت شلیک کردند و صورت آن جوان را متلاشی کردند، خودت را به ندیدن بزنی. باید برای نشنیدن‌ گریه‌های نوعروسی که اشرار گلوی همسرش را بریده و او را به شهادت رسانده‌اند، خودت را به حواس‌پرتی بزنی. 

وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، باید خبر برهنه کردن یک کارگر جوان بسیجی وسط خیابان و پاره‌پاره کردن بدن او با چاقو و قمه را ماله بکشی. بله، مزدوری بد دردی است و خود را به ندیدن و نشنیدن زدن هم. خداوند متعال در وصف این جماعت در آیه 7 سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «خَتَمَ اللهُ عَلى قُلوبِهِم وَعَلى سَمعِهِم وَعَلى أَبصارِهِم غِشاوَهًٌْ وَلَهُم عَذابٌ عَظیمٌ؛ خدا بر دل‌ها و گوش‌های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم‌هایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.»

یادداشت

افراطیون مدعی اصلاحات به ندیدن و نشنیدن و کتمان حقیقت عادت دارند. به همین خاطر وقتی هم قبیله آنان با سلاح گرم، همسر دوم خود که زنی جوان بود را به طرز فجیعی به قتل رساند، نه‌تنها از حقوق مقتول دفاع نکرده، بلکه از یک‌سو «قاتلِ یک زن» را در جایگاه قهرمان نشانده و با بی‌شرمی، به مقتول تهمت زدند و او را «مهدورالدم» نامیدند!

دستگاه قضا در پاسخ به مطالبه آحاد ملت ایران در اقدامی قاطعانه و قابل تقدیر، محاکمه و مجازات اشرار مسلح و قمه‌کش و تروریست‌های اجاره‌ای را دنبال می‌کند. در ماههای اخیر اشرار جنایتکار به واسطه فضایی که تروریست‌های رسانه‌ای در خارج از کشور و مزدوران دشمن در داخل مهیا کردند، 67 نفر از مدافعان امنیت را با وحشیانه‌‌ترین شکل ممکن به شهادت رساندند. علاوه‌بر این در حرم شاهچراغ، سیزده نفر توسط یک تروریست به شهادت رسیدند که در میان شهدا، سه کودک نیز وجود داشت. نکته قابل تأمل اینجاست که بقایای تیم بازداشت شده اعتراف کردند که وقتی اغتشاشات اتفاق افتاد، به آنها دستور داده شد که از شلوغی‌ها استفاده کنند! در میان 7 شهید حادثه تروریستی ایذه نیز یک کودک حضور داشت. این حادثه تروریستی نیز محصول آشوب‌ها و اغتشاشاتی بود که مزدوران در داخل و خارج از کشور، بر آتش آن دمیدند. 

و اما آنچه که عیان و آشکار است اینکه افراطیون مدعی اصلاحات باید بهای این خون‌های به ناحق ریخته شده را بپردازند. خونِ مادر آرتین و آن جوان کارگر و آن دانش‌آموز معصوم و آن جوان نخبه و آن پلیس غیور و آن بسیجی مظلوم بر گردن شماست. 

خسارت 1700 میلیارد تومانی آشوب، خون 200 کشته‌ای که در این چند ماه بر زمین ریخت، سلب امنیت و آسایش از مردمی که می‌ترسیدند فرزند خود را به مدرسه و دانشگاه بفرستند، یا خود و یا عزیزانشان به محل کار و یا سفر بروند، دامن زدن به رکود تورمی به‌عنوان گزینه مطلوب غرب در جنگ اقتصادی و... همگی فهرست مطالباتی است که افراطیون مدعی اصلاحات به‌عنوان مزدوران دشمن در داخل باید هزینه و عواقب آن را تحمل کنند.

مسعود اکبری