سرویس سیاسی افکار نیوز

- جریان های سیاسی پدیده ای بسیار مهم و نقش آفرین در تاریخ سیاسی و تحولات جامعه به شمار می آیند. مقصود از جریان سیاسی، یک حرکت سیاسی پویا و زنده است که با برخورداری از ایدئولوژی مشخص و گرایش های فکری درونی به مدد رهبران خود بر نظام سیاسی و نیز اقشار مختلف جامعه تاثیر می گذارد و جبهه، جناح، حزب، سازمان یا نهاد و گروه ویژه خود را بنیان می نهد. هدف نهایی جریان های سیاسی، کسب قدرت و استقرار نظام سیاسی مورد نظر است که آن را از طریق راهبردها و راهکارهای مختلف پی می گیرند.

کارکردهای یک جریان فکری سیاسی به اختصار شامل شناسایی و معرفی رهبر یا رهبران، کادرسازی، بسیج مردم، تشکیل حکومت، مشروعیت بخشی به دولت، کارگردانی قدرت در جامعه، حکایت و پشتیبانی از دولت، جهت دهی به افکار عمومی و فرهنگ سازی، حمایت و پشتیبانی از احزاب، نهادها و تشکل های وابسته به خود، ائتلاف با برخی از جریان های رقیب، از مشروعیت اندازی جریان رقیب و براندازی آن، دفاع از دولت، احزاب، نهادها و تشکل های وابسته به خود هنگام بحران های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می گردد.

کارکردهای مذکور نشانگر آن است که جریان های سیاسی تا چه اندازه در سرنوشت یک نظام سیاسی و ملت نقش آفرینند و سلامت و انحراف آنان در عاقبت کار افراد و جامعه چقدر تعیین کننده است؟ حیات سیاسی یک کشور، سنت و گذشته سیاسی مردم، وضعیت حال و آینده آنان از کارگردانی این جریان ها متأثر است.

شناخت صحیح مسائل سیاسی هر جامعه و تحلیل درست از وقایع، بدون شناخت ماهیت جریان های فکری سیاسی ناممکن است، به ویژه اینکه می دانیم جریان ها از حیثوابستگی یکسان نیستند، آنان را می توان به دو دسته زیر تقسیم کرد:

۱. جریان فکری سیاسی مستقل، این جریان برآمده از متن اجتماع مردمی و بدون وابستگی به دولت های بیگانه یا مستبد است. مانند جریان اسلام گرا.

۲. جریان فکری سیاسی وابسته، که به دو گروه تقسیم می شود:

الف جریان وابسته به دولت نامشروع داخلی: این جریان از سوی دولت غیر مردمی حاکم تشکیل و راه اندازی شده، از احزاب، گروه ها و نهادهای آن حمایت و پشتیبانی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صورت می گیرد. در مقابل نیز آن جریان، پیرو و توجیه گر نظام حاکم است.

ب جریان وابسته به دولت اجنبی: این جریان از سوی قدرت های خارجی اعم از همسایه، منطقه ای یا جهانی، تشکیل، راه اندازی و حمایت می شود و توجیه گر اعمال و سیاست دولت حامی بوده، در راستای منافع قدرت بیگانه و ضد منابع ملی گام بر می دارد.

بهترین مثال برای جریان وابسته به دولت نامشروع داخلی، جریان سلطنت طلب است که البته امروز و حتی دیروز(قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) از حمایت خارجی برخوردار بود و مثال دوم، جریان چپ مارکسیستی به ویژه چپ قدیم است.

با وجود توضیحات یاد شده، آنچه مسلم است فقدان معرفی شفاف از جریان های موجود در جامعه ایران از عصر مشروطه و به خصوص دوره جمهوری اسلامی است.
بدین روی، شناخت صحیح مسائل سیاسی جامعه، وامدار شناخت این جریان ها است. راه یافتن اینکه هر جریان، از چه ماهیت فکری برخوردار است و نقاط قوت و ضعف آن چیست؟ به ویژه برای نسلی که از تاریخ رویش، پویش و خیزش جریان ها اطلاع کافی ندارد، بسیار ضروری است.

معیارهای مختلفی برای تقسیم بندی جریان های فکری سیاسی وجود دارد. بسته به نوع معیار، انواع متفاوت و متضادی از جریان ها را می توان تشخیص داد. البته برخی از معیارهایی که براساس آن جریان ها را در جامعه ایران از مشروطه تاکنون تقسیم کرده اند تنها، گویای بخشی از واقعیت است و نه همه آن؛ زیرا بسیاری از این مفاهیم و معیارها از فرهنگ سیاسی غرب وارد ادبیات سیاسی ایران شده است.

ممکن است براساس ملاک های مختلف عناوین متفاوتی بر یک جریان صادق باشد. امروزه تعابیری چون جریان راست، چپ، سکولار یا عرف گرا، اسلام گرا، مارکسیست، اصولگرا، اصلاح طلب، فمنیست، لیبرال، تکنوکرات، جریان سوم و مانند آن رواج دارد.

به لحاظ نظری گونه های مختلفی از جریان سیاسی براساس معیارهایی چون شکاف های اجتماعی، رابطه دین و سیاست، رابطه روحانیت و حکومت، قلمرو دین(حداقلی یا حداکثری)، قرائت پذیری یا عدم قرائت پذیری دین، اصول گرایی یا تساهل در اجرای دین، تحجر یا روشنفکری، استقلال یا وابستگی، فردگرایی یا جمع گرایی، حرکت انقلابی یا مسالمت آمیز، ایمان یا بی ایمانی و خلوص اعتقادی یا ناخالصی آن و حق و باطل می توانند شکل گیرد که هر چند همه آنها به طور عام و به نوعی از زوایای مختلف پشتوانه های نظری این پژوهش محسوب می شوند.

منبع: جريان شناسي سياسي در ايران دكتر علي دارابي