گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان " روز قدس فرصتی برای تجدید میثاق با اعتقادات " به قلم فروز رجایی فر آورده است: ‏
از نظر سیاسی تا قبل از انقلاب اسلامی، مسئله فلسطین یک مسئله ملی مربوط به مردم فلسطین بود و حداکثر از آن به عنوان یک مناقشه سیاسی بین اعراب و صهیونیسم یاد می‌شد. در چنین شرایطی موازنه قوا به لحاظ تبلیغاتی و روانی به نفع رژیم صهیونیستی بود و آزادیخواهان جهان چندان آشنایی با حق کشی که در این سرزمین‌ها می‌شد نداشتند و لذا واکنش خاصی هم وجود نداشت. اما با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی مبارزه بین مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی به مسئله‌ای ملی تبدیل شد و به جهان اسلام راه یافت. وقتی یک مسئله ملی اسلامی شد و از مرزهای سرزمین‌های اشغالی فراتر رفت و به‌خصوص با توجه به نگاهی که اسلام نسبت به حق و باطل دارد، آزادیخواهان جهان را نیز به سمت خود جلب کرد. در حقیقت با اسلامی شدن مسئله توجهات اسلامی و جهانی هم به سمت سرزمین‌های اشغالی و جنایاتی که در آنجا صورت می‌گرفت، بیشترشد. نتیجه این ارتقاء سطح، این شد که موضوع فلسطین یک موضوع ملی نیست و هر انسان آزادیخواهی باید در برابر اتفاقات فلسطین موضع خود را مشخص کرده و در مسیر مبارزه بسیج شود. اگر نمی‌تواند حمایت مادی و نظامی بکند باید حمایت معنوی کند با هر ابزار و وسیله و هنری که در دست دارد. این اتفاق که افتاد و با بسیج نیروها و افکار عمومی رژیم صهیونیستی در یک انزوای تبلیغاتی قرار گرفت و موازنه قدرت به نفع مردم فلسطین به هم خورد. به‌طور کلی با انقلاب اسلامی و حمایت‌های امام و ملت ایران از مقاومت در سرزمین‌های اشغالی موضوع ملی به یک موضوع اسلامی و اعتقادی تبدیل شد و مردم فلسطین در ادامه مبارزات خود جایگاه بهتری در قلوب مسلمین در سراسر جهان و حتی آزادیخواهان غیرمسلمان پیدا کردند.


* ابتکار

روزنامه ابتکار درسرمقاله خود با عنوان " سهم ما از میراثعلی(ع) " به قلم جاماسب محمدی بختیاری آورده است: ‏ بیست و یکم ماه رمضان سالروز شهادت مولای متقیان علی(ع) است. همانگونه که ماه مبارک رمضان ماه نزول وحی، فرصتی است برای خودسازی و تزکیه نفس و بازنگری در رفتار و کردارمان، سالروز شهادت امام اول شیعیان نیز فرصتی است برای واکاوی در رفتار وکردار آن حضرت و تلاش برای الگو پذیری از سیره و مرام آن بزرگوار. حکومت داری علی(ع) بعنوان اولین حکومت اسلامی در دوران تثبیت حرکت اسلامی در تاریخ قلمداد می‌شود. لذا مهمترین وتنها الگوی رفتاری ملاک اخلاقی و سیاسی شیعیان، دوران زمام داری علی(ع) است. این الگو‌ها برای پیروان اسلام سیاسی می‌تواند معیار سنجش مناسبی برای زمامداران و حاکمان اسلامی قرار گیرد. گرچه پرداختن به دوران زمامداری علی(ع) در این مقال کوتاه نمی‌گنجد، اما با نگاهی سطحی و گذرا به برجسته ترین برخی ابعاد زندگانی آن حضرت می‌پردازیم. گرچه مقایسه پدیده‌ها به مفهوم تشبیه آنها به همدیگر نیست. اما امیدواریم با ورود در مسیر آن بزرگوار از میراثدینی مان بیشتر بهره مند شویم.
الف) مشروعیت: با آنکه امامت به عنوان یکی از مناصب معنوی و سیاسی حق آن بزرگوار بوده و از جانب خداوند توسط پیامبر(ص) به این منصب گمارده شد، ولی وقتی امامت را پذیرفت که عموم مردم به خانه او هجوم بردند و بر اساس خواست جامعه اسلامی تن به خلافت داد. یکی از علت‌های پذیرش خلافت مسلمین احترام به خواست وافکار عمومی بوده است. رای و نظر مردم در نزد او آخرین محک قضاوت بود. بر پایه همین نگرش اعتقادی شیعه بود که امام خمینی(ره) به تاسی از مکتب ائمه اقدام به تشکیل حکومت دینی نمود و با همین رویکرد اعتقادی فرمود «میزان رای مردم است». زیرا اگر تشکیل حکومت بر خلاف رای و نظر مردم باشد بنیان فلسفه تشکیل حکومت بی مبنا است.
ب) عدالت: برجسته ترین وجه زمام داری علی(ع) عدالت است اما اکنون بنابر مقتضیات زمان و مکان تعریف‌های متعددی از عدالت ارائه می‌شود. با ذکر مختصر و کوتاهی از این تعابیر گوناگون اشاره کوتاهی به دوران خلافت علی(ع) به ابعاد مختلف عدالت می‌پردازیم.
۱) عدالت در قضاوت: علی(ع) وقتی در جدال با یک یهودی بر سر زره خود در محکمه ی قضاوت رویاروی هم قرار می‌گیرند با آنکه خود خلیفه مسلمین بود، حکم دادگاه به نفع آن یهودی صادر شده است. موارد بسیار این چنین رویدادهایی در گنجینه ی زمامداری علی(ع) وجود دارد، که می‌توان کتاب‌ها در مورد آن به رشته تحریر در آورد. لذا با ورود و وقوف در چنین مبحثی می‌توان به ارزیابی سیستم قضایی خودمان به طور گذرا و مختصر پرداخت. گرچه در مورد بهبود وضعیت قضایی ما در این چند سال تلاش‌های بسیاری صورت گرفته و نمی‌توان با سطحی نگری، تلاش‌های شبانه روزی صادقانه دست اندر کاران قضایی و صدها قاضی صدیق در این دستگاه عریض و طویل را نادیده گرفت. اما به واقع باید پذیرفت که صرف نظر از فضاسازی‌های تبلیغاتی وسیاسی، متاسفانه انتقادات زیادی و ناگفته‌های بسیاری در این زمینه وجود دارد. آیا وقت آن فرا نرسیده است که یک بار دیگر در رفتار و اعمال خود بازنگری کنیم و به حرف منتقدین دلسوز گوش فرا داده و عیوب خود را برطرف سازیم؟ تا چه اندازه صداقت در شعار برخورد با مفسدان اقتصادی نهفته است، که به شعار پرزرق و برقی در عرصه سیاسی کشور تبدیل شده است؟ رویای برخورد با قاچاقچیان کالا و ارز و صاحبان اسکله‌های غیر دولتی و دهها مفاسد دیگر تا چه اندازه به واقعیت پیوست؟ چه برخورد درخور تحسینی با عاملان این عرصه صورت گرفت که در نزد عموم نمایان باشد؟ پرونده متهمین کهریزک به چه فرجامی می‌انجامد؟ پرونده کوی دانشگاه چه مسیری را طی می‌کند؟ مجرم سیاسی کیست و قانون جرم سیاسی کدام است؟ و علت تاخیر در تصویب این گونه لوایح چیست؟ پاسخ به این پرسش‌ها و صدها پرسش دیگر پایان دغدغه‌های دلسوزان عدالت طلب و پیروان واقعی علی(ع) است.
۲) عدالت در توزیع ثروت: تعریف ما از عدالت در این زمینه چیست؟ آیا منظور همان عدالت مارکسیستی یعنی توزیع عادلانه ثروت با سازکار خاص خود، یا پس از پذیرش مالکیت خصوصی منظور عدالت برابری فرصت هاست؟ آیا همه فرصت‌ها و امکانات اقتصادی برای همه برابر است؟ آیا قدرت سیاسی برای صاحب منصبان ومتنفذین حکومتی رانت اقتصادی را در پی دارد؟ آیا در کاهش فاصله طبقاتی موفق عمل کرده ایم؟ آیا در عرصه اقتصادی نیز خودی و غیر خودی وجود دارد؟
۳) عدالت سیاسی: آیا همه نیروهای انقلاب که بار زحمات انقلاب و جنگ را به دوش کشیدند امروز به یک اندازه در قدرت سیاسی سهیم هستند؟ آیا گرایش هاو سلایق مختلف را در عرصه سیاسی را به رسمیت می‌شناسیم؟ آیا مناصب سیاسی برای عده‌ای مصونیت ایجاد می‌کند تا جایی که حریم قوانین را نادیده بگیرند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها و دهها پرسش دیگر و این که تا چه اندازه به الگو‌های رفتاری علی(ع) نزدیک هستیم، در این مورد قضاوت را بر عهده خوانندگان می‌گذاریم.

* جام جم

روزنامه جام جم در یادداشت خود با عنوان " اشراق، مولای عشق " به قلم محمد صفری آورده است: ‏ آن سحرگاه، مسجد کوفه چه حال و هوایی داشت. محراب نماز خود را چگونه برای مولای عشق مهیا ساخت؟! امیر دل‌ها، آخرین شب را در خانه «ام کلثوم» مهمان افطار او بود، شب ۱۹ ماه مبارک رمضان.
آخر، فاطمه(س) در انتظار اوست. سال‌هاست چشم به راه اوست تا دنیا علی را رها کند. علی دنیایی نبود که بماند. «امیر» عاشق بود.
عاشق وصال. هجران آزارش می‌داد. زخم بر دلش می‌زد.
تاب ماندن نداشت دیگر. عطش امانش را گرفته بود. عطش عشق وصال به معشوق.
سفر عشق علی، سفر به سوی معبود و خالق بود و در پس آن، وصال فاطمه زهرا(س) را همراه داشت. عشق آن دو، عشقی آسمانی است که قلم یارای نگارشش را ندارد؛ عشقی جاودانه که از هنگام به حقیقت پیوستن آن عشق تاکنون کسی نتوانسته آن را بنگارد.
و علی آن هنگام که بر سر مزار «زهرایش» می‌گریست؛ می‌گفت: زهرای من دوستی بود که هرگز دوست دیگری، جای او را نخواهد گرفت و غیر از او در دل من کسی جایی ندارد.
و همین عشق بود که به علی شهامت می‌داد. صبری داد که ایوب را شرمسار کرد. قلبی به علی داد که چو آینه صاف و پاک بود. زلال‌زلال و اکنون زمان آن رسیده است که با همین قلب عاشق به دیدار معبود برود و معشوق.
آن شب، کوفه شبی سنگین را بر سر داشت. روحی ملکوتی در سکوت شب به پرواز درآمده بود. محراب مسجد کوفه با خون علی غسل کرد و عرش و فرش در سوگ او گریستند.
ای زمینیان با علی چه کردید؟ با مولای دل‌ها، با مولای عشق، با هم او که طفلان یتیم، پدرش می‌خواندند. مگر بر شما چه کرده بود؟!
آیا نیندیشیدید که دنیا بدون «امیر» چگونه بگذراند؟! مسجد کوفه بدون مناجات علی چه کند؟ چاه با تنهایی خود چگونه سر کند؟!
یتیمان از این پس قوت خود را از که بگیرند؟ دست نوازشگر چه کسی بر سرشان بنشیند؟!
اما «امیر جان‌ها» دیگر به ملکوت عروج کرد و زخمی جانکاه در سینه تاریخ نشست از این قساوت خاک‌نشینان، زخمی که با هیچ مرهمی درمان نمی‌یابد.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " مظلومیت های قبله اول " به قلم حشمت الله فلاحت پیشه آورده است: بهار سال جاری در خلال اجلاس جهانی بین المجالس - بانکوک - تکاپوی برخی هیئت های نمایندگی کشورهای غربی برای گرفتن ماده اضطراری محکومیت رژیم صهیونیستی کمتر از هیئت ایرانی نبود. با توجه به اقدامات توسعه طلبانه ما ه های اخیر رژیم صهیونیستی در بیت المقدس، حتی طرف های غیر مسلمان تحولات نیز به این نتیجه رسیده بودند که امروز موجودیت آن رژیم، تهدیدی برای همه ادیان و بویژه تهدید جدی صلح و امنیت بین المللی است.
امسال در شرایطی به استقبال روز جهانی قدس می رویم که مصادیق دیگری از مظلومیت قدس شریف شکل گرفته است. کشتار فلسطینی ها به صورت روزانه نهادینه شده است و به رغم برنامه ریزی گسترده آمریکا و همتایان عرب آن برای نشست سازش پایان ماه جاری، آوارگان فلسطینی از گذشته مایوس ترند و شهرک سازی ها ادامه دارد و مرزهای۱۹۴۸ م هر روز محدودتر می شود.
نکته اساسی آنکه محمود عباس عملا نماینده مشروع فلسطینی ها نیست و فلسطینی های سر خورده از کودتا علیه دولت حماس سال ها است مقامات سازمان آزادیبخش فلسطین را بخشی از خیمه سازش می دانند. ابومازن دست بسته به میدانی برده می شود که در طرف دیگر آن “بنیامین نتانیاهو” گستاخانه همه
جاه طلبی های راست افراطی و نژاد پرستان یهودی را نمایندگی می کند. طرف آمریکایی نیز به دنبال سرهم بندی کردن سازشی دیگر است تا در آستانه انتخابات میاندوره ای کنگره، مانع از دست رفتن موقعیت دموکرات ها در نهاد قانونگذاری آن کشور شود. در روز جهانی قدس حضور مردمی دیگری نیاز است تا درمقابل تبانی سیاستمداران، امید را در اردوگاه فلسطینی ها زنده نگه دارد.
سه دهه از ابتکار دینی - سیاسی مرحوم امام(ره) در ایجاد هجمه ای مردمی برای حمایت از فلسطین می گذرد و در گذر این ایام ده ها طرح و راهبرد سازش و سرکوب آمده و خیلی زود با هزیمت مواجه شده اند و تنها ابتکار پایا “روز جهانی قدس” است. در سایه این اقدام بزرگ هر ساله خونی تازه در رگ های فلسطین و قدس مظلوم به جریان می افتد و بیت المقدس به بزرگترین نماد وحدت بین مسلمانان تبدیل شده است. طرح های سازش “اسلو”، “مادرید”، “شرم الشیخ”، “واشنگتن”، “وای پلنتیش”، “دیتون” و… به تاریخ پیوسته اند اما فریاد قدس هر ساله با آهنگی بر گرفته از انقلاب اسلامی ایران در دنیا طنین افکن می شود.
در این بین مردم ایران با انگیزه ای مضاعف برای حضور حماسی آماده می شوند. رژیم صهیونیستی در کانون تحرکات ضدایرانی اخیر قرار دارد. از سال۲۰۰۰ میلادی که زمزمه اقدامات نظامی آمریکا در خاورمیانه شروع شد، لابی صهیونیست در آمریکا و نمایندگی آن در سرزمین های اشغالی غایت تلاش خود را به کار گرفت تا به جای حمله به افغانستان و یا عراق، این اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران صورت گیرد.
بر اساس توصیه راهبردی صهیونیست ها حرکت های آزادیبخش و مقاومت، شاخه های درخت انقلاب اسلامی در ایران هستند و به جای پرداختن به شاخه ها باید تنه درخت را قطع کرد.
در قالب این راهبرد جنگ های نابرابری به حزب الله و حماس تحمیل گردید. حتی جنایات جنگی در قبال این دو گروه شبه نظامی نیز نتوانست صهیونیست ها و آمریکایی ها را به هدف خود نزدیک کند.
با این وجود حتی برای تحت الشعاع قرار دادن آن شکست ها موضوع ایران به طور جدی تر در دستور کار قرار گرفت. صهیونیست ها از روابط سنتی خود با دموکرات های آمریکا استفاده کرده و قطعنامه ناعادلانه۱۹۲۹ را علیه ملت ایران به تصویب رساندند.
صهیونیست ها که در قالب طرح خاورمیانه بزرگ ایالات متحده برای اول شدن در منطقه خاورمیانه طراحی می کنند، چشم انداز۲۰ ساله ایران را که طبق آن جمهوری اسلامی باید قدرت اول منطقه باشد، تهدید اصلی علیه خود می دانند. آنها روز قدس را راهبرد پایدار ایران برای زنده نگه داشتن آرمان فلسطین می دانند، راهبردی که با کمترین هزینه ممکن هر ساله فقدان مشروعیت سیاسی رژیم صهیونیستی را برای مسلمانان یادآور می شود. بی شک تنها فقد حکومت های مردمی و مردمسالاری در کشورهای عربی باعثشده است که از ظرفیت های روز جهانی قدس استفاده لازم به عمل نیاید و ترس آمریکا و رژیم صهیونیستی از این است که اگر مردمسالاری در کشورهای عربی واگیر شود، آنها به جای مواجهه با برخی سران معامله گر عرب، با خیل جمعیت هایی مواجه خواهند بود که برای انسجام و اقتدار خود نیازمند مولفه های وحدت بخشی همچون قدس و آرمان فلسطین و جبران تحقیر سال های۱۹۴۸،۱۹۵۶، ۱۹۶۷،۱۹۷۸(جنگ های اعراب، اسرائیل) و۱۹۸۱ م(حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی عراق) می باشند.
در آستانه روز جهانی قدس، خانم هیلاری کلینتون، با طرح خوشبینانه نزدیک بودن توافق اعراب و اسرائیل و بویژه گروه ابومازن و نتانیاهو، به دنبال تحمیل ساز و کار سازش با راهکار مقاومت است. در حالی که آمریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای عضو اتحادیه اروپایی با تداوم حمایت های مستقیم و غیر مستقیم خود از رژیم صهیونیستی بویژه با پرهیز از صدور قطعنامه های الزام آور علیه این رژیم، از نقشی انکارناپذیر در تشدید خشم فلسطینی ها برخوردارند. جمعه آینده باردیگر خشم و غضب ملت گرسنه، تحریم شده و در محاصره فلسطین و حامیان آنها در میان ملل مسلمان جهان، بر لبخندهای دیپلماتیک مقامات داخل و خارج در منطقه خاورمیانه غلبه خواهد کرد.

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان " خبرش نزدیک است " به قلم حسام الدین برومند آورده است:
۱ - خداوند بر درجات امام خمینی(ره) بیفزاید که سالها قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همچون طبیبی الهی مشکل و عارضه اصلی قدرت و تصمیم گیری های به اصطلاح استراتژیک عرصه سیاست و مدیریت کلان اجتماعی را به خوبی تشخیص داده و بر مبنای جهان بینی توحیدی خود طی پیامی به گورباچف - ۱۱/۱۰ / ۶۷ - با تاکید بر اینکه صدای شکستن استخوان های مارکسیسم به گوش می رسد هشدار دادند:
«مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست، مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست؛ همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید، مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.»(صحیفه امام - ج ۲۱ - ص۲۲۱ تا ۲۲۷)
آنچه به وضوح در این پیام تاریخی مشاهده می شود نهیب امام امت به قلدران و قدرتمندانی است که حذف مذهب و دین از عرصه اجتماع را در دستور کار قرار داده بودند و در مخیله تنگ و تاریک شان نمی گنجید روزگاری از سریر قدرت به زیر کشیده خواهند شد.
اما آنچه دقت و تامل بیشتری می طلبد این است که چنین آینده ای همانطور که برای اردوگاه الحادی شرق پیش بینی شد و لباس عینیت بر تن کرد برای اردوگاه استکباری غرب که به سرکردگی ایالات متحده سالهاست یکجانبه جولان می دهد و به خیال خود می تازد، نیز پیش بینی شده است و اکنون این پرسش به میان کشیده می شود که آیا عینیت و تحقق آن امکان پذیر است؟
۲ - از دو، سه سال پیش که بحران مالی غرب از پرده برون افتاده و همچون دومینیوی ویرانگری تداوم یافته است، تحلیلگران و کارشناسان به این مسئله وقوف یافته اند که دوره ابرقدرتی و یکه تازی ایالات متحده به سر رسیده است. بطوری که رسانه ها و ناظران سیاسی دیگر این مسئله را پنهان نمی کنند. دو سال پیش و در همان ماههای آغازینی که واشنگتن با این بحران مالی لجام گسیخته دست و پنجه نرم می کرد شورای ملی آمریکا طی گزارشی پیرامون وضعیت اقتصادی این کشور که زیربنای سیاست داخلی و خارجی آن را تشکیل می دهد تصریح می کند، آمریکا در آستانه افول و زوال قرار گرفته و مشکلات فراوانی پیش روی دارد، اوباما میراثی بحرانی و پرچالش را از بوش تحویل گرفته است و آمریکا دیگر ابرقدرت جهان نیست.
جالب اینجاست که بسیاری از رسانه ها و مطبوعات غربی راه برون رفت از بحران مالی آمریکا و غرب را بازگشت به دستورات و فرامین دینی می دانند. به عنوان نمونه هفته نامه ژورنال دفاینانس در سرمقاله خود به قلم رولان لاسکین ریشه بحران های مالی غرب را مضاربه های خیالی و غیرقانونی توصیف می کند و در بحبوحه آغاز بحران مالی کشورهای غربی خواستار اجرای شریعت اسلامی در حوزه مالی و اقتصادی می شود. با تداوم و استمرار این بحران مالی کار به جایی می رسد که سال گذشته پارلمان فرانسه نیز قانونی به تصویب می رساند که به موجب آن اوراق بهادار اسلامی در این کشور صادر شود با این توجیه و منطق اقتصادی که اگر این مهم اتفاق بیفتد تا سال ۲۰۲۰ سرمایه ای تا مرز ۱۲۰میلیارد یورو بدست می آید و…
نمونه ها در این زمینه کم نیستند و آنچه از دل آنها بیرون می آید تاکید تلویحی و بعضا تصریحی بر این نکته است که نادیده گرفتن دین و مذهب با اضمحلال و حرکت در مسیر زوال دولت ها و حکومت ها مرتبط است.
۳ - آمریکایی ها در دوره جرج بوش آشکارا عزم خود را جزم کردند تا فراتر از اینکه عنصر «مذهب و دین» در کشورشان کنار گذاشته به نبرد و پیکار هر کشوری بیایند که رگه هایی از دین و مذهب در تصمیم های کلان آن نقش دارد. اینجا بود که بوش کوچک در اواخر زمامداری خود درسفر به خاورمیانه و در پادگان عریجفان کویت بر طبل جنگ ایدئولوژیک آمریکا با جهان اسلام می کوبد و…
یک سال و چند ماه بعد در حالی که باراک اوباما بر جای جرج بوش نشسته است در سفر به ترکیه اعلام می دارد: «آمریکا با اسلام سر جنگ ندارد»!
امروز پس از گذشت ۱۸،۱۹ماه از زمامداری اوباما بر ایالات متحده آشکارا می توان دید که «اوباما بوشی دیگر است» و تفاوت ادبیاتش با بوش، نقاب او بوده که اکنون ماههاست به زیر کشیده شده است.
۴ - جالب تر آنکه آمریکایی ها در حالی مدعی آزادی بیان هستند که کوچک ترین اظهارنظری پیرامون مذهب، دین و ایدئولوژی تبعات سختی برای گوینده آن خواهد داشت.
همین چندی پیش بود که «اوکتاویا نصر» خبرنگار مشهور سی. ان. ان که دبیر بخش خاورمیانه این شبکه تلویزیونی بود بخاطر تمجید از شخصیت مرحوم علامه فضل الله از کار برکنار شد.
این خبرنگار پرسابقه آمریکایی تنها در توییتر نوشته بود: «از شنیدن خبر درگذشت سیدمحمد حسین فضل الله ناراحتم، او یکی از رهبران حزب الله بود که برایش احترام زیادی قائل بودم.»
پیش تر نیز «هلن توماس» خبرنگار ۸۹ ساله کاخ سفید در ۲۷ ماه مه - ۶ خرداد - پس از اظهارنظری درباره رژیم صهیونیستی بلافاصله اخراج می شود.
این قدیمی ترین خبرنگار کاخ سفید گفته بود: «به اسرائیلی ها بگویید از فلسطین بروند بیرون و به خانه هایشان در لهستان، آلمان، آمریکا و یا هر جای دیگر برگردند.»
۵ - تظاهرات اعتراض آمیز دو روز پیش صدها هزار نفر آمریکایی در واشنگتن که بزرگترین گردهمایی عمومی مردم آمریکا در قرن ۲۱ به حساب می آمد نشان داد که ساختار قدرت در ایالات متحده با ضعفی فزاینده روبروست.
در این تظاهرات گسترده که با عنوان «تظاهرات برای اعاده حیثیت آمریکا» برگزار شد صدها هزار نفر حیثیت برباد رفته آمریکا را فریاد کردند.
مشکلات عدیده کاخ سفید در مسائل اقتصادی، محیط زیست و سیاست داخلی از سویی و کاهش نفوذ این کشور در تصمیم گیری های بین المللی بخصوص در منطقه خاورمیانه بیش از پیش باعثشده که اعتبار بزک شده آمریکایی ها در افکار عمومی دنیا مخدوش گردد.
۶ - مجموعه مشکلات و معضلاتی که کاخ سفید در حوزه داخلی و خارجی با آن روبروست سبب شده تا مقامات این کشور در کنار دیپلماسی رسمی، به طور جدی بر «دیپلماسی عمومی» متمرکز شوند تا بلکه اعتبار و اعتماد از دست رفته ایالات متحده را به نوعی بازسازی و احیا نمایند.
در همین رهگذر؛ چندی است که مؤسسه آمریکایی بروکینگز با گزارش های مختلفی به واکاوی و بررسی دیپلماسی آمریکا می پردازد.
اما نکته قابل ذکر این است که دیپلماسی آمریکا با چالش های جدی از جمله بیداری اسلامی به پیشقراولی جمهوری اسلامی ایران نسبت به سیاست های فریبکارانه واشنگتن مواجه است. آنچه در این میان طبیعی است هجمه و کوششی است که آمریکایی ها انجام می دهند تا با صرف مبالغ هنگفت - از طریق دیپلماسی عمومی خود - هر اقدامی را که مهار ایران نام می نهند انجام دهند.
به عنوان نمونه رقم ۵۵ میلیون دلاری که آمریکایی ها علیه ایران اسلامی و با هدف جنگ نرم به تصویب رساندند در همین راستاست.
۷ - و بالاخره باید گفت علی رغم تمام ترفندها و دسیسه هایی که آمریکایی ها با لطایف الحیل علیه ایران اسلامی طی سه دهه گذشته به کار گرفته اند آنچه خروجی آن بوده است ضعف و ناتوانی و سردرگمی آنها در رویارویی با جمهوری اسلامی است؛ همچنان که رهبر بصیر و خبیر انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان با ایشان خاطرنشان نمودند:
«دشمنان ما منحنی شان به طرف ضعف است، منحنی ما به طرف قوت است، نظام طاغوتی، نظام سرمایه داری متجاوز و ظالم در دنیا که مظهرش رژیم ایالات متحده آمریکاست امروز از ده سال پیش و از بیست سال پیش بسیار ضعیف تر است… همه دلایل و شواهد هم همین را اثبات می کند، آمریکای دولت ریگان به مراتب قوی تر بود از آمریکای دولت اوباما و قبل از اوباما، بوش کوچک! واقعا همین جور است، آنها رو به ضعف رفتند، هیچ نشانه ای هم وجود ندارد که مجدداً این منحنی از طرف آنها به طرف صعود حرکت کند.»
صدای شکستن ستون های کاخ سفید به گوش می رسد و رسانه ها و تحلیلگران غربی بدون پرده پوشی نسبت به این مسئله اعتراف می کنند. آنچه در این شرایط حساس تاریخی مهم است آگاهی روزافزون ملت های آزاده و مستقل دنیا و افکار عمومی جهان است که از همین روی، می طلبد در سطح وزارت امور خارجه ایران نسبت به تقویت ساختار دیپلماسی عمومی اقدام درخور شأن و شایسته ای انجام شود.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان " حذف روز جمهوری اسلامی چرا؟ " آورده است: کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در جلسه روز یکشنبه خود با توجه به اعتراضاتی که به حذف تعطیلی روز ۱۵ خرداد در طرح افزایش تعطیلی عید فطر صورت گرفت، ضمن عقب نشینی از حذف ۱۵ خرداد، به جای آن تصمیم گرفت ۱۲ فروردین را قربانی کند و تعطیلی روز جمهوری اسلامی را حذف نماید!
اصل طرح، که هفته گذشته یک فوریت آن با آراء ۱۴۵ نفر از نمایندگان مجلس به تصویب رسید، این بود که تعطیلی عید فطر از یک روز به سه روز افزایش یابد و به جای دو روزی که به تعطیلات افزوده می‌شود، تعطیلی روزهای ۱۵ خرداد و ۲۹ اسفند حذف شود. این طرح با اعتراض مطبوعات و مردم مواجه شد و معترضان از یکطرف به اصل افزایش تعطیلات با توجه به کثرت تعطیلات در کشور ما اعتراض کردند و از طرف دیگر حذف ۱۵ خرداد و ۲۹ اسفند، که اولی از حساس‌ترین روزهای انقلابی و دومی از بهترین روزهای ملی و یادآور مبارزه علیه استعمار انگلیس است، را خلاف مصالح ملی دانستند. در این طرح، اختیار دادن به دولت برای کاهش ساعات کار ادارات در ماه مبارک رمضان نیز پیش بینی شده بود که معترضان با این اقدام نیز مخالفت نموده و تأکید کردند شأن مجلس نظارت بر قوانین و جلوگیری از تخلفات ا ست و اکنون که دولت برخلاف قانون، ساعات کار ادارات را در ماه مبارک رمضان کاهش داده مجلس نباید به جای برخورد قانونی با آن، درصدد قانونی کردن این تخلف برآید.
اکنون که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی متوجه زشتی حذف ۱۵ خرداد شده حق این بود که یا از افزایش تعطیلات عید فطر صرفنظر می‌کرد و یا اگر بر این کار اصرار دارد به سراغ موردی میرفت که با مشکل مهمتری مواجه نباشد. قربانی کردن ۱۲ فروردین که روز جمهوری اسلامی است و در نظام جمهوری اسلامی مهمترین روز ملی محسوب می‌گردد، خطای بزرگی است که معلوم نیست چرا اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به آن تن داده اند!
پس گرفتن خطای حذف ۱۵ خرداد و مرتکب شدن خطای حذف ۱۲ فروردین، مثل خروج از چاله و افتادن به چاه است. مردم حق دارند بپرسند طراحان این قبیل پیشنهادها را چه می‌شود که مرتکب چنین خطاهای بزرگ و در عین حال آشکار می‌شوند؟ حذف تعطیلی روز جمهوری اسلامی، مساوی است با پاک کردن خاطره حضور پرشکوه مردم در پای صندوق‌های رأی در اولین همه پرسی واقعی تاریخ این کشور که به حذف رژیم منحط و فاسد شاهنشاهی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی منجر شد. این حضور پرشکوه مردمی که در تاریخ ایران برای اولین بار اتفاق افتاد و تا آن زمان هرگز به مردم ایران اجازه اظهارنظر درباره نظام حکومتی دلخواهشان داده نشده بود، بقدری اهمیت دارد که نه فقط سالی یکبار بلکه بطور مستمر باید به دوستان این نظام یادآوری و به رخ دشمنان این نظام کشیده شود. آنهمه شهید که در جریان انقلاب و نهضت اسلامی داده شد، آنهمه زندان رفتن ها، شکنجه ها، تبعیدها و رنج‌ها و ستم‌ها که در مبارزه با رژیم ستم شاهی تحمل شد برای این بود که نظام جمهوری اسلامی تأسیس شود و مردم بتوانند نظر خود را آزادانه در زمینه نظام حکومتی مورد نظر خود و تعیین سرنوشت خود ابراز نمایند. حذف تعطیلی روز ۱۲ فروردین، راه را برای به فراموشی سپرده شدن این واقعه بسیار مهم و فاصله گرفتن نسل‌های آینده از آن هموار می‌نماید و به زودی شرایط بگونه‌ای خواهد شد که برای جوانان این کشور این سئوال پیش خواهد آمد که میان نظام جمهوری اسلامی و آراء مردم چه رابطه‌ای وجود دارد؟ و آیا اصولاً این نظام با آراء مردم تأسیس شده یا هیچ ربطی به رأی و نظر مردم نداشته ا ست؟
همین حالا که افرادی از نسل اول انقلاب هنوز حضور دارند و بسیاری از مسئولیت‌های مهم برعهده آنهاست، روز ۱۲ فروردین به دلیل مقارن بودن با تعطیلات نوروز به ویژه موج دوم این تعطیلات، در نهایت غربت و مظلومیت قرار دارد و تلاش قابل ملاحظه‌ای برای زنده نگهداشتن آن صورت نمی‌گیرد و اگر مقداری تبلیغات انجام می‌شود در میان هیاهوهای تعطیلات نوروز گم می‌شود. تصور کنید اگر تعطیلی این روز از تقویم رسمی کشور حذف شود، چه مظلومیت مضاعفی به سراغ آن خواهد آمد.
چنین ظلمی به روز جمهوری اسلامی اگر از دشمنان این نظام صورت می‌گرفت امری طبیعی بود، اما معلوم نیست چرا نمایندگان مجلس شورای اسلامی که دوستان این نظام هستند، آنهم اعضای کمیسیون فرهنگی که باید به این قبیل نکات توجه عمیق داشته باشند، مرتکب چنین خطای بزرگی شده‌اند.
راه چاره را اکنون که کمیسیون فرهنگی مجلس به سوی تعطیلات نوروز رفته است، می‌توان در همان تعطیلات جستجو کرد. اعضای کمیسیون فرهنگی که به خود جرأت داده‌اند به حذف روز جمهوری اسلامی بیاندیشند، چرا شهامت حذف تعطیلی روز ۱۳ فروردین را، که هیچ ریشه‌ای ندارد و صرفاً یک پندار خرافی است، ندارند؟ می‌گوئید حذف ۱۳ فروردین موجب سروصدا و تبلیغات دشمنان نظام جمهوری اسلامی و تحریک احساسات ملی گرائی میشود و به این جهت با خسارت همراه است؟ بسیار خوب، نمایندگان مجلس که نباید تصور کنند فقط باید در راه‌های هموار برانند. هنر شما اینست که راه‌های ناهموار را هموار کنید و با تدبیر صحیح به پیش بروید و پندارهای خرافی و بی پایه را از فرهنگ مردم بزدائید، نه آنکه به جای حذف خرافات و به جای سروسامان دادن به تعطیلات بی رویه نوروز به سراغ قربانی کردن ۱۲ فروردین بروید.
اصولاً چرا طراحان افزایش تعطیلات عید فطر، به فکر سروسامان دادن به تعطیلات نوروز که رسماً دو هفته و بطور غیررسمی یکماه کشور را فلج می‌کند نمی‌افتند؟ اصل تعطیلات نوروز را قبول داریم، اما ترتیبی بدهید که به همان ۵ روز(یک روز ۲۹ اسفند و ۴ روز اول فروردین) اکتفا شود و از روز پنجم فروردین همه چیز به حال عادی برگردد آنگاه با تدابیر صحیح درصدد متعادل ساختن سایر تعطیلات برآئید. اینکه با عجله درصدد افزودن به تعطیلات عید فطر بر میآئید و ابتدا پیشنهاد دو فوریت می‌کنید و سپس بر یک فوریت آن پای می‌فشارید و آنگاه در کمیسیون فرهنگی آنرا با سرعت بی‌سابقه پی گیری می‌کنید تا حتماً قبل از عید فطر آنرا به نتیجه برسانید، چه دلیلی دارد؟ آیا مشکل مردم این کشور همین است و دیگر هیچ کار زمین مانده‌ای وجود ندارد؟ مشکل بیکاری وتورم و فقر و هزاران درد بی درمان موکلان خود در گوشه و کنار کشور را حل کرده اید و فقط مانده است همین افزایش تعطیلات عید فطر که اینگونه شتابان به دنبال تصویب آن هستید؟! مسأله میزان تعطیلات کشور را که نمی‌توان با این عجله حل کرد. چنین موضوع مهمی با ابعاد گسترده‌ای که دارد باید مورد مطالعه و نظرخواهی قرار گیرد و بعد از طی مراحل زیاد و با صرف وقت کافی درباره آن تصمیم گیری شود، نه آنکه مثل کلاف نخی که قرار است رنگ شود وارد خمره رنگ رزی گردد و اندکی بعد از خمره خارج شود و کار تمام شده تلقی گردد.
پیشنهاد روشن اینست که هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی بررسی این طرح را به تأخیر بیاندازد و در فرصتی مناسب با دریافت نظرات همه‌ی صاحبنظران و انجام مطالعات کافی به مطالعه همه جانبه آن پرداخته شود و سپس به صحن علنی مجلس راه یابد. در این فرصت، از عموم مردم نیز خواسته شود نقطه نظرهای خود را به کمیسیون بررسی کننده ارسال دارند و در همین فرصت، بحث‌های کارشناسی مستمری در رسانه ملی و سایر رسانه‌ها صورت بگیرد تا طرحی جامع و مانع تهیه و به صحن علنی عرضه شود. البته نمایندگان مجلس نیز باید با مطالعه دقیق و گسترده و اطلاع کافی از نقطه نظرات مردم و چگونگی تعطیلات در سایر کشورها و بدون آنکه تحت تأثیر فضاسازی‌ها قرار گیرند، براساس مصالح عمومی درباره چنین طرحی نظر بدهند تا به یک قانون منطقی و قابل اجرا تبدیل شود و هر روز به تجدیدنظر و دستکاری نیاز نداشته باشد. چنین طرحی، محدود به بخشی از تعطیلات نخواهد بود، بلکه به عنوان طرحی جامع در برگیرنده همه نکات و مسائل مربوط به تعطیلات و ساعات کار اداری خواهد بود و طبعاً اگر با فرصت و مطالعه و بررسی کامل به نتیجه برسد کلیه دغدغه‌های موجود را نیز از بین خواهد برد. آنچه در شأن مجلس و قوه مقننه در نظام جمهوری اسلامی است، اینست نه تصویب یک طرح کارشناسی نشده و مقطعی و دارای اشکالات گوناگون.

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در سرمقاله روز خود با عنوان " شهادت مظلوم ترین انسان تاریخ " به قلم سیدرضا اکرمی آورده است: بیست و یکم رمضان سالروز شهادت اول مظلوم تاریخ و مظلوم ترین انسان روی زمین، مولود کعبه و شهید مسجد کوفه، مرد نامتناهی و ابرمرد علم وحلم و تقوی و عدالت، انسان صحنه های جهاد و صلح و سکوت، علی علیه السلا م است که این روز فرصتی است برای شناختن و شناساندن حضرت و توسل و تقرب به وی و اقتدا نمودن «فبهدا هم اقتده» به حضرت می باشد، بدین سبب نکاتی تقدیم می نمایم:
۱ - امامت پس از نبوت و رسالت، امری ضروری و ساختاری می باشد که بدون امامت، امر رسالت و اهداف نبوت تداوم نمی یابد و گستره جهانی پیدا نخواهد کرد و پاسخگوئی در برابر سوالا ت و شبهات نخواهد بود و دور از حکمت خداوندی است که پیامبر اعظم را خاتم النبیین معرفی کند و دین وی را جهانی و ابدی «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون» قرار دهد، ولی پس از پیامبر، فردی منصوب الهی و منصوص خداوند و معصوم از هر جهت و دانای کامل به کتاب «و من عنده علم الکتاب» جهت مدیریت و تدبیر و تداوم، انتخاب ننماید.
بدین جهت براساس آیه شریفه «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک» علی علیه السلا م و پس از وی معصومان دیگر را معرفی نمود و برای امام علی علیه السلا م در بیابان غدیر بیعت گرفت و با صراحت و صلا بت اعلا م نمود «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الا سلا م دینا» با امامت و ولا یت علی و فرزندانش دین به مرحله اکمال رسید و نعمت خداوندی اتمام یافت.
۲ - حوادثبعد از وفات پیامبر اعظم از شگفت آورترین حوادثتاریخ و از جهت اثرگذاری منفی تابحال و آینده، تلخ ترین آثار را در پیداشت. هرگز باور نمی شد، بیعت غدیر خم پس از هفتاد روز خدشه دار شود و علی علیه السلا م شخصیت شناخته شده در بین مسلمانان از جهت علم و عقل و عرفان و عبادت و ایمان و اخلا ق و ایثار، امتحان شده در صحنه های قضاوت و سیاست و شجاعت و امانت، مورد نقد و انتقاد و بی مهری قرار گیرد، تا آنجا که بالکل از صحنه مدیریت و تدبیر نظام اسلا می نوپای ۲۳ ساله کنار نهاده شود.
آفت جاه و مقام دنیا و خودنمائی، حقد و حسدهای بدر واحد و خیبر و حنین و فتح مکه و سطحی بودن باور و اعتقاد برخی «فمنکم من یریدالدنیا و منکم من یرید الا خره» کار خود را کرد و نقار و خلا ف و تفرقه را به وجود آورد و توحید کلمه را از بین برد و کلمه توحید تنها ماند «بنی الا سلا م علی کلمتین، کلمه التوحید و توحید الکلمه» و جبهه اسلا م از درون تضعیف شد و محرومیت های سنگین و دشوار برای اسلا م و مسلمانان به وجود آمد که تا کنون این زخم التیام نیافته است.
۳ - به مرور زمان و رسوخ امویان به دستگاه خلا فت «حزب اموی» در شام استقرار و به تدریج استحکام یافت و جبهه گیری در برابر انصار و مهاجرین و مرکز نظام اسلا می «مدینه النبی» را به وجود آورد، که پس از خلیفه سوم علی علیه اسلا م را به عنوان خلیفه و حاکم و ولی امر مسلمین، نپذیرفت و برخی قدرت طلبان «طلحه و زبیر» سرناسازگاری با حضرت را به وجود آوردند و النهایه جنگ های داخلی «جمل و صفین و نهروان» رخ داد که به شدت مسلمانان را به خود مشغول نمود و امام علی علیه السلا م را درگیر آن حوادثنمود و النهایه گروه خوارج نهروان تصمیم به کشتن علی علیه السلا م و معاویه و عمر و عاص گرفتند که در مورد حضرت، تحقق یافت و داماد رسول خدا و همسر فاطمه زهرا و پدر حسنین سرور جوانان بهشت در صبح نوزدهم رمضان سال چهلم ضربت خورد و در بامداد بیست و یکم رمضان به شهادت رسید.
۴ - آری جهل و لجاجت، حسادت و تسویه حساب های شخصی و قبیله ای، سطحی بودن اعتقادات، حب مقام و جاه، مرعوب قدرت مندی و مفتون دنیا مداری شدن، آفاتی بنیان کن و تفرقه افکن و ویران گر هستند. که در هر جا به وجود آمدند آثار منفی خود را بروز می دهند و وحدت و توحید و تعاون و تفاهم و تواصل را آسیب پذیر می سازند. امام علی علیه السلا م مظلومانه و عاقلا نه درحد ممکن ایثار نمود و با صبر و حلم و شکیبائی «صبرت و فی العین قزی و فی الحلق شبحی، اری تراثی نهبا، نهج البلا غه» هیمنه اسلا م و جبهه مسلمین را حفظ نمود و به آگاه سازی و افشاگری «ولتستبین سبیل المجرمین» پرداخت و صدمات جبران ناپذیر انحراف و اعوجاج را یادآور شد، لکن برخی ظواهر را دیدند و از بواطن و نتیجه نهائی غفلت «یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الا خره هم غافلون» ورزیدند که سرنوشت امروز دنیای اسلا م «تفرقه، تنازع، تقابل» ثمره بذرها و نهال های آن روز می باشد.
راهکار اصلی برای جبران همه صدمات و آفات بازگشت به اسلا م ناب محمدی «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی» است که ضمانت سلا مت و سعادت را با خود دارد. سلا م و درود الهی و فرشتگان و پاکان و آزادگان بر روح بلند امام علی علیه السلا م، هر صبح و شام و هر لحظه باد و توفیق مطالعه در زندگی نامه ۶۳ ساله آن حضرت و تبعیت از آن امام خداوندی را مسالت داریم.

* سیاست روز

روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز خود با عنوان " به خدا ما غریبه‌ایم " به قلم علیرضا بندری آورده است: غربت، دست از سر کوچه‌پس‌کوچه‌ها مدینه برنمی‌دارد. نخل‌های غمگین سرزمین وحی را هم به ماتم می‌کشاند. چاه صبور کوفه را به وادی جنون می‌کشاند. غربت نام کوچک دلتنگی‌های «شیعه» است.
و خوانده بودیم که شیعه یعنی دلواپسی برای ضربتی که تمامیت «جهل» بر تمامی «دانایی» فرود می‌آورد و البته در این میان آنچه ناخوانده ماند، غربت سنگین مولای صبور است.
در فراموشی این عصر یخبندان حتی خطبه ناتمام «شقشقیه» مولا را نیمه‌تمام رها کردیم و از خاطر بردیم مقتدای ما رنج‌های سی‌ساله‌اش را به پاسخ عربی بیابانگرد فرو خورد تا نمادی از اسلام باشد. اسلامی که انتقام‌جو نیست. رافت دارد و حتی با خصم مهربانی می‌کند.
در هنگامه بحث‌های داغ و گاه خون‌آلود سیاسی خورشید‌واره اصحاب کسا را از خاطر بردیم و عبای وحدت را که می‌توانست(و هنوز می‌تواند) بر سر همگان گسترده شود.
فراموش کردیم مولود کعبه مقتدای ما راه گم‌کردگان و رهروان به عبادت‌های نهروانی «نه» می‌گفت و سلام نادمان را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت.
از یاد بردیم پارسایی شب را و به فراموشی روزگار تن دادیم تا «علی»(ع) در کوفه‌ای بی‌وفا، غریب بماند و تنها نامش را زمزمه کردیم تا بار سنگین تعلقات ما بر زمین نماند.
به یاد بیاوریم «حلم» مولا را، آنگاه که از روی سینه «عمربن‌ عبدود» برخاست تا انگیزه الهی را به خشمی زمینی نیالاید و باز به یاد بیاوریم خداوند شمشیر و قلم را که از شوق دیدار یار حتی قاتل خود را بیدار کرد تا از قافله وصل جا نماند.
ما غفلت کردیم و قافله بانگ رحیل را به صدا درآورد و حالا تنها گرد و غباری از کاروان در دوردست‌ها به چشم می‌خورد.
به یاد بیاوریم لب‌های ترک خورده آن مولای روزه‌دار را که پیش از اسیر، پیاله شیر را ننوشید تا دنیا بداند چرا اسلام را دین مرحمت و رافت نامیده‌اند.
به یاد بیاوریم و قدر بدانیم شب قدری را که گذشت و شب‌های قدری که در پیش است و قدری بیندیشیم به مولایی که از لبانش «وحدت» می‌تراوید و «رحمت» و دیگر هیچ!

*دنیای اقتصاد

روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله خود با عنوان " نقش سرمایه‌گذاری خارجی در مدیریت واردات " به قلم مهدی نصرتی آورده است: ثابت بودن نرخ ارز در چند سال اخیر در مقایسه با تورم دو رقمی ‌این سال‌ها، ‌ موجب شده ‌است که قدرت تولیدکنندگان داخلی در رقابت با کالاهای وارداتی رسمی ‌و غیررسمی‌ کاهش یابد و حجم عظیمی ‌از واردات به کشور سرازیر شود.
درباره نقش نرخ ارز در این باره سخن بسیار گفته شده است و باید بر آن نیز تاکید شود؛ اما علاوه بر اصلاح نرخ ارز چه تدابیر دیگری در خصوص مدیریت واردات می‌توان اندیشید؟
در واقع دغدغه اصلی این است که چه می‌توان کرد که همزمان تولید ملی افزایش یابد و در عین حال، کیفیت کالاهای داخلی نیز بهبود یابد. به نظر می‌رسد حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری خارجی یکی از راهکارهایی است که می‌تواند دستیابی به دو هدف یاد شده را تسهیل کند.
در مورد مزایای سرمایه‌گذاری خارجی معمولا مواردی چون دستیابی به منابع مالی جدید، ایجاد اشتغال، انتقال دانش مدیریت و فناوری و دستیابی به بازارهای جدید ذکر می‌شود؛ اما علاوه بر همه این موارد، سرمایه‌گذاری خارجی در فضای داخلی کشور می‌تواند دو نقش منحصر به فرد ایجاد کند؛ اول بهبود فضای کسب و کار داخلی و دوم پیوند بیشتر با اقتصاد جهانی.
همه کسانی که دستی در تولید دارند - البته به استثنای آنهایی که از موقعیتی انحصاری برخوردارند - اذعان دارند که با وجود محدودیت‌های خود ساخته و بوروکراسی سنگین حاکم بر فضای تولید و انواع و اقسام موانع، فضای کشور فضای مناسبی برای کسب‌وکار نیست. طبیعی است که این فضا جذابیتی برای جلب سرمایه‌گذاران خارجی نداشته باشد. از آنجایی که در حال حاضر حجم سرمایه‌گذاری خارجی در کشور به نسبت کل GDP عدد قابل ملاحظه‌ای نیست، می‌توان ابتدا برای حذف این موانع از پیش پای سرمایه‌گذاران خارجی - که بخش کوچکی از اقتصاد کشور را تشکیل می‌دهند - اقدام نمود و سپس این تجربه را به کل اقتصاد تعمیم داد. اما به خاطر داشته باشیم بهبود کیفیت نه با خواهش و درخواست محقق می‌شود، نه حتی با دستورالعمل و بخشنامه و نظارت. بهبود کیفیت نیازمند نظارت است؛ اما نه نظارت چند نفر و چند ارگان، بلکه نظارت میلیون‌ها مصرف‌کننده‌ای که به دقت کیفیت و قیمت تولیدات را ارزیابی می‌کنند و به سرعت هم ابزار حاکمیتی خود را با عدم خرید کالا و خدمات بی‌کیفیت به کار می‌برند.
بنابراین باید مشتریان حق انتخاب داشته باشند و از این رو است که باید به رقابت تن داد. تجربه دنیا به ویژه تجربه چندین دهه کشورهای آمریکای لاتین پیش‌روی ما است و نیازی به تکرار آن با همه هزینه‌ها و ناکامی‌هایش نیست. سیاست‌های جایگزینی واردات در این کشورها به سختی شکست خورده‌اند. سیاست‌های توسعه صادرات نیز که چندین سال الگویی موفق به شمار می‌رود در اقتصاد امروز دنیا به تنهایی کارساز نیستند. جهانی شدن، گفتمان غالب در اقتصاد روز جهان است و سرمایه‌گذاری خارجی یکی از مولفه‌ها و ابزارهای جهانی شدن به شمار می‌رود. از سویی در محافل اقتصادی به درستی اشاره شده‌است که تولیدات کشوری نظیر چین به دلیل عدم رعایت استانداردهای تولید و همچنین عدم اعمال استانداردهای محیط کار(شامل دستمزد پایین به نیروی کار، بی‌اعتنایی به محیط زیست) قیمت تمام شده پایین‌تری دارند و در یک فضای رقابتی منصفانه قرار ندارند. مزیت سرمایه‌گذاری خارجی این است که سرمایه‌گذار خارجی ملزم است این استانداردها را رعایت کند و در فضایی منصفانه‌تر رقابت کند.
علاوه بر این، سرمایه‌گذاری خارجی نقش مهم دیگری نیز دارد: برای کشوری که ارتباطات کمتری با اقتصاد جهانی دارد، راحت‌تر می‌توان قبای تحریم برید و دوخت! اما آیا در مورد کشوری که دیگران در منافع اقتصادی آن و در کامیابی و ناکامی‌اش شریک هستند نیز چنین است؟ مصداق عینی این موضوع نیز کشور چین است که با همه اختلافات بنیادی‌اش با غرب، امروز چشم امید اقتصاد جهانی برای خروج از بحران به آن است.

* وطن امروز

روزنامه وطن امروز در سرمقاله خود با عنوان " یک سال گذشت! " به قلم مهدی تقوی آورده است: ‏ امروز دقیقا ۳۶۵ روز از خروج «مهدی هاشمی رفسنجانی» فرزند ۴۰ ساله آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی از کشور می‌گذرد. مهدی(متولد ۱۳۴۹ هجری خورشیدی) دومین پسر و چهارمین فرزند آقای هاشمی است. مهدی، یکی از وابسته‌ترین فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نسبت به وی است ولی با وجود این وابستگی عاطفی میان پدر و پسر، یک‌سال است به دلیل نقشش در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری، به خارج از کشور فرار کرده است. البته پیش از این پرونده‌های دیگری چون «استات‌اویل»، «کرسنت»، «توتال» و «شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت» نام وی را با گوش مردم آشنا کرده بود اما آشوب‌های خیابانی فتنه ۸۸ و اعترافات برخی متهمان در چهارمین جلسه دادگاه عوامل کودتای مخملین در سوم شهریور ۱۳۸۸، موجب فرار وی به لندن، ۶ روز پس از برگزاری این دادگاه شد. ورود نفتی
مهدی به دلیل علایق نفتی، کارش را از اوایل دهه ۱۳۷۰ هجری خورشیدی در وزارت نفت آغاز کرد و تا سال ۱۳۸۴ با ۳ سمت مهم «مدیرعامل شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران»، «رئیس هیأت‌مدیره این شرکت» و «رئیس سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت» مشغول به کار بود. ماجرای «استات‌اویل» که موجب استعفای رئیس، مدیر اجرایی و معاون مدیر اجرایی این شرکت نفتی نروژی به دلیل رسوایی رشوه‌دهی به افرادی در داخل ایران برای به دست آوردن پروژه‌ای در پارس‌جنوبی شد، یکی از عوامل معروفیت مهدی شد. عرصه سیاست
سال ۸۴ مهدی همزمان با برعهده داشتن ریاست سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت، رسما وارد عرصه سیاست شد تا پدر را در رسیدن به سومین دوره ریاست‌جمهوری و نهمین سال به دست گرفتن عرصه اجرایی کشور، یاری کند. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به قدری به توفیق مهدی در مدیریت کارهای انتخاباتی‌‌اش یقین داشت که وی را به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی خود منصوب کرد. نوآوری‌های مهدی در ساختن چهره‌ای جدید از آقای رفسنجانی برای سال ۸۴؛ مخصوصا HASHEMI ۲۰۰۵ که قصد داشت، ثابت کند… هاشمی مدل ۲۰۰۵، متفاوت از هاشمی ۱۹۹۷-۱۹۸۹ است، از طرفی نشان داد، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی قصد دارد دوم خرداد ۷۶ را ادامه دهد و کارهایی که خاتمی نتوانست انجام دهد، ‌ با توجه به نفوذ و اقتدارش، شدنی است. یکی دیگر از اقدامات مهدی، اجرای کارناوال‌های خیابانی به وسیله دختران آنچنانی و پسرانی با تیپ‌های خاص بود که البته قسمت کامل‌تر سناریوی آن را در دوره تبلیغات انتخاباتی موسوی در سال ۸۸ جلوی دوربین برد! فیلم تبلیغاتی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۸۴ که سعی در تحت تاثیر قرار دادن رای‌دهندگان داشت نیز از دیگر اقدامات ستاد تحت مدیریت مهدی بود تا فضای سیاسی کشور را آماده ورود مجدد آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به عرصه اجرایی کرده و مردم را به رای دادن به وی ترغیب کند. به هر حال انتخابات برخلاف نظر و پیش‌بینی آقای رفسنجانی که گفته بود، «در همان دور اول، مجددا رئیس‌جمهور می‌شوم»، به دور دوم کشیده شد و ایشان باید با رقیبی همچون محمود احمدی‌نژاد رقابت می‌کرد که شیوه ورود، تبلیغات و هزینه‌های انتخاباتی مردمی وی، کاملا در نقطه مقابل راهکارهای مهدی بود؛ و سرانجام آن روز تلخ برای خاندان هاشمی یعنی سوم تیر فرارسید و رفسنجانی تاوان اقدامات رئیس ستاد خود را با بصیرت مردم که مردی از جنس خود را می‌خواستند، با سنگین‌ترین شکست سیاسی زندگی‌اش پرداخت. انتخابات ۸۸؛ عرصه جنگ با دموکراسی
با نزدیک شدن به موعد انتخابات دهم ریاست‌جمهوری، مهدی یکی از کسانی بود که راهبری راهبرد پدر مبنی ‌بر «رئیس‌جمهور دهم؛ هر کس جز احمدی‌نژاد» را برعهده داشتند. او این بار خود راسا به‌عنوان یک فرد رسانه‌ای وارد کارزار انتخابات شد و با راه‌اندازی‌ سایت‌ «جمهوریت» به طور رسمی، مدیریت بخش رسانه‌ای ستاد موسوی را چه از لحاظ خبرسازی و نظرسازی و چه از لحاظ القای تقلب در انتخابات پیش‌رو به جامعه برعهده گرفت. اما برخلاف نظرسازی‌ها، مهدی که اینک باتجربه‌تر از انتخابات ۸۴ شده بود و نتایج نظرسنجی‌های رسمی موسسات معتبر خارجی و داخلی را مشاهده می‌کرد، دید دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، سعی کرد، قواعد بازی را به هم بریزد. یکی از نخستین سایت‌هایی که شبهه تقلب در انتخابات را پیش از برگزاری آن، مطرح کرد و سعی در القای این موضوع به رای‌دهندگان داشت، «جمهوریت» به صاحب امتیازی و مدیرعاملی «مهدی»، مدیر‌مسؤولی «حمزه کرمی» و سردبیری «مسعود باستانی» بود.
انصافا جمهوریت نیز با وجود آنکه تنها ۴-۳ ماه از راه‌اندازی‌اش می‌گذشت اما جای خود را در عرصه رسانه‌ها باز و خود را مطرح کرد؛ البته نباید از این موضوع گذشت که به گفته «ن»؛ یکی از اعضای شورای سردبیری این سایت: «راهکار مهدی برای سریع جا افتادن[سایت] جمهوریت و مطرح شدن آن، انتشار خبرهای جنجالی؛ فارغ از صحت یا عدم صحت این اخبار بود».
جالب آنکه خود مهدی هاشمی، یکی از کسانی بود که با ساخت شایعه و خبرسازی‌های هدفدار، منبع خبری جمهوریت بود! کار سایت، پس از قطعی شدن شکست موسوی به آنجا رسید که کارکنان ‌آن برای لااقل پیروزی احمدی‌نژاد با رای نزدیک‌تر به موسوی، به انتشار شب‌نامه‌هایی برای تخریب گسترده‌تر احمدی‌نژاد و دولت مستقر، روی آوردند. شب‌نامه موج با ۲۰۰ هزار نسخه که تماما به تخریب دولت و حتی نظام اسلامی پرداخته بود، با مسؤولیت مستقیم مهدی منتشر شد. سرانجام روز جمعه ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ هجری خورشیدی فرارسید و مردم به‌رغم همدستی دشمنان داخلی و خارجی احمدی‌نژاد، «نه» ‌ای به بزرگی ۲۴ میلیون رای به استراتژیست اصلی «نه احمدی‌نژاد» گفتند و خادم خود را برای یک دوره ۴ ساله دیگر برگزیدند.
گفته می‌شود، یکی از کسانی‌ که رهبری پشت صحنه آشوبگران و تامین هزینه‌های مالی کشاندن اراذل و لات‌ها به خیابان‌ و تخریب اموال عمومی در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را برعهده داشته، مهدی هاشمی است. در این بین اعضای خاندان هم، مهدی را در صحنه‌گردانی آشوب‌ها تنها نمی‌گذاشتند. حضور فائزه در تقریبا همه آشوب‌های پس از انتخابات نشان‌دهنده یاری‌گری تمام و کمال خاندان به مهدی است. صدای پای محاکمه
پس از اعترافات متهمان و عوامل کودتای مخملین در جلسه چهارم دادگاه فتنه‌گران به تاریخ سوم شهریورماه ۸۸، مهدی خطر دستگیری و محاکمه را احساس کرد و فهمید باید حداقل پاسخگوی اتهاماتی که مدیرمسؤول، سردبیر و عضو شورای سردبیری‌اش در سایت جمهوریت به وی نسبت داده‌اند، باشد.
«القای تقلب در انتخابات پیش از برگزاری آن»، «حمله به عملکرد ۴ ساله دولت نهم»، «تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی»، «تضعیف شخص رئیس‌جمهوری»، «ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی‌بر سوءاستفاده از اموال دولتی» و «سوژه ۱۰ برابر شدن صندوق‌های سیار انتخابات» مواردی بود که مدیرمسوول، سردبیر و عضو شورای سردبیری سایت جمهوریت، انجام آنها را به مهدی نسبت دادند. وی نیز ۹ شهریور به بهانه سرکشی به شعب دانشگاه آزاد به لندن رفت؛ هرچند دفتر وی در این دانشگاه مدعی است، مهدی پیش از ۳ شهریور جهت بازدید و رسیدگی به دفاتر و شعب دانشگاه آزاد در خارج از کشور عزیمت کرده است. البته در بیانیه دفتر «رئیس هیات امنای دانشگاه آزاد» یعنی مهدی هاشمی عنوان شده بود، «قطعا بعد از اتمام ماموریت سازمانی خویش، جهت پاسخگویی به مطالب کذب مطرح شده در دادگاه، به کشور بازخواهد گشت». مطلب را با عنوان یک خاطره و آرزوی برگزاری دادگاهی عادلانه برای این آقازاده خوش‌فکر به پایان می‌برم. ۳ ماه و ۶ روز پس از ماموریت سازمانی(!) مهدی، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در مشهد مقدس گفت: «مهدی ما رفته خارج و خیالش از پرونده‌هایش راحت است… من مطمئنم مهدی در این انتخابات، هیچ دخالتی نداشت و در هیچ یک از اغتشاشات و در هیچ نقطه‌ای نبوده است… مهدی ما پول ندارد که به بقیه بدهد. مهدی به سفر کاری‌[!] رفته است و این نیز مساله‌ای عادی بوده است… مهدی دائما می‌گوید، می‌خواهد بیاید ولی من به او می‌گویم، نیاید و کارهایش را انجام بدهد… مهدی هر وقت لازم
باشد، می‌آید…».

* جهان صنعت

روزنامه جهان صنعت در ستون تلنگر خود با عنوان " طرح هایی که خاک می خورند " به قلم زهرا علی‌اکبری آورده است: ‏ یک‌سال گذشت و هفته دولت از راه رسید تا به یادها بیاورد که دولت دهم درست همین روزها در سال گذشته بود که کارش را آغاز کرد و حالا از آن همه فرصتی که می‌خواست و برای تحقق آن همه شعاری که می‌داد تنها سه سال باقی مانده است؛ سه سالی که در تعجیل عجیب عقربه‌ها به سرعت باد سپری خواهد شد. بعضی می‌گویند انگار زمان زودتر از گذشته می‌گذرد. شاید ساعت‌های آونگ‌دار قدیمی عجله چندانی برای رساندن روز به شب نداشتند اما ساعت‌های جدید در این حوزه تعارفی ندارند. گذشته از اینها زلزله ۸/۸ ریشتری شیلی محور زمین را به اندازه ۳/۲ هزارم ثانیه قوسی جابه‌جا و طول شبانه‌روز را ۸/۶ میکروثانیه کوتاه کرده است. هرچند این کوتاهی تاثیر چندانی در اندازه سه سال ندارد اما سندی است بر این نکته که زمان زودتر از قبل می‌گذرد.
اما یک سالی که گذشت:
نه فقط در طول سال گذشته که سال‌های قبل‌تر از زبان رییس دولت نهم درباره هدفمندی یارانه‌ها بارها و بارها شنیده بودیم اما یک سال از عمر چهار ساله دولت دهم گذشت و یارانه‌ها در خم همان کوچه‌ای مانده است که سال‌های قبل مانده بود. جالب اینجاست که در طول یک سال گذشته مقامات دولتی هیچ‌کدام درباره جزییات این طرح اظهارنظری نکردند و جدیدتر از همه وزیر امور اقتصادی و دارایی است که اعلام کرده، می‌داند سقف و کف یارانه‌های پرداختی چقدر است اما به دلیل آنکه فعلا صلاح نمی‌داند چیزی در این مورد نمی‌گوید. جالب اینجاست که قرار است طرح هدفمندی یارانه‌ها با هدف رفاه حال مردم، کاهش فاصله طبقاتی و بهره‌مندی بیشتر اقشار نیازمند از یارانه‌های پرداختی اجرایی شود اما همین گروه‌های هدف تاکنون هیچ اطلاعی از نحوه اجرای این طرح و حتی زمان اجرای آن ندارند. صادق محصولی، وزیر رفاه و تامین اجتماعی نیز تاکید کرده است تنها ۲۴ ساعت قبل از اجرای طرح مردم خبردار خواهند شد. در یک سالی که گذشت مانند سال‌های قبل تمرکز بر مسایل ریز اقتصادی بود و مانند بسیاری از سال‌ها مسایل کلان در هیاهوی جزییات از توجه لازم بی‌نصیب ماند. در حالی که ماه ششم سال آغاز می‌شود هنوز بودجه، کتابچه یک سال دخل‌وخرج کشور به چاپ نرسیده و همین مجمل حدیثمفصل رفتار مقامات با اقتصاد را نشان می‌دهد. آمارهای رسمی حاکی از کاهش نرخ تورم است اما از آنسو قیمت اقلام مصرفی و مرغ در آستانه ماه رمضان چون سال‌های گذشته قد می‌کشد و در هیاهوی منع و آزادی واردات برنج، دانه‌هایش قیمت‌دار می‌شود. مبناهای آماری برای محاسبه نرخ بیکاری و… دردسرساز می‌شود و براساس این بناست فردی که یک ساعت در هفته به کاری اشتغال داشته باشد، شاغل محسوب ‌شود و آمار بیکاری براساس آن تدوین و ارایه ‌شود در حالی که نه فقط بیکاری واقعی و عینی که بیکاری پنهان که بخش مهمی از شاغلان کشور را تهدید می‌کنند به قوت خود باقی است. حتی آمارهای رسمی حکایت از کاهش قدرت خرید مردم دارد و از پس همه اینها در سالی که گذشت مشکلات مهم اقتصادی و برنامه‌ریزی به قوت خود باقی ماند. اساسنامه شرکت‌های نفت و گاز و پتروشیمی تدوین نشد، طرح جامع انرژی در کشور تهیه نشد، طرح جامع حمل‌ونقل به جایی نرسید، استراتژی توسعه صنعتی ایران ارایه نشده است، اصلاحیه قانون معادن به تازگی به مجلس ارایه شده است، سهم بخش خصوصی از اقتصاد افزایش نیافته و خصوصی‌سازی با همان مشکلاتی روبه‌رو است که قبلا مواجه بود و برای چندمین بار واگذاری شرکت‌ها در دستور کار بازنگری است. مهم‌تر اینکه اقتصاد ایران هنوز به شدت به نفت وابسته بوده و کسادی آن را فرا گرفته است. بانک‌ها هنوز مانند گذشته نمی‌توانند در خدمت توسعه اقتصادی باشند و مهم‌تر از همه اینکه برنامه‌ای که نشان دهد اقتصاد ایران قرار است تغییر رویه دهد به چشم نمی‌خورد. به این طومار هرچه را که قرار بود اجرا شود و نشد بیفزایید.