عزاداری‌های تمدن‌ساز حسینی(ع)

«می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آن که خداوند نور خود را کامل خواهد گردانید گرچه کافران را ناخوش آید.» سوره صف/ 8

رسم است برای سیدالشهداء که سلام خدا و خوبان و ما نثارش، از ابتدای ماه محرم تا روز عاشورا عزاداری می‌کنند و به پایان می‌رسانند تا اربعین فرا برسد و مراسم مفصل اربعین بگیرند، ولی چند سالی است به میمنت نابودی صدام و برکت استقرار امنیت با جبهه مقاومت، راهپیمایی اربعین مهیا شده و کل دو ماه محرم و صفر به یکی از مهم‌ترین مناسک «مردم محور» تمدن ساز تبدیل شده و مردم، تمرین جهانی شدن در حکومت مهدوی -که خدا در ظهورش تعجیل و تسهیل کند- می‌کنند. این اتفاق بزرگی که دشمنان، اهمیتش را بیش از دوستان فهمیده‌اند در اصل یکی از تولیدات نرم‌افزارهای فراگیر فرهنگی است که مثل اعتکاف رجبیه و مکتب حاج قاسم سلیمانی و سرود سلام فرمانده و اردوهای جهادی و... توانسته است توسط مردم تولید فرهنگ و قدرت نرم کند. و در اصل برای مراحل پنجگانه تمدنی به مردمی در میدان نیاز است که در اوج مسئولیت‌پذیری اجتماعی هستند.

اگر آنگونه که بزرگان و صدیقین گفته‌اند «‌خدا اراده کرده مردم ایران را به آرزوهای بزرگ و جایگاه اصلی خودشان برساند» پس جهاد تبیین ی که از 5 مهر1400دستورش صادر شد و امربه معروف و نهی از منکری که از سال گذشته شدت گرفته را باید در این راستا و نیز امتحان سخت خدا برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگتری دانست که در دوران ظهور، به آن نیاز داریم و چه مردمی صبورتر و مبارزتر و استوارتر و آبدیده‌تر از مردم ایرانی که محور مقاومت و بیداری اسلامی‌اند و به برکت تربیت شدن توسط امام خمینی و امام خامنه‌ای که رهبران جهانی‌اند توانسته‌اند جهان را به خود معطوف و مجذوب کنند. و این نگاه جانبدارانه و متعصبانه نیست، نگاهی واقع‌بینانه است که حتی دشمنان خونی ما آن را اعتراف کرده‌اند و می‌کنند. حال و روز امروز ما و دشمنان سرکش‌مان دیدنی است. 

ما را 43 سال تحریم کردند ولی اقتصاد آمریکا بدهکارترین اقتصاد جهان شد. خواستند بافت اجتماعی ما را بشکافند و شش ماه است مردمشان در خیابان‌های ‌اشغالی، سقوط اسرائیل را فریاد می‌زنند. رسانه‌هاشان از تحریم سیاه پوشیدن و سیاه زدن به دیوارها در محرم گفتند ولی روزنامه‌های اسرائیلی صفحات اول خود را به نشانه عزا سیاه کردند. بزرگان و معمرین ما را تمسخر کردند ولی به بایدن و چارلزی مبتلا شدند که مجبورند از انظار عمومی پنهانشان کنند. جنگ سخت هشت ساله را به ما تحمیل کردند و خود گرفتار جنگ با روسیه شدند که پیچ و مهره اقتصاد اروپا را شل کرد. اول انقلاب‌، ما را تحریم تسلیحاتی کردند تا سلاحی به دست رزمندگانمان نرسد و امروزه ما به پهپادهای فرامدرن و منحصر به‌فرد و ‌هایپرسونیک فتاح و ابومهدی و... رسیده‌ایم و به هرکشوری که بخواهیم سلاح می‌فروشیم و.... نگاه واقع بینانه یعنی این. 

وقتی آمریکای ابرقدرت‌، ما را به خاطر داشتن پهپاد فرامدرنی تحریم می‌کند که توازن جنگ میان او و روسیه ابرقدرت و ناتو را به هم زده، آیا منظورش این نیست که بین آمریکا و روسیه و ایران، ایران، ابرقدرتی است که سلاحش تعیین‌کننده جنگ‌ها شده است؟ ما که نباید مثل غربزده‌ها و سلبریتی‌ها از گفتن حق طفره رویم. مهار کرونا در دولت فعال فعلی و پس از اتمام دولت منجمد قبلی، بازپس‌گیری طلب‌های بلوکه شده ایران در دنیا و به ویژه بیرون کشیدن اصل و سود طلب مردم ایران از معده بریتانیا در جریان قرارداد محمدرضاپهلوی با آنها برای خرید ‌تانک چیفتن، توسط همین دولت فعلی و... اینها واقع بینی است. و واقع بینی یعنی دیدن مراسم‌های بی‌نظیر مردم بزرگ ایران در محرم، که ‌اشک برای مظلومیت اباعبدالله را با ‌اشک شوقِ از دیدن مردم مظلوم و مقتدر ایران به هم می‌آمیزد.

آنگونه که صدیقین به ما گفته‌اند و از تحلیل واقعیات ملاحظه می‌کنیم، این است که مردم ما به فضل خدا از همه مشکلات عبور خواهند کرد و این تلاطم‌های طبیعی برای ورود به دوران جدید و جهان جدید مدیریت خواهد شد و بر بام افتخارات جهان ایستاده و نفس تازه کرده و راه رفته را مرور می‌کنیم و شکرگزار تحقق وعده خدای صادق خواهیم بود. «برهان صدیقین» اگرچه برای اثبات خداست ولی برای انقلاب اسلامی ما نیز موثق است و راستگویان از پیروزی ما گفته‌اند. بدون اراده و فضل خدا مگر می‌شد این چهل و سه سال سختی را پشت سر گذاشت؟ و مگر می‌شد به رتبه‌های برتر امروز و موفقیت‌های بی‌نظیرش رسید؟ نه خدا ما را فراموش کرده و نه نظر رحمتش را از ما گرفته است، جایزه بزرگ را پس از امتحانات سخت، می‌دهند.

رسمی که گفته شد، چندسالی است عوض شده و محرم و صفر را دوره آزمون و آزمایش جدی تمدن ساز و جهان‌اندیشی قرار داده مهم‌ترین عامل بقاء اسلام ناب و حتی سایر ادیان ابراهیمی است که باید مثل جان شیرین از آن محافظت نمود. شک نباید کرد دشمنانمان از جنگ سخت به درافتادن با روسری و فحش و قمپز رسیده‌اند و مشخص شد سخنی که سال‌ها در دهان ساده‌دلان ‌انداخته بودند که «مگر مشکل دنیا با همین تکه روسری حل می‌شود؟» منظورشان مشکل و دغدغه خودشان بود و می‌خواستند بحران‌های تو درتوی تمدن غرب را با برداشتن چادر و روسری زنان ایرانی حل کنند و همین تکه پارچه، دشمنانمان را خفه کرده است چون که با روسری زنان منافق و سعودی و یهودی و راهبه‌ها و... کاری ندارند. آنها از روسری و حجاب زنان ما می‌ترسند. 

یادداشت

اکنون نیز که از تحریم عزاداری‌ها می‌گویند، می‌توان فهمید ترسشان از عزاداری‌های تمدن ‌سازی است که همچون سیل متراکم‌شونده پشت سدی است که دائماً تمدن پوسیده و مبتذل غرب را تهدید می‌کند. تجمع بیست میلیون نفری با مشخصات ویژه و ایثاری که از آن موج می‌زند و ما چندین سال است به آن عادت کرده‌ایم، هرگز در مخیله بزرگان غربی هم نمی‌آمد و باورکردنی نیست. قرآن‌سوزی و تحریم عزاداری اگرچه ناخودآگاه آدمی را به یاد گنجشککی می‌اندازد که در برابر سلیمان نبی که سلام خدا و خوبان نثارش، گنده‌گویی می‌کرد‌، ولی در واقع نشان از عجز و شکست و ذلت استکبار جهانی است و از سوی دیگر گویای اهمیت ویژه قرآن و عزاداری سیدالشهداء است که مسئولیت ما را در محافظت و مراقبت از آن بیشتر کرده است.

باید مراقب این گنج‌های نایاب بود که مبادا از آن کم بهره شویم. اظهارنظرها و دل‌گفته‌ها هرگز نباید بی‌توجه به مبانی باشد و هرگز نباید رسانه‌های اصلی و اثرگذار، در اختیار کسانی باشد که کم بهره از عمق و ‌اندیشه و درگیر احساسات‌اند. کشتی نجات بودن سیدالشهداء برای نجات گنهکاران پشیمان و پناه جویان است نه برای توجیه گناه و محل گناه. اگرچه قد ما به تقوا و اراده بزرگان نمی‌رسد ولی مشی و مرام آنها در نجات لات‌ها و لاابالی‌ها هرگز به مراسم طیب و طاهر اباعبدالله لطمه نمی‌زد. نفس پاک و طهارت نفس آنها بود که انسان‌های نامنظم اجتماعی را هدایت و منظم می‌کرد نه احساسات زودگذر و خوش‌آمدگو. جذب حداکثری هرگز نباید به کوتاه آمدن از مبانی و مناسک بینجامد و هرگز نباید احکام خدا را کمرنگ کند. 

آنچه در ادبیات قرآن و اهل بیت از توسل دریافته‌ایم این است که توسل باید به مقدسان و مقدسات و محترم‌ها باشد نه به گناه و گنهکاران و اسباب گناه. منکری که خدا با آن معصیت می‌شود شفاعت نمی‌کند، شناعتی است برای جهنمی شدن. باید مراقب بود که با ادبیات لوس و پوک اسلام رحمانی و عشق همگانی و ادبیات ترجمه‌ای مسیحیان تبشیری، به دام تساهلی که ‌اندلس را از ما گرفت نیفتیم. سخن درستی است که باید همه بندگان و مخلوقات خدا را دوست داشت ولی کامل‌تر این است که خدا کار معصیت و گناه بندگان را دوست ندارد و ما هم نباید دوست بداریم. به یقین چادر آن زن عفیفی که در اغتشاشات از سرش کشیدند مقدس است و آن دختر نوجوانی که در گرمای چهل و پنج درجه، چادرش را نمی‌اندازد محترم است و می‌توان خدا را به آنها قسم داد که وسیله بهشت‌اند و نیز به آن دختری که برای امام مظلوممان، حجابش را رعایت کرد و خود را آن‌گونه که خدا دوست دارد نموده و مثل دختران خوب ایرانی شده و در مجلس حسین، قدم برچشم منتظر ما می‌گذارد. 

محمدهادی صحرایی