دروغ پراکنی سربازان استودیویی زیر باد کولر!

 محمدهادی صحرایی در یادداشتی نوشت: کسی که تاریخ می‌داند، می‌داند که کشور ایران به خاطر جایگاه منطقه‌ای و ویژگی والای انسانی که میراث عفت مادران و طهارت پدران و زحمت حکما و جهاد جوانمردان این سرزمین از دوردست‌های تاریخ تا همین امروز است همیشه مورد غبطه و حسادت و کینه دوستان تا دشمنان بوده است. نه اینکه این را تنها ما بگوییم یا گزاف باشد؛ آنکه گذشته باشکوه و درخشان دارد، نیازی به جعل و تاریخ‌سازی ندارد و وقتی می‌توان حقیقت را از روایات و تقارن‌یابی‌های تاریخ و واقعیات پیش رو و اعترافات امثال آیزنهاور هفتادسال پیش تا ویل دورانت و تا امروز، دید و شنید، نیازی به‌دروغ نیست. دروغ را بی‌ریشه‌ها می‌بافند نه نجیب‌زادگان. وقتی گفته می‌شود ایرانی قوم نشان شده است، نه شعار است، نه لاف و نه گزاف. واقعیتی است دانستنی که غیر از تمرکزِ عقل، حوصله می‌خواهد و انصاف و آزادگی.

بحران حرام‌زادگی در اروپا و آمریکا و به رسمیت شناختن هم‌جنس‌بازی و حیوان‌بازی و اشیاءبازی و مومیایی‌بازی و به بازی گرفتن عقل و خلقت و اخلاق، در اخلاق جنسی غرب ازیک‌طرف؛ و همه‌چیزخواری و نجاست‌خواری و حتی تهیه شراب و پروتئین خوراکی از فضولات مایع و جامد انسانی و تولید محصولات آرایشی و بهداشتی از جنین از سوی دیگر؛ و قانونی کردن شکنجه و قتل جنین، ازدواج با محارم و ازدواج با خود و هر آنچه به عقل جن هم نمی‌رسد که در کشور‌های مدعی ثروت و تمدن و توسعه وجود دارد، گویای حقایقی است که گفتنش نه توهین است و نه گزافه؛ بیان واقعیتی است که پی بردن به آن زحمت چندانی نمی‌خواهد.

جست‌وجوی هدفمند با کلیدواژه در اینترنت و مطالعه و مشاهده مدارک و مستنداتی که از سوی خودشان تولیدشده می‌خواهد که با نگاهی رها از تعصب و تصلب و با چراغ انصاف، عالمانه بررسی شود.

 گزیده ابتدایی دلیل حکمت و زمینه هدایتی است که در فکر و قلب ما ایرانیان و هرکه بر این آیین است، است و گزیده دومی هم دلیل کوردلی و بی‌حکمتی دنیای غرب و شرق و هر که در این نوع گمراهی است؛ و حکمت آن نوری است که فراتر از علم می‌تواند مجرای الهاماتی باشد که به دانش و دانایی کمک کند.

این دو مقایسه کوتاه، گویای تفاوت از آسمان تا زمین دو نوع تفکری است که یکی معتقد به عقل و عشق و طهارت است و دومی به آزادی از تمام گزاره‌ها و گزینه‌های عقل و وحی، دعوت و افتخار می‌کند و مرد را موجود نرینه‌ای می‌داند که می‌تواند هرگونه که بخواهد باشد، جز یک مرد؛ و زن را موجود مادینه‌ای می‌داند که می‌تواند هرچه می‌خواهد باشد به‌غیراز زن.

یکی معتقد است که انسان، حَیِّ مُتَألِه است و دیگری انسان را حیوان ناطق می‌داند. یکی بهترین مردم را سودمندترین آن‌ها برای اجتماع دانسته و ارجمندی را در خدمت به مردم می‌داند و دیگری می‌گوید که انسان، گرگ انسان است و اگر نَدَری، تو را می‌دَرند. یکی معتقد به خدای زنده و مدبر و مقتدری است که برای حساب‌وکتاب و ثواب و عِقاب، سویش خواهیم رفت و دیگری یا دین را افیون توده‌ها می‌داند و یا می‌گوید خدا مُرده و در کلیسا دفنش کردیم و ما در عالم، تنهاییم و هرچه بخواهیم و بتوانیم باید بکنیم.

شناخت تفاوت این دودنیا باهم مثل فهمیدن تفاوت زندگانی با زنده‌مانی است و دلیل نفرت ابتدایی قابیل از هابیل را باید در کینه شتری جهانِ صهیونی استکبار از ایران جُست. ما معتقد به زندگیِ قیمتی هستیم و آن‌ها زندگیِ به هر قیمت را برای خود و ما می‌خواهند و هرگز شیوه ما را برنمی‌تابند.

دشمنی را آن‌ها با کشتن هابیل، شروع کردند و هنوز ادامه دارد. نگاه به همین ۱۰۷ سال اخیر گویای این واقعیت است که مرض آن‌ها، کشتن ما و آرزو‌های ماست. از قحطی بزرگ ۱۲۹۵ خورشیدی که جنگ بازدارنده را با نسل‌کشی به ما تحمیل کردند و با وقوع انقلاب اسلامی، شکست خوردند تا دهه شصت و جنگ سخت و تا دهه هفتاد و جنگ نرم و تا دهه هشتاد و جنگ اقتصاد و فتنه‌گران لانه کرده در خانه انقلاب و دهه نود که جنگ رسانه را علیه ما سامان دادند و تا سال گذشته که جنگ شناختی و ترکیبی را علیه ما آغاز کردند، همه گویای نفرت لعنتی آن‌ها از ما و آرزو‌های بزرگ ماست.

رسانه‌های فتنه‌گرِ مرجف و مرتجع را ببینید که با چه حرص و ولع و نفرتی شبانه‌روز به پمپاژ دروغ و لجن علیه ما مشغول‌اند؟ برای چه؟ برای اینکه گفته‌ایم خدای ما الله است؟ و خدایان دروغین آن‌ها را نمی‌پرستیم؟ چرا روسری را بر سر نیزه کرده و پیراهن اختلاف بینمان افراشته‌اند؟ ما به خاطر مظلومیتمان با آن‌ها دشمنیم، ولی هرگز این‌گونه برای نابودی آن‌ها پول و سرمایه نسوزانده و این‌گونه بر آن‌ها متمرکز نشده‌ایم. ما دنبال آبادی ایرانیم، ولی آن‌ها برای ویرانی ما، پول می‌گیرند تا از ما یا ایراد بگیرند یا ایراد بسازند.

دروغ پراکنی سربازان استودیویی زیر باد کولر!

چرا حجاب زنان و دخترانمان آن‌ها را دیوانه می‌کند؟ چرا آن‌ها جن هستند و حجاب، بسم‌الله؟ چرا غیرت و حیا آنان را برمی‌آشوبد؟ و چرا از ایمان ما می‌ترسند؟ و چرا از طهارت و پاکی گریزان‌اند؟ چرا رهامان نمی‌کنند؟ ای‌کاش مخاطبانشان، این سؤالات مهم را بپرسند.

مجری و لمپن و عوامل و برخی میهمانان این رسانه‌ها مترسک و عروسک‌هایی‌اند که نقش سرباز بازی می‌کنند. اصلِ کار، سرمایه‌گذاران و رسانه‌دارانی هستند که این‌ها را می‌رقصانند. این «سربازانِ استودیویی» که همگی اهل فرارند اگر دل و جگر مبارزه داشتند، در ایران می‌ماندند و یا در همین سفر اخیر هیئت ایرانی، در مقابل سازمان ملل، تجمع می‌کردند و به همان چه که دیگران را به آن امر می‌کنند، عمل می‌کردند.

زیر کولر استودیو نشستن و دعوت مردم به شورش تابستان داغ، نامردی است. گربه ناز کردن و فراخوان مردم برای کشته شدن درراه جنبش، توهین به شعور مخاطبانشان نیست؟ خجالت نمی‌کشند اوج زحمتشان برای همدردی با آسیب‌دیدگان از فریب آن‌ها، تنها رژ و لاک سیاه و «فداتون، ما کنارتونیم» است؟ پا روی پا انداخته و ساعت‌ها از روی مونیتور، رجزِ رزم می‌خوانند، ولی یک‌بار تا سر خیابان نیامده و صدایشان را برای شعار کف خیابانی بلند نکرده‌اند و... و همشان همان مبلغی است که مقابلشان می‌اندازند.

این‌ها انسان‌های مهم و محترمی نیستند که روی سخن این وجیزه با آن‌ها باشد، مخاطب من آن عده مردم عزیزی هستند که وقت خود را با این‌ها می‌گذرانند. ایران مال ما ایرانیان است و همه باید کمک کنیم. از دروغ و شبهه‌افکنی این سربازان استودیویی خیری نصیب آب‌وخاکمان نمی‌شود. پولش را آن‌ها بگیرند و رنجش را ما بکشیم؟ آن‌ها مزدور و مرده‌شورند و به میزان پولی که می‌گیرند فحش داده و دروغ ساخته و نفرت می‌پراکنند. تمام جمعیت پای‌کار آن‌ها برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، همان ۵۲ نفر سلطنت‌طلب و منافق و دمکرات و آلزایمری و فلانی است که مقابل هتل هیئت ایرانی در آمریکا تجمع کردند و منطقشان همان حرف‌های مبهم و فحش رکیکشان بود. واقعاً مضحک نیست؟ «هنر اعتراض» را کسی باید بگوید که توان عوض کردن پیژامه با لباس رزم را داشته باشد وگرنه همه می‌دانند که صدای بلند طبل به خاطر توخالی بودن آن است.

غیر از تراکم درس‌ها و عبرت‌های از مشروطه تا حالا، تجربه همین شش ماه اخیر و تلاشیِ تبانی و تجمع آن‌ها و کمپین و کمپ آلبانی و ادعای تغییر هویت دخترک وزوزی و... نشان داد که تاریخ‌مصرف این‌ها تا وقتی است که شیر و پشم داشته باشند و گوشتشان سفت نشود و پس‌ازآن، پای بت استکبار ذبح می‌شوند.