بخشش لازم است عدل لازم‌تر!

از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرسیدند که کدام‌یک از این دو برترند: « عدالت » یا «جود و بخشندگی»؟ فرمود: «عدالت، هر چیز را به جای خود می‌نهد و بخشندگی آن را از جای خود بیرون می‌کند. عدل، نگاهدارنده همگان است و بخشندگی، تنها کسی را در بر می‌گیرد که بخشش نصیب او شده. پس، عدالت از بخشندگی شریف‌تر و برتر است.» جود و ایثار را نباید مبنای اصلی زندگی عمومی قرار داد و بر اساس آن‌ها قانون، وضع کرد و توقع اجرا داشت؛ چراکه اگر جود و بخشندگی، تحت‌عنوان قانون و مقررات درآید، جود از معنای خودش تهی می‌شود و به اصطلاح از وجودش عدمش لازم می‌آید. بخشندگی، احسان و ایثار، زمانی ویژگی و امتیاز، محسوب می‌شوند که هیچ قانون و مقرراتی، آن را لازم‌الاجرا نکرده باشد وگرنه وصف آنکه از چیزی گذشته، جواد یا محسن نیست بلکه نهایتا قانون‌مدار است؛ تنها کسانی‌که با اختیار، صفتی مثل کرم و گذشت را برمی‌گزینند واجد آن ویژگی هستند. فارغ از این‌ها، اگر در عمل به جود و احسان و ایثار که عموما هم حسن است هم نافع، موازنه اجتماعی و ملاحظات مختلف رعایت نشود و حساب‌نکرده صورت بگیرد، همین فضیلت اخلاقی موجب بدبختی عمومی و خرابی اجتماع می‌گردد. گذشت بی‌حد و حساب از خاطی و مجرم چه‌بسا مرتکب و حتی سایرین را به ورطه تجری بیندازد. ما حتی درباره انفاق افراطی، منع شده‌ایم و تنها باید بخشی از آنچه خدا روزی کرده را انفاق کنیم. حتی در نحوه دستگیری از مستمندان باید مراقبت کرد وگرنه کمک‌ها و احسان حساب‌نشده در هرجا که وارد شده مانند سیل، جامعه را خراب کرده؛ روحیه‌ها را تنبل و افراد را دچار فساد کرده و نهایتا جامعه با بی‌توجهی در اجرای یک فضیلت، دچار عارضه و آسیب جدی شده است. این مقدمه نسبتا طولانی برای آن بود که بدانیم لزوما هر صفت ممدوحی، همیشه و همه‌جا نتیجه پسندیده نخواهد داد؛ فارغ از اینکه حسن فاعلی در آن، مهم و مؤثر بوده، زمان، مکان و میزان استفاده از فضائل هم، قاعده‌مند و حساس است. آن‌ها که قدری با فقه و حقوق آشنا هستند می‌دانند که حتی در صفتی مثل توبه که از نشانه‌های بارز رحمت الهی است، عنصر زمان در برخی مواقع، مؤثر در مجازات یا عفو است.

بخشش لازم است عدل لازم‌تر!

توبه قبل از دستگیری با بعد از آن، فرق دارد. کمااینکه خیرات در زمان حیات با خیرات در وصیتنامه متفاوت است.

دشمنان خدا با هیچ‌چیزی به‌اندازه اقامه حدود الهی در جامعه مشکل ندارند. رأفت، صفتی پسندیده است ولی پسندیده‌تر از آن، اجرای حکم خدای حکیم است؛ هم‌او که در قصاص، حیات قرار داده است. یک‌وقتی بحث از تعزیراتی است که بما یراه الحاکم است و امکان خطا یا اعمال سلیقه وجود دارد، اما زمانی صحبت از حدودی است که شارع مقدس آن را تعیین کرده و اقامه آن را توقع دارد؛ اینجا حتی اگر کمیت تعقل برای افرادی بلنگد که البته ناشی از ضعف و نقصان در داده‌ها، تحلیل‌ها و در نهایت، خروجی و نتیجه‌گیری است؛ باید تعبدی، همراه و تسلیم شد. مسائل جزایی که البته در بسیاری موارد به فقه اسلامی گره خورده است؛ هم تخصص می‌خواهد هم اشراف به موضوع و مصداق؛ اگر هر کدام از این موارد مفقود است باید به این دستور قرآنی عمل کرد که: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً؛ و از باورها، رفتارها و گفتارهایی که بدانها علم نداری پیروی مکن، زیرا گوش و چشم و دل، هر یک مورد سؤال قرار خواهند گرفت که آیا آنچه را دریافته بودند علم بود یا شک و تردیدی به همراه داشت.» 

مسعود پیرهادی