کیهان:مهدي جامي سردبير اخراجي راديو زمانه كه با همكاري شماري از عناصر ضد انقلاب، گروهي موسوم به ايران ندا و شبكه اينترنتي وابسته به آن را راه اندازي كرده، با تأييد بي اعتنايي به نظرات منتقدان معدود كاربران نوشت: اگر وارد اين پيمان مدني نشده ايد، حق چون و چرا و اعتراض نداريد. من نمي دانم منتقدان چه قدر براي بنياد دست بالا كرده اند كه حالا نگران آن هستند.

وی با اذعان به عدم استقبال از شبکه ایران ندا نوشت: وقتی می گوییم آقا بیایید دور کار را بگیرید همه به هم نگاه می کنند. آقا بیایید فیلم تهیه کنید. هر کسی بهانه ای می آورد. آقا چه کمکی می توانید بکنید دست بالا کنید. هر کسی از راهی می رود انگار که نشنیده باشد. اما اگر بگوییم بیایید ایران ندا را دراز کنیم که چرا ال نکرد و بل نکرد همه می دوند و حاضرند! به نظرتان این فرمول یک جایی اش عیبناک نیست؟ این همان کار مدنی است؟ اگر شما یکبار هم برای کمک مالی وسوسه نشده اید و صفحه کمک مالی سایت ایران ندا را باز نکرده اید به نظر شخص من حق حساب کشیدن از ایران ندا را هم از دست داده اید.

جامی در حالی که به همراه دوستانش از برخی کمک های مالی اروپاییان بهره مند شده اند، ادعا کرد بی هیچ کمکی این شبکه را اداره می کنند و آنگاه در توجیه تعطیلی شبکه مذکور این طور استدلال کرد: می فرمایید تلویزیون. خب برادران یا نمی دانید تلویزیون یعنی چه یا فکر می کنید چون نوبت ماست لابد باید معجزه بدانیم. یعنی واقعاً فکر می کنند دوستان که ظرف شش ماه باید به یک تلویزیون می رسیدیم؟ می دانید که همین تلویزیون ترجمه ای و خطی و همه چیز از پیش ضبط شده یورونیوز چهار سال وقت برده تا هوا شده است؟ مسئله فقط تلویزیون داشتن است؟ اصلاً. اطمینان داشته باشید که مسئله هوا کردن یک شبکه دیگر نیست. ایران ندا به عبارت دیگر همین حالا تلویزیون نمی شود. حتی اگر هیچ مشکلی هم نداشته باشد. این کار کی می شود؟ از نظر صوری اعلام شده است که وقتی که به دو ساعت تولید روزانه ویدئو رسیده باشیم. از نظر روح کار و شبکه ارتباطی هم وقتی که به اندازه ای که آن دو ساعت تولید شود آدم پای این کار ایستاده باشد.

یادآور می شود پیش از این از داریوش آشوری، مهرانگیز کار، رامین جهانبگلو، رضا علامه زاده، کاظم علمداری، شهرنوش پارسی پور، محسن نامجو و چند نفر دیگر به عنوان اعضای هیئت مؤسس بنیاد کذایی نام برده شده بود اما گویا همان حکایت «آفتابه لگن هفت دست» است.

مهدي جامي با وجود اوضاع وخيم بنياد خود، در مطلب ديگري محسن سازگارا را به خاطر برخي خالي بندي ها مورد انتقاد قرار داد و نوشت: يك خطاي بزرگ در كار مدني، بزرگ گرفتن كار است. همين علت بود كه باعث شد محسن سازگارا در آغاز فعاليت هايش در خارج از ايران به فكر ۶۰ ميليون دات كام بيفتد. واقعيت عملاً اين شد كه حدود ۳۰ هزار نفر به كمپين او پيوستند. فاصله اين دو رقم فاصله اي است كه بين تصور از كار دولت و كار مدني هست. حالا اگر سازگارا به جاي رفتن به دنبال طرحهاي غول آسا از همين ۳۰ هزار نفر يك عضوگيري مي كرد براي يك حزب سياسي يا گروه مدني و مثلاً ۵ هزار نفر را سازمان مي داد وضع ما بهتر بود. اما سازگارا امروز همان يك نفري است كه مي بينيم در ويدئوها صحبت مي كند يا در گروه سه نفره اي است كه گاهي با دو دوست ديگر بيانيه مي دهند.