فلسطین؛ مسئله همچنان اصلیِ دنیای اسلام

امام خمینی (ره) از ابتدای مبارزه با رژیم پهلوی در شهریور ۱۳۴۱ «فلسطین» را مسئله اصلی جهان اسلام عنوان کردند. ایشان در روز سه‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ هم‌زمان با بمباران جنوب لبنان توسط نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، عموم مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی را مخاطب قرار دادند و از آنان خواستند آخرین جمعه ماه رمضان را در تقویم کشورهایشان «روز قدس» نام‌گذاری کنند و در این روز به‌صورت یکپارچه و متحد از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین حمایت کنند.

مقام معظم رهبری نیز، فلسطین را نه تنها اولین، اصلی‌ترین و فوری‌ترین مسئله جهان اسلام، بلکه اولین مسئله جامعه بین‌المللی عنوان می‌کنند. ایشان در چهارمین کنفرانس حمایت از فلسطین بیان می‌کنند: «و مسئله فلسطین، فوری‌ترین مسئله‌ی جهان اسلام است». ایشان همچنین در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین، ضمن اشاره به اولویت داشتن مسئله فلسطین، دلایل این اولویت را هم خاطرنشان کردند: 

«فلسطین، مسئله اول در میان همه‌ی موضوعات مشترک کشور‌های اسلامی است. مشخصات منحصربه‌فردی در این مسئله وجود دارد:

اول، این که یک کشور مسلمان از ملت آن، غصب و به بیگانگانی که از کشور‌های گوناگون گردآوری شده و جامعه‌ای جعلی و موزائیکی تشکیل داده‌اند، سپرده شده است.

دوم، این که این حادثه بی‌سابقه در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام‌گرفته است.

سوم، آن که قبله اول مسلمانان و بسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.

چهارم، آن که این دولت و جامعه جعلی در حساس‌ترین نقطه‌ی جهان اسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی، امنیتی و سیاسی را برای دولت‌های استکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلا و پیشرفت کشور‌های اسلامی است، از آن همواره، چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است.

فلسطین؛ مسئله همچنان اصلیِ دنیای اسلام

پنجم، آن که صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعه بشری است، این جای پا را وسیله‌ای و نقطه‌ی اتکایی برای گسترش نفوذ و سلطه‌ی خود در جهان قرار داده است...». 

ایشان در خطبه‌های نماز عید سعید فطر نیز بیان کردند: «امروز قضیه اول جهان اسلام قضیه غزه است؛ شاید بشود گفت قضیه اول دنیای انسانیت، قضیه غزه است. سگ هاری و گرگ درنده‌ای به انسان‌های مظلوم حمله کرده است؛ چه کسی مظلوم‌تر از کودکان معصومی که در این حملات جان خود را مظلومانه از دست دادند؟ چه کسی مظلوم‌تر از مادرانی که فرزندان خودشان را در آغوش خودشان گرفتند و به چشم خود مرگ و پرپرزدن آن‌ها را مشاهده کردند؟ رژیمِ غاصبِ صهیونیستِ کافر، دست به چنین جنایاتی زده است امروز در مقابل چشم بشریت و انسانیت؛ بشریت باید عکس‌العمل نشان بدهد».

اما امت اسلامی را چه می‌شود که علی‌رغم همه تأکیداتی که در خصوص مسئله فلسطین وجود دارد همچنان اقدام جدی و مؤثری از جانب ایشان صورت نمی‌گیرد؟ این همان دغدغه‌ای است که امام خمینی (ره) نیز هشت روز پس از نام‌گذاری آخرین جمعه ماه رمضان به نام «روز قدس»، در دیدار با عبدالحلیم خَدام، مهم‌ترین پیام این نام‌گذاری را این‌گونه تشریح کردند:

«برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دوَل اسلامیّه و ملت‌های اسلام می‌دانند که این درد چیست، می‌دانند که دست‌های اجانب در بین است که این‌ها را متفرق از هم بکند، می‌بینند که با این تفرقه‌ها ضعف و نابودی نصیب آن‌ها می‌شود، می‌بینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده - که اگر مسلمین مجتمع بودند، هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می‌ریختند او را سیل می‌برد - مع‌ذلک در مقابل او زبون هستند. معما این است که با اینکه این‌ها را می‌دانند، چرا با علاج قطعی که آن اتحاد و اتفاق است روی نمی‌آورند؟ چرا توطئه‌هایی که استعمارگر‌ها برای تضعیف آن‌ها به کار می‌برند، آن‌ها توطئه‌ها را خنثی نمی‌کنند؟»

و نیز به همین خاطر است که مقام معظم رهبری همه مسلمانان را نسبت به مسئله فلسطین مسئول می‌دانند و بیان می‌کنند:

«.. هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامی باید در همه‌جا و همه‌وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد».

ایشان فجایع رخ‌داده علیه مردم فلسطین را نتیجه همین بی‌توجهی امت اسلامی نسبت به وظایف خود در برابر سایر ملت‌های مسلمان می‌دانند: 

«اگر امت اسلامی پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان و آن فاجعه‌آفرینی‌های دهشتناک، مجازات صهیونیست‌های فاجعه‌آفرین را بجدّ مطالبه می‌کرد، اگر این مطالبه بحق پس از به خاک و خون کشیدن کاروان‌های عروسی در افغانستان و پس از جنایات بلک‌واتر در عراق و پس از رسوایی‌های سربازان آمریکایی در ابوغریب و غیر آن صورت می‌گرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمی‌بودیم.

ما دولت‌ها و ملت‌های مسلمان در آن قضایا وظیفه‌ای را که قانون، عقل و عدل بدان حکم می‌کرد انجام ندادیم و نتیجه آن چیزی است که امروز شاهد آنیم...»؛ و به همین خاطر، کمک به مردم فلسطین را واجب کفایی بر همه مسلمانان عنوان می‌کنند:

«کمک همه‌جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفایی بر همه مسلمانان است. دولت‌هایی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشور‌های مسلمان به‌خاطر کمک به فلسطین خرده می‌گیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود، و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به‌جای خرده‌گیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه دیگران باشند».

از سوی دیگر، راه‌حل نجات مردم فلسطین را تنها و تنها در مقاومت می‌دانند:

«نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرت‌های مسلّط و به‌طریق‌اولی از رژیم غاصب به دست نمی‌آید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است...».

و پیشنهادی که به جامعه ملل عرضه می‌کنند، برگزاری همه‌پرسی به‌عنوان یک راهکار مردم‌سالار است که مورد پذیرش عموم افراد و دولت‌ها در جامعه بین‌المللی است:

«پیشنهاد ما یک راهکار کاملاً منطبق بر مردم‌سالاری است که می‌تواند منطق مشترک همه افکار جهانی باشد. آن پیشنهاد این است که همه صاحبان حق در سرزمین فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همه‌پرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه فلسطینی‌هایی که سال‌ها مشقت آوارگی را تحمل کرده‌اند نیز در این همه‌پرسی شرکت کنند».

بنابراین، راهکار‌های مقام معظم رهبری در خصوص مسئله فلسطین در سه سطح مطرح می‌شود:

- در سطح خود مردم فلسطین: مقاومت؛ در سطح امت اسلامی: حمایت از فلسطین و عمل به وظیفه شرعی، عقلی و عدلی؛ در سطح جامعه بین‌المللی: برگزاری همه‌پرسی و انتخاب ساختار نظام توسط صاحبان حق در سرزمین فلسطین.