عدالت به سبک آقای «احمدی نژاد»!

فرارو- عدالت اصلی ترین مایه و جوهره سیاستها و تصمیمات و تدابیر برای مدیریت کشور است. امروز باید با افتخار اعلام بکنم که در نظام اسلامی و به ویژه در دستگاه اجرایی همه و با همه توان و با اعتقاد راسخ به دنبال اجرای عدالت اند، عدالتی که امام عزیز و حضرت عالی (رهبر انقلاب) فریادگر آن در عصر حاضر بودید. امروز همه با اعتقاد عمیق قلبی و با ایمان الهی در تلاش برای استقرار عدالت و جاری کردن آن در همه تصمیمات و رویکردهای اجرایی اند و مطمئن هستیم که این موجب نزول رحمت الهی و تحقق آرزو و آرمان دیرینه همه انبیا، صالحان و مجاهدان فی سبیل الله خواهد شد.

به گزارش فرارو؛ این جملات را مردی بر زبان رانده که اطرافیانش اکنون بزرگترین متهمین سرپیچی از قانون و فساد اقتصادی در کشورند. احمدی نژاد در حالی کماکان شعارهای عدالت و عدالت محوری سر می دهد که ریاست قوه قضائیه، آیت الله صادق لاریجانی، ماه گذشته رسماً اعلام کرد که اطرافیان محمود احمدی نژاد «در فساد اقتصادی غوطه ورند» رهبر انقلاب نیز چندی پیش در اعتراض به شرایط موجود در کشور فرمودند «بنده مطلقاً از وضعیت عدالت در کشور راضی نیستم.»

با این وجود گویا بازهم احمدی نژاد اصرار بر دفاع از کارنامه خود و اطرافیانش دارد. وی بارها و بارها اتهامات فساد اقتصادی اطرافیان خود را بازی سیاسی خوانده و با بی اعتنایی از کنارش گذشته است. در خصوص وضعیت فعلی عدالت اقتصادی در میان مردم نیز ایشان همچنان چشم خود را به روی واقعیات بسته است و نه تنها قائل به کمبود، فقر، تورم، بیکاری و نابرابری نیست بلکه با معکوس جلوه دادن اوضاع کشور و طرح ادعاهای «شگفت انگیز» منتقدین خود را «حیرت زده» می کند.

احمدی نژاد چندی پیش در گفتگوی زنده تلویزیونی اعلام کرد «تنها کشور در کره زمین هستیم که هیچ خانواده‌ای در آن گرسنه نیست». از آنجایی که استدلال و انتقاد و اعتراض در مقابل گویندگان چنین ادعاهایی آب در هاون کوبیدن است، اجازه می دهیم برخی آمارها سخن بگویند:

خط فقر
تنها یک هفته(!) قبل از سخنان محمود احمدی نژاد از تلویزیون، «عادل آذر» رئیس مرکز آمار اعلام کرده بود «در ایران بیش از ۱۰ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق و بیش از ۳۰ میلیون نفر زیر خط فقر نسبی به سر می‌برند.» آقای آذر با اعلام این مطلب گفته که «متاسفانه رتبه اقتصاد ایران در جهان بالای ۱۰۰ است و از نظر رفاه اقتصاد میان کشور‌ها جایگاه هفتاد و پنجم را دارد، ضمن اینکه نرخ تورم ایران دو رقمی است.»

«علی‌اکبر عیوضی» رئیس کمیته مزد استان تهران نیز چندی پیش اعلام کرده بود: «با در نظر گرفتن پنج قلم کالای اساسیِ بهداشت و درمان، خوراک، مسکن، حمل ‌ونقل و انرژی، دستمزدِ کمتر از یک میلیون و ۳۵۹ هزار تومان در تهران زیر خط فقر محسوب می‌شود.»

طبق تصمیم شورای عالی کار که بالاترین مرجع تعیین دستمزد کارگران در ایران به شمار می‌آید، حداقل دستمزد کارگران در سال گذشته، ۳۰۳ هزار تومان بوده است.

پیش از این نیز، «حسین راغفر» کارشناس مسائل اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا نرخ خط فقر را(بر مبنای دریافت روزانه ۲۰۰۰ کالری مواد غذایی) برای خانوارهای شهری ایرانی حدود ۸۰۰ هزار تومان، بر مبنای تورم ۲۰ درصد، اعلام کرده بود. راغفر افزود در صورت افزایش تورم، که به زعم ایشان اکنون به حدود ۲۶ درصد رسیده، نرخ خط فقر بالاتر از این نیز خواهد رفت.

وبسایت آینده در مطلبی با اشاره به عدالت‌محور بودن شعارهای اصولگرایان برای تصاحب مجلس و دولت، به تشدید فاصله طبقاتی، افزایش رانت‌خواری و تجمل‌گرایی در طول سال‌های گذشته اشاره کرده و نوشته است: «طبق آمار رسمی، حدود ۴۸ میلیون نفر از ایرانیان یعنی حدود دو سوم خانواده ها درآمد ماهیانه‌ای کمتر از ۸۰۰ هزار تومان داشته و زیر خط فقر محسوب می شوند.»

براساس گزارش «سازمان بهداشت جهانی» نیز ۱۲ میلیون ایرانی از سوء‌تغذیه رنج می‌برند و افرادی که زیر خطر فقر مطلق قرار گرفته‌اند، حتی توان تامین خوراک خود را ندارند.

کارتن خوابها
سخنان احمدی نژاد درباره عدم وجود افراد گرسنه در ایران در حالی مطرح می شود که دولت ایشان در سال گذشته مبلغی معادل یک میلیارد تومان جهت هزینه های درمانی کارتن خواب ها، آن هم تنها در شهر تهران، تصویب کرد.

چیزی که می‏تواند به تنهایی نقیضی باشد بر ادعای ریشه کنی کامل گرسنگی در ایران. این مبلغ جدا از هزینه نگهداری و راه اندازی «گرمخانه» برای افراد بی سر پناه و کارتن خواب است.

مدیرکل دفتر امور اجتماعی استانداری تهران چندی پیش گفته بود: «تنها در طول سال ۱۳۸۹ یک هزار ۶۰۰ کارتن از سطح شهر تهران جمع آوری و سازماندهی شده‏اند.»

کپرنشینی
حدود یک سال و نیم پیش، «عزیزالله مهدیان» معاون بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اعلام کرد که بررسی وضعیت کپرنشینان تنها در سه استان جنوبی کشور حاکی از جمعیت حدود ۳۰۰ هزار نفری است. در حالیکه دو سال پیش در ۲۷ فروردین ماه ۱۳۸۸ محمود احمدی نژاد در جمع مردم کرمان گفته بود: «امسال بساط کپرنشینی در استان کرمان برچیده می شود.»

این «بساط» بعد از گذشت بیش از یک سال از موعدی که رئیس جمهور قول آن را داده بود، نه تنها پابرجاست بلکه آمارهای دولتی نشان می‏دهد در حال حاضر تنها استان کرمان میزبان بین ۴۰ تا ۶۰ هزار کپرنشین است. کپر نشینانی که به گفته مسئولان محلی، دولت حتی امکان رساندن نیازهای اولیه‏ای چون آب آشامیدنی و برق را نیز به آنها ندارد.

فروش اعضای بدن
خیابان‏های شهرهای مختلف ایران در سال‏های اخیر شاهد پدیده دیگری نیز بوده ‏است: فروش اعضای بدن که آن هم ریشه در فقر اقتصادی دارد. پدیده ا ی که آگهی و دیوارنویسی‏های مربوط به آن را می‏توان به وفور در شهرهای مختلف دید. براساس آمار انجمن حمایت از بیماران کلیوی، در ایران ۳۳ هزار بیمار کلیوی و دیالیزی وجود دارند. بر اساس گزارشات همین انجمن بیش از ۹۵ درصد کلیه‌های اهدایی به صورت فروش کلیه انجام می‌شود.

بیش از ۵۰ درصد اهداکنندگان کلیه در رده سنی ۲۵ تا ۲۶ سال قرار دارند. اواسط سال گذشته اعلام شد قیمت فروش کلیه در کشور به مبلغ بالای ۱۵ میلیون تومان رسیده است. تنها در سال گذشته بیش از دو هزار و صد پیوند کلیه در ایران انجام شد. این به آن معناست که سال گذشته یک هزار و ۵۵۰ نفر در ایران به دلیل فقر مالی مجبور به فروش کلیه خود شدند. به احتساب آمار رسمی ایران ۹۹۸ نفر از این تعداد سنی بین ۲۵ تا ۲۶ سال داشته‏اند.

اینکه چرا با تورم و نرخ بیکاری دو رقمی، آمار بالای جمعیت زیر خط فقر، واردات سرسام آور و ورشکسته نمودن تولید داخل، رشد اقتصادی نیم درصدی، بهره وری سرمایه منفی و… از یک سو، و اتهامات محرز فساد و انحراف اطرافیان رئیس جمهور از سوی دیگر، ایشان باز هم با اعتماد به نفس، بر ادامه رویه خود و مصونیت اطرافیانش تاکید دارد، ابهامات زیادی را در خصوص اعتبار شعارهای «عدالت محوری» وی برانگیخته است.

براستی چرا اطرافیان احمدی نژاد که قوه قضائیه رسماً آنها را به فساد مالی، جعل مدرک تحصیلی، کمرنگ نمودن نقش روحانیت در نظام، ارتباط با فرقه های انحرافی و… متهم نموده و بارها به صورت علنی در مقابل نظام و رهبری موضع گرفته اند، کماکان در حاشیه امن قرار دارند و هیچ اقدامی از سوی دولت علیه آنها صورت نمی گیرد؟

شاید بتوان پاسخ این سئوال را در شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری جستجو کرد، شعارهایی که گویا اکنون در حال تحقق است: «وقتی قدرت، ثروت و فرصتها در اختیار عده ای خاص قرار گرفت مگر دیگر اجازه می دهند که کسی بیاید که بخواهد عدالت را بر پا کند.»!

شاید هم باید سرنخ جریان را در کرامات و عنایات خاص اطرافیان احمدی نژاد جست؛ وقتی که آقای رحیمی سال ۱۳۸۵ در اجلاس سالانه مدیران دیوان محاسبات فرمودند: «در سوریه یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری دیگر بیاید، آن احمدی نژاد بود.»!