نافذ البصیره همچون عباس

محرم الحرام ۱۴۴۵ است. سالها از واقعه عاشورای حسینی میگذرد و به یمن و برکت انقلاب اسلامی ایران ، هرسال بر شور و شعور مراسم آیینی این واقعه در کشورهای اسلامی افزوده میگردد.

اهداف قیام اباعبدالله علیه السلام آنقدر عمیق و گسترده است که هر بار از زاویه ای آنرا مورد بررسی قرار دهی، نکات تاریخی و عبرت آمیزی را از کنه آن خارج میسازی.

عبرتهای عاشورا آن شاه کلیدهایی هستند که در مواقع بحران و هجوم فتنه میتواند مستمسک خوبی برای ما باشند؛ برای تشخیص حق از باطل و شخصیتهای عاشورایی، مصادیقی برای الگوگیری ما در گذر از این برهه های تاریخی.

اگر در زمان ولایت علی علیه السلام افرادی چون عمار یاسر، مقداد، ابوذر، سلمان، مالک و میثم، روشنگران عظیم القدری بودند که در برابر شبهات حرف میزدند، تشریح میکردند و غبار تردید را از اذهان میزدودند، در عاشورا نیز ژرف اندیشی و نگرش صحیح افرادی چون مسلم بن عوسجه، حبیب ابن مظاهر، زهیر بن قین و ...باعث شد که بر خلاف مردمان معاصر خود که به راحتی با دشمنان دین و امامشان مصالحه و در دین خدا مسامحه می‌کردند، حاضر به همراهی با بنی امیه نشوند و از جان و مال و آبرو و خانواده شان در راه رضای خدا و یاری امام زمانشان بگذرند.

و اما بگوییم از عباس بن علی علیه السلام که معروف بود به نافذ البصیره! او که درس امام شناسی را به خوبی یاد گرفته بود و در صحرای کربلا به نیکوترین وجه، امتحانش را پس داد و نشان داد که هیچ منفعتی توان خدشه انداختن بر ولی شناسی اش را ندارد و هیچ وعده و وعید دنیوی نمیتواند او را از امامش جدا کند. سرانجام هم وقتی برایش امان نامه آوردند و گفتند تو را امان میدهیم، چنان برخوردی با دشمنان ولایت کرد که از آمدنشان پشیمان شوند و سپس فرمودند: من از حسین جدا شوم؟! وای بر شما! اف بر شما و امان نامه شما!

آنجا هم که نوبت به فدا کردن عزیزانش در راه ولی زمانش رسید، سه برادر خود را دستور داد تا قبل از او به میدان بروند و بدون ذره ای دلمشغولی دنیوی و نگرانی از غم مادر و یا آینده سرپرستی فرزندان صغیرشان، بجنگند و به مقام شهادت برسند؛ در نهایت هم که وارد شریعه فرات میشود تا برای کودکان آب بیاورد و خنکی آب عطش او را بیشتر میکند، به واسطه ادب و وفاداری اش به یاد تشنگی امامش که می افتد، آبی نمینوشد تا مشک را ابتدا به اهل حرم برساند.

نافذ البصیره همچون عباس

بصیرت به فرموده حضرت آقا روشنگر و قطب نماست! و بیشترین منحرفان از امامت و ولایت در تاریخ، ظاهربینان و ساده اندیشان بوده اند.

تاریخ پر است از سقوط خواصی که به موقع اولویت را تشخیص ندادند و اشتباه عمل کردند و یا بدتر از آن، در مسیر درست بودند ولی عوض شدند و تغییر جهت دادند. امروز هم آنهایی که چشمشان به ویزا و گرین کارت خارج و پناهندگی فلان کشور است، آنها که درس اخلاق و قناعت و ساده زیستی را به دیگران میدهند، اما فرزندان خود و خانواده خود را بری از این امور میدانند، آنها که منفعت خودشان را بر مصلحت نظام مقدم میدارند و ... گرفتار همین بی بصیرتی هستند.

بصیرت ما باید به سنگینی خباثت دشمن باشد! بصیرت این است که بدانیم با چه کسی طرف هستیم!

این روزها که بساط قرآن سوزی و هتک حرمت به مقدسات اسلام پهن شده و دشمنان با ایجاد شبهات فراوان و حملات گسترده حتی نمیخواهند لباس مشکی عزای ما را ببینند، این روزها که حجاب استایل ها و مذهبی های صورتی، در لباس دین به دین ضربه میزنند، این روزها که حتی روضه خوان و مداح ما بر آتش فتنه میدمد، و یا روغنفکرها دم از سیاسی نبودن هیات و سکولار بودن مجالس عزاداری میزنند و میگویند به انقلاب و شهدا و رهبری کاری نداریم، اتفاقا در همین روزها باید بصیرت داشت و جزئیات تاریخ و خطوط کلی آن را دانست تا دوباره مسجد ضرارها، قرآن بر نیزه کردن ها، حکمیت ها و سابقه فروشی ها تکرار نشود .

بصیرت سواد نیست، بینش است، نگاه افراد با بصیرت به شاخص هاست نه اشخاص، حب و بغض شخصی ندارد و چشم و گوشش به دهان ولایت است تا با امید آفرینی، دانش افزایی و ایستادگی پای آرمانهایش بایستد و خط درگیری با دشمن را ترسیم کند تا امثال ابن ملجم ها، سلیمان صرد ها، یزیدها، عمرسعدها، ابوموسی ها، طلحه و زبیرها، عمروعاص ها، عبدالله بن زبیرها و ... بار دیگر علم نشوند و شیعه را به ورطه سکوت و عزلت نکشانند.

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

صفورا ترقی