به گزارش افکارنیوز، کیهان نوشت: «البته می توان از همین قانون اساسی هم انتقاد کرد ولی براندازی نکرد ولی امروز اگر کسی انتقاد داشت و بیان کرد می گویند این فرد التزام به اسلام و قانون اساسی ندارد و لذا رد صلاحیت می شود! مگر ساده است که ما اینگونه حکم کنیم؟ کسی که به قانون اساسی در عمل پای بند است باید از تمام حقوق شهروندی برخوردار باشد. مگر امام نگفت حتی مارکسیست ها به شرط عدم توطئه آزادند؟»

این جملات را سید محمد خاتمی اخیراً در ملاقاتی که سایت بنیاد باران دیدار کنندگان را «جمعی از نیروهای اصلاح طلب و خانواده های شهدای مازندران» معرفی کرده، گفته است.
براساس این گزارش خاتمی هر چند گفته که «ما واقعاً نمی خواهیم برای قدرت تلاش کنیم و می خواهیم در صحنه حضور داشته باشیم و از اسلام و انقلاب و حقوق و حرمت مردم دفاع کنیم»، اما در عین حال افزوده است: حالا فرض کنیم ما بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم؛ وقتی که خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی در حصر هستند، این همه زندانی سیاسی داریم و پرونده های زیادی معلق مانده است، آیا بخش قابل توجهی از مردم نسبت به شرکت در انتخابات اشتیاق نشان می دهند؟ و آیا اصلاً انتخابات پرشور برگزار می شود؟

خاطر نشان می شود طبق قانون اساسی(اصل ۱۱۵) رئیس جمهور باید «معتقد به مبانی قانون اساسی» باشد ضمن اینکه موظف به اجرای آن نیز هست. با این وصف جا دارد آقای خاتمی پاسخ دهد که چگونه می توان «اعتقاد به قانون اساسی» و «مخالفت و انتقاد نسبت به آن» را در نامزدی انتخابات جمع کرد؟! طبیعتاً افراد می توانند نگاه مختلفی به قانون اساسی داشته باشند اما اگر اعتبار و مشروعیت ریاست جمهوری از قانون اساسی اخذ می شود، نامزد انتخابات آن نمی تواند معتقد و ملتزم به این قانون نباشد. بنابراین رد صلاحیت نامزد بی اعتقاد به قانون اساسی و مبانی آن طبیعی ترین اتفاق است.

مغالطه بعدی در سخنان آقای خاتمی استناد به کلام امام خمینی برای نتیجه گیری حق نامزدی مخالفان قانون اساسی است، حال آن که داشتن اجازه فعالیت به شرط عدم توطئه موضوعی متفاوت با تصدی منصب در جمهوری اسلامی(نظیر ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس و…) است. در هیچ یک از نظام های دموکراتیک و مردم سالار جهان نیز اجازه نمی دهند مخالفان اصل آن نظام، وارد حاکمیت شوند. اما نکته مهم تر این است که پیش نیاز حق فعالیت مخالفان، یکی «عدم توطئه» و دیگری شفافیت و صداقت است. به تعبیر شهید مطهری، مارکسیست ها - و قبیل آنها - مجاز به داشتن کرسی مارکسیسم در دانشگاه یا فعالیت سیاسی هستند مشروط بر آنکه در اجتماعات خود تابلو و تصویر لنین و مارکس و استالین را سر دست بگیرند نه تصویر آیت الله خمینی را. مشابه همین استدلال را می توان با افراطیون و تجدید نظرطلبان مدعی اصلاحات مطرح کرد که اگر به لیبرالیسم تن دادید و هتاکی علیه ارزش های اسلامی و انقلابی و ولایت فقیه و خط امام و رفتارهای ساختارشکنانه را در روزگار مسندنشینی خود مجاز شمردید، حق ندارید سر بزنگاه ها مدعی نگرانی برای ارزش های انقلاب و خط امام یا اصلاح طلبی شوید. آنها که ختم انقلاب را در نشریات خود اعلام کردند یا با سخافت تمام ادعا کردند خمینی به موزه تاریخ خواهد رفت، امروز می توانند برای لیبرالیسم سینه چاک کنند اما حق ندارند تظاهر به نگرانی برای انقلاب و نظام کنند.

و بالاخره اينكه مشاركت ۶۵ درصدي مردم در انتخابات نهمين دوره مجلس شورا (اسفند سال گذشته) و ارتقاي ركورد مشاركت نسبت به دو دوره قبلي انتخابات مجلس ثابت كرد، مردم براي دخالت در سرنوشت خود معطل قهر و آشتي و ناز و كرشمه فتنه گران نيستند همان گونه كه مدعاي گروهك ها مبني بر اينكه اگر فلان و بهمان بازداشت شوند، ايران قيامت مي شود، تبديل به طنز خنك روزگار معاصر شد. با اين حال بايد از جناب آقاي خاتمي پرسيد اگر به گفته خود باور دارد، چرا همزمان با حصر موسوي و كروبي، در انتخابات مجلس شركت كرد؟!