هر شهید، یک دنیاست

آدم‌ها در این دنیا می‌توانند جانشان را فدای هر چیزی بکنند. حتی کسی که گوشه بیمارستان و بر بستر مرضی طبیعی جان سپارد، بالأخره بدن خود را درراه و مسلک خاصی فرسوده است. او نیز جانباز و مقتول راهی است که پیموده و هدفی که دنبال کرده. اما آنکه جانش را به خدا بدهد، خدا نیز از جان خودش به او می‌بخشد. جان، در برابر جان. ظرف محدود و ناقص وجود آنکه جانش را درراه خدا داده، پر می‌شود از منبع لایزال و نامحدود روح الهی. شاید همین است که امیر مؤمنان فرمود «إن الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه». چراکه خدا از جان و روح خود به هرکسی نمی‌بخشد. از همین روست که شخصیت شهیدان، چه آن‌هایی که مشهورند و چه آن‌هایی که شهرتی هم ندارند، این‌همه غنی و پخته و بلند است. چون رودهایی‌اند که به دریای خدا وصل شده‌اند. شاید همین است که امام خمینی علما را توصیه می‌کنند به خواندن وصیت‌نامه‌های شهدا. «پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیت‌نامه‌ها را بگیرید و بخوانید». و شاید همین است که رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدا می‌فرماید: «هر شهید یک دنیاست».

یک روایت این است که بگوییم کسی چون عبدالحسین برونسی، یک بنا بود که در راه وطن جان داد. یک روایت این است که بگوییم باکری جوان نخبه میهن‌پرستی بود که قید مقام و موقعیت را زد و مقیم جبهه‌ها شد. یک سری آدم‌های عادی که جانشان را فدای کشورشان یا آرمانشان کرده‌اند. اما روایت حقیقی زندگی این شهدا، به ما می‌گوید آنان هرچند عادی بودند اما عادی نماندند و خدا نگذاشت که عادی بمانند. این جمله حاج قاسم است: «مهدی باکری عادی نبود». این جمله سید مرتضی آوینی است وقتی داشت در روایت فتح، داستان زندگی حاج‌حسین خرازی را می‌ساخت و در پس‌زمینه می‌گفت: «خدایا چه رخ داده است؟ چگونه می‌توان این‌همه را باور کرد؟ از مدرسه شبانه نمونه و امتحان طبیعی تا مدرسه عشق و امتحان صبر و شهادت و جهاد، راهی هزارساله است که حسین خرازی در ۱۰ سال پیمود. از شاگرد مکتب ولایت اهل‌بیت جز این انتظار نمی‌رود».

هر شهید، یک دنیاست

رهبر انقلاب جمله «هر شهید یک دنیاست» را ذیل توصیه به هنرمندان و اصحاب رسانه، برای روایت هنرمندانه حیات شهدا فرمودند. این غنای وجودی و الهی شهدا، منبعی است برای خلق هنری. هنر، روح پدیده‌ها را زنده نگه می‌دارد و اگر روح پدیده‌ای زنده نگه‌داشته شود، آن پدیده درگذر زمان مصون خواهد ماند. تا شروع محرم اباعبدالله الحسین علیه‌السلام چیزی نمانده. «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» این مصرع با ما چه می‌کند؟ روح محرم و بوی محرم را به مشام ما می‌رساند. رابطه هنر با دین، یک رابطه دو سر برد است. هم دین منبعی بی‌نظیر برای خلاقیت هنری است، هم هنر باعث حفظ و نشر معارف دینی می‌شود. دین معدن زیبایی است، اگر زیبایی نباشد، هنری هم نخواهد بود. هنر نیز باعث پایندگی و رخشندگی این زیبایی می‌شود. زیبایی، چه مادی باشد و چه معنوی، هنر را می‌زاید و هنر نیز خودبه‌خود جذب زیبایی می‌شود. شهدا نیز یک جلوه از زیبایی معنوی دین‌اند. روایت آن‌ها، هنر را نیرو می‌بخشد و خلاقیت را جوشان می‌کند، یاد آن‌ها نیز با روایت هنری، پخش می‌شود و می‌ماند. روایت هنری از زندگی شهید، ساده، پیچیده، دلپذیر، به‌یادماندنی و عاطفی است؛ همچون فیلم جاودان «موقعیت مهدی»…

جواد شاملو