چرا ایران نمی تواند مانند هند و چین مختصات جهان را تغییر دهد؟

گروه سیاسی: حسین راغفر طی یادداشتی برایافکارنیوزبیان کرد: درجهانی که ما در آن زندگی می کنیم کشورهایی نظیر هند و چین توانستند جایگاهی برای خود بیابند، اما جایگاه ایران در این جهان کجاست و چرا نتواست در جمله کشورهایی نظیر هند، چین، مکزیک، برزیل و … قرار گرفته و الگویی برای کشورهای در حال توسعه و کشورهای جهان سوم باشد.

۱. درسهای زیادی برای آموختن از هند و چین وجود دارد چرا که هر کدام با وجود جایگاه و ظرفیت متفاوت خود توانستند جایگاهی در اقتصاد جهانی به دست بیاورند؛ در عین حال چین الگوی مناسبتری برای ایران به نظر می رسد. مردم چین در دنیایی زندگی می کردند که خصومتهای زیادی علیه چین وجود داشت اما آنها توانستند دشمن را به تمکین در مقابل سیاستهای اقتصادی خود وادار کرده و تهدیدی برای قدرتهای بزرگ دنیا باشند. حتی سرمایه دارهای امریکایی سیاستمداران خود را تهدید می کنند که سرمایه های خود را به چین متتقل می کنند چرا که بهره وری نیروی کار در این کشور بالا بوده انضباط نیروی کار زیاد است و با توجه به معیارهای کشورهای غربی دستمزدها بسیار نازل است.

اما اینکه چرا ایران نمی تواند به چین ثانی تبدیل شود در این نهفته است که در کشور چین ظرفیتی شکل گرفته که محصول دهها سال کار بر روی سرمایه انسانی، اموزش و پرورش وبهداشت عمومی است که این خدمات برای عموم مردم حتی در سطوح روستاها نیز فراهم است که توانسته زمینه رشد سرمایه انسانی را فراهم کند همین امر مهمترین عامل تولید در چین به حساب می آید. حال آنکه در ایران با توجه به توان کشور، سرمایه گذاری مناسبی در این زمینه انجام نشده است و دولتها در مقابل خروج این سرمایه ها از کشور بی تفاوت هستند. درحالی که صدها میلیون دلار ارزش هر سرمایه ماست که به شکل فرار مغزها از کشور خارج شده و کسی به آنها توجه ندارد. ما نمی توانیم از این ظرفیتهای ارزشمند استفاده کنیم چرا که ظرفیت اشتغال آنها در داخل وجود ندارد. آنها امیدوارانه به دنیا نگاه کرده و از کشور مهاجرت می کنند.

در عین حال کشور ما طعمه استعمار شده و به دلیل مسائل سیاسی نمی تواند از نیروی انسانی کارامد خود بهره برداری کند. در چند سال اخیر کشور با حجم عظیمی از فرار مغزها مواجه است که زمینه ای برای بازگشتشان فراهم نیست و چشم انداز موجود در کشور نشان می دهد که در آینده فرصتهای بزرگتری را هم از دست خواهیم داد.

۲. مسئله دیگری اینترنت و شبکه های جهانی است؛ امری که به واسطه آن شرکتها امورات خود را برون سپاری می کنند مثلا حسابدارهای هندی کار شرکتهای بزرگ امریکایی را انجام می دهند. اما چرا برون سپاری به جوانان ما هم اجازه انجام فعالیتهای بین المللی را نمی دهد؟ در واقع هندی ها به جهت اینکه توانسته اند نیروی کار ماهر ایجاد کنند نه تنها در زمینه کارهای تخصصی نظیر حسابداری و فن اوری اطلاعات ظرفیتهای بزرگی را از غرب و امریکا جذب می کنند حتی خدمات ساده ای مانند پاسخگویی تلفن در این کشور صورت می گیرد.

به این نحو که شهروندی در انگلستان برای صورت حساب برق یا تلفن زنگ می زند و شخصی در هند پاسخ وی را می دهد. اطلاعات پرداختها در صفحه کامپیوتر وجود دارد و اپراتور می تواند با سابقه ای که وجود دارد پاسخ شهروند انگلیسی را بدهد. اینها مشاغل تخصصی نیستند اما ظرفیتهایی مانند دانستن زبان انگلیسی فرصتی ایجاد کرده تا این مشاغل به کشورهایی نظیر هند و بنگلادش منتقل شود که البته بخشی از این امر را مناسبات سیاسی سبب شده است به گونه ای که شاید امکانات فوق در هند و بنگلادش در پاکستان نیز موجود باشد اما برخورد غرب با این دو کشور بسیار متفاوت است.

فرصتهای داخلی کشورهای مختلف متفاوت است و تفاوت دستمزدها نیز توانسته است همراه با بهره وری نیروی کار ظرفیتهای جدیدی را در کشورهای در حال توسعه ایجاد کند. فعالیتهایی که می شد در ایران نیز صورت بگیرد اما به دلیل مناسبات سیاسی با کشورهای غربی نمی توانیم انتظار داشته باشیم در کنار تحریم شغل در کشور ایجاد کنند. اگر نحوه ارتباطات ما با سایر کشورها تغییر کند کشورها می توانند از ظرفیتهای راهبرد توسعه ای نظیر مشاغل تخصصی، فن آوری اطلاعات و … در ایران استفاده کنند.

۳. نکته دیگر عملکرد تجارت آزاد است که به اعتقاد بنده بسیار قابل مناقشه است. چرا که ایران در تجارت آزاد صدمات بسیاری دید به نحوی که ۳۰ میلیارد دلار از چین طلب دارد، ۵ میلیارد دلار از هند و ۵ میلیارد دلار از کره جنوبی که به جهت مناسبات جهانی و ائتلافی که علیه کشور ایران رقم خورده است نمی تواند از منابع خود استفاده کند منابعی هم که آزاد می شوند به جای هزینه کرد در زیر ساختها مجددا به واردات می انجامد. از این جهت همه کشورها نمی توانند از تجارت آزاد استفاده کنند.

در کشور ما علی رقم سرمایه گذاری در حوزه های صنعتی به دلیل کاستی های جدی در آموزش و پرورش نیروی کار ماهر فراهم نیست. کشورهایی که وارد تجارت آزاد می شوند علاوه بر ارتقاء بهره وری نیروی انسانی کاهش داد و ستدها را در برنامه خود دارند. امری که در کشور ما به دلیل فساد اقتصادی زیاد به صورت مالیات عمل کرده و زد و بندها سبب می شود تا تنها منافع گروههای خاص مرتفع شده و نتوانیم وارد تجارت جهانی شویم. از این رو تجارت جهانی در کشورهایی نظیر ایران منجر به توسعه اقتصادی نمی شود تنها به افزایش درامد افراد خاصی منجر می شود که در نهایت این افراد سرمایه های خود را از کشور خارج می کنند. از این رو مبارزه با فساد و رفع موانع خصوصی سازی ضروری تر از تجارت ازاد است.

۴. استخدام مادام العمر هم در جهان مسطح همخوانی ندارد، به این علت که نوعی رقابت دائمی میان نیروی کار داخل کشورها ایجاد کرده و می تواند به انعطاف پذیری بازار کار کمک نماید. انعطاف بازار کار به این معناست که شخص در همه حال در حال ارتقاء دادن خود باشد تا بتواند در بازار پر رقیب دوام بیاورد در عین حال با بالا بردن توان خود بتواند پستهای بهتری بگیرد اما گروههای با مهارت پایین از فرایند جهانی شدن آسیب می بینند.

در عین حال بازار غیر رسمی رشد کرده و با دستمزد پایینی به حیات خود ادامه می دهند و در این میان فقط کسانی که صاحب تخصص بالا هستند می توانند خود را با شرایط روز منطبق کرده و توانایی خود را به روز نگه دارند. از طرف دیگر مشاغل دائمی تعهدات دائمی برای کارفرماها ایجاد کرده و هزینه را بالا می برند. برای اینکه شغلها با توجه به تکنولوژی منعطف باشند بنگاهها دائم نحوه کار خود را تغییر می دهند و به نیروی کار متعهد نیستند از این رو نیروی کار باید هر لحظه آماده باشد تا خود را با سیستم جدید تطبیق بدهد. از این جهت برای حفظ رقابت میان تولید کنندگان و پایین نگه داشتن هزینه ها استخدام مادام العمر کنار زده می شود و در این مسیر نیروهای کار نیمه ماهر بیشترین آسیب را می بینند. مسئله ای که فرصت آن در کشور ما وجود ندارد به این علت که کشورهایی که این مکانیزمها را دارند کسب درامد با کمک دولت صورت می گیرد که کشور ما فاقد آن است و از نیروی کار حمایتی صورت نمی دهد.