به گزارش افکارنیوز به نقل از کیهان، نويسنده اين پايگاه اينترنتي كه مدتي است بعضاً مطالبي مبالغه آميز منتشر مي كند با اشاره به يكي از ملاقات هاي هاشمي در تاريخ ۱۲ دي مي نويسد: من در فكر ديدن چهره امروز ايشانم، چهره اي كه با آزادي مشروط فرزندشان بايد خوشحال باشد، منتظر ديدنشان مي مانم. آيت الله به رسم هميشه وارد مي شوند. خيلي معمول و بي تشريفات. به صورت آيت الله نگاه مي كنم، اثري از خوشحالي ندارد. انگار نه انگار كه مهدي به خانه بازگشته. غم صورتشان حتي بيش از روزهاي ديگر است. شايد مغموم ديدن تصاوير نوگلان سوخته در شين آبادند يا شايد مغموم غم مردمي كه اخبار مشكلاتشان امروز بيش از هميشه است. اخبار صدا و سيما هم كه نگويد. مردم در ملاقات ها به آيت الله مي گويند(!)

نویسنده در ادامه با ادبیاتی قابل تأمل می نویسد: شاید هیچ شخصیتی معادل ایشان نداشته باشیم که به دفعات و مکرر خود را به معرض رأی مردم گذاشته باشد. شیرینی رأی مردم بر آیت الله حکم حلاوت احکام امام را دارد. شکست و پیروزی هم ندارد. در پیروزی می شود یار مردم. در شکست می شود غمخوار مردم(!)

در ادامه این مطلب با طرح این ادعای عجیب که «آیت الله به هیچ انتخاباتی پای نگذاشته مگر به تکلیف نظام و مأموریت»، می افزاید: مأموریت های دشوار معمولاً به او رسیده است…» مأموریت حضور در انتخابات مجلس ششم، برای تعدیل افراطی گری ها. مأموریت حضور در انتخابات ۸۴، برای ناکام نماندن توسعه کشور… او پای هیچ انتخاباتی نیامده مگر به ضرورت. به ضرورت تشخیص نظام. بالاترین مصلحت آیت الله. مصلحت نظام است. مصلحت آبرو، خانواده، مال و جان جملگی به کنارند. نگاه آیت الله به انتخابات آتی نیز چنین است. قطار عمر سیاسی آیت الله توقف و خستگی ندارد. ترس از آبرو دادن ندارد. شکست و پیروزی هم ندارد. قطار عمر سیاسی آیت الله معیار دارد. معیاری به نام مصلحت. باید دید مصلحت نظام در انتخابات ۹۲ چیست؟

نویسنده مجهول الهویه در ادامه این نوشته آورده است: جلسه که تمام می شود، خوش و بش ها هم به پایان می رسد. در محل خروج از راهروهای مجمع دوستی به همکارش می گوید آقای هاشمی نمی آیند مگر به اجماع. به اجماع مردم عادی و سران نظام. آقای هاشمی نمی آید مگر به تشخیص نظام. به تکلیف نظام. دشواری مأموریتش مهم نیست. مهم تشخیص یکپارچه مردم و نظام است.

نكته قابل تأمل در اين ميان اقدام مشابهي است كه اخيراً سايت شبكه ايران انجام داده و از قول يكي از مشاوران مشايي نوشته بود مهندس مطالبه گر قدرت با عرضه كننده خود نيست بلكه بايد شما حاميان سراغ او برويد و از او تقاضا كنيد تا حجت تمام شود و او بيايد! او مدعي شده بود مبناي فكري مهندس اصلاً مطالبه قدرت نيست. اگر روزي تكليف شود، از اجابت ابايي ندارند. من مي گويم هرگز از دهان او نخواهيد شنيد كه من مي آيم. مبناي او پرهيز است و در عين حال احترام به خواست مردم(!)