به گزارش افکارنیوز، روزنامه کیهان نوشت: دبیر کل سابق حزب همبستگی که معاونت وزارت ارشاد، نمایندگی مجلس و عضویت در شورای سردبیری روزنامه سلام و شورای شهر اول تهران را در کارنامه خود دارد، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته است: اصلاح طلبان چون دارای تز اقتصادی روشنی نبودند، فرصت ها را تبدیل به تهدید علیه خود کردند، به نظرم دولت سازندگی با یک دیدگاه شبه لیبرالیستی، دیدگاه شفاف تری داشت اما چپ سنتی که بعداً موتور محرک رویدادهای سال های بعد از ۷۶ شد و در ترکیب دولت خاتمی قرار گرفت، دیدگاه اقتصادی متناقض و مغشوشی داشت. حتی نمی شد تشخیص داد که بالاخره جهت گیری دولت خاتمی سوسیالیستی است، لیبرالیستی است، سوسیال دموکرات است یا اتحادیه گرا؟

وی می افزاید: خاتمی آمد که ضعف های دولت هاشمی را جبران کند و به توسعه سیاسی و بازسازی اجتماعی بپردازد. در دولت هاشمی به دلیل اختلاف فازی که میان برنامه اقتصادی برگزیده شده و ساختار طبقاتی و اجتماعی پیش آمده بود همه چیز متزلزل شد. ناگهان واکنش های توده ها به صورت شورش های شهری در پاره ای نقاط دیده شد و گرانی و تورم اوج گرفت.
وی درباره ریزش تدریجی آرای اصلاح طلبان در میانه راه می گوید: ما شکست خوردیم اما بخشی از آن به این دلیل بود که خود اصلاح طلبان یعنی آن هسته اصلی اصلاح طلبان حرف های ما را نشنیدند. ما که داد زدیم و جیغ بنفش کشیدیم اما خاتمی و دولتش صدای ما را که امتناع پذیرش اجتماعی اقتصاد محض لیبرالیستی و ارثیه باقی مانده از دولت سازندگی را فریاد می زدیم، نشنید. یعنی راستش را بخواهید گوش هایشان را گرفته بودند وگرنه به عنوان نمونه بارها من و دوستانم در شورای اول شهر تهران داد زدیم که صدای شکستن استخوان های تهیدستان شهری و روستایی به گوش می رسد. آخرش آمدند شورای شهر را منحل کردند، آنگاه واکنش مردم تهران به انتخابات شورای شهر دوم را دیدیم.

وی می افزاید: البته هر یک از ما سهمی در شکست ها داریم. کم یا زیاد سهم من چیزی نیست جز زمزمه یار دبستانی من(!) سهم آقای خاتمی بیش از همه است. داوری اخلاقی مشکل ما را حل نمی کند. ما به جهت ارزیابی توان او در رهبری سیاسی جنبش اصلاح طلبی و هزینه فایده کردن فعالیت های سیاسی محتاج داوری سیاسی پیرامون او هستیم.

اصغرزاده در عین حال اظهار می دارد: تاکتیک های ما بسیار لغزنده، متغیر و متناقض و فاقد یک راهبرد روشن و شفاف بود. چیزهای بی ربطی ناگهان مانند یک موج می آمد و شعار بخش هایی از جامعه می شد، مثل بحثعبور از خاتمی یا در بخش هایی از بدنه اجتماعی اصلاح طلبان این تصور به وجود آمد که ما از اساس باید تکلیف مان را با همه چیز کشور روشن کنیم، از قانون اساسی گرفته و دین مردم تا تاریخ. بنابراین مسیرهای انحرافی بسیاری را گشود و انرژی اصلاح طلبان را هدر داد. این یک اشتباه بود. گاهی جامعه تحریک می شد در برابر کندروی های دولت اصلاحات و قابل کشف نیست که چقدر از اینها واقعی بود و چقدرش دام طراحی شده.

وی خواستار شرکت اصلاح طلبان در انتخابات با حفظ هویت اصلاح طلبان شد و گفت: ما باید در انتخابات ۹۲ شرکت کنیم البته با حفظ هویت اصلاح طلبی و معرفی کاندیداهایی که از حداقل استانداردهای اصلاح طلبان برخوردار باشند.

اصغرزاده در اين مصاحبه هر چند در آغاز مصاحبه مي گويد: در كما به سر مي برم و ترجيح مي دهم وقتي خلاقيت و ابتكار عمل در صحنه ندارم، سكوت كنم اما در پايان آن اظهار داشته كه آماده كمك به تجديد سازمان اصلاح طلبان است.