به گزارش افکارنیوز، در این نامه بدون سلام که به بهانه موضوع بنی‌صدر نگاشته شده، هرچند سخن از «النصیحه لائمه المومنین است» اما در چند پاراگراف از موضع ادب و احترام و تواضع فاصله می‌گیرد از جمله آنجا که با لحنی متناقض می‌نویسد: اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالح‌تر از شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور می‌کند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده]![و قاطعیت و صراحت لازم را - که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده - در موارد فوق‌الذکر ضعیف‌تر از گذشته نشان می‌دهید، بسیاری از مردم هم متحیرند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشت‌ساز صراحت ندارد.

هاشمی همچنین با کنایه می‌نویسد: ما انتظار نداریم نصایح ذو وجهی از رسانه‌های جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمایید(!)

به گزارش سایت هاشمی، او همچنین در این نامه با بیان اینکه «احساس می‌کنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود می‌گیرد و محدودیتهایی در طرح و بحثمطالب - منجمله خوف از اینکه جنابعالی موضع‌گیری سیاسی و رقابت تلقی کنید - به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت‌بار باشد» می‌افزاید: خود شما می‌دانید که موضع نسبتا سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولا ما مسامحه‌هایی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهایی اجرا می‌کردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارک‌الصلوه یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمی‌دادید، شما روزنامه آیندگان و… تحریم می‌کردید، شما از حضور زنان بی‌حجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بی‌حجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری می‌کردید؟ همین‌ها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بی‌طرف بگیرید؟ آیا بی‌خط بودن و آسایش‌طلبی را می‌پسندید؟
البته اگر مصلحت می‌دانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید.
البته مشی ۲۹سال بعد آقای هاشمی و عدم‌تمکین وی از موضع صریح ولی‌فقیه درباره فتنه‌گران ضدانقلاب، حکمت مواضع حضرت امام و عدم پایبندی آقای هاشمی به مدعاهای آن نامه را نشان داد.