به گزارشافکارنیوز، آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی در سال۱۲۶۸ش در یکی از محله‌های قدیمی شهر تهران(سنگلج) و در یک خانواده روحانی پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش آیت‌الله حاج شیخ علی لنکرانی از عالمان و مجتهدان طراز اول تهران به شمار می‌آمد. پدربزرگ و جد بزرگ وی نیز از مجتهدان سرشناس زمان خود بودند.

خاندان لنکرانی نسل ‌در نسل حدود چهارصد سال رهبری دینی، مذهبی و سیاسی مردم را بر عهده داشتند. شیخ حسین دوران کودکی را در چنین خاندان علمی، معنوی و جهادی پشت سر گذاشت. وی خواندن و نوشتن و بخشی از مقدمات علوم اسلامی را نزد پدر و بخشی دیگر را در محضر استادان حوزه علمیه تهران فراگرفت. سپس به نجف اشرف هجرت کرد. در نجف تحصیلات خود را تا رسیدن به اجتهاد ادامه داد. وی علاوه بر علوم حوزه در سایر علوم نیز اطلاعات لازم و کافی داشت و با زبانهای انگلیسی، روس و عربی نیز آشنا بود.

شیخ پس از بازگشت به وطن به ترویج فرهنگ اهل بیت و نشر تفکر جهاد و مبارزه بر ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی پرداخت. در اعتراض به قرارداد خفت‌بار۱۹۱۹شیخ حسین به عنوان یک روحانی جوان(بیست‌ ساله) و مبارز در برابر این خیانت تاریخی ایستاد. ایشان در ردیف شخصیتهایی بود که در برابر جمهوری‌خواهی دروغین رضاخان ایستاد و برای افشای ماهیت آن اقدام به انتشار اعلامیه‌ای کرد. لنکرانی از اعضای فعال جمعیتی بود که به خاطر حمایت از انقلاب عراق و آزادی حرمین شریفین و بین‌النهرین از دست بیگانگان تشکیل شد.

در سال۱۳۰۳در جهت انجام وظیفه تاریخی و دینی خود اقدام به راه اندازی روزنامه‌ای تحت عنوان اتحاد اسلام کرد و در پی فعالیتهای ضد استعماری و انقلابی از سوی رضاخان چندین بار تبعید شد.

لنکرانی در انتخابات دوره چهاردهم از حوزه انتخابیه اردبیل به مجلس راه یافت. وی در غالب اقدامات از جمله لغو امتیاز مالی اقتصادی دکتر میلسپو مستشار آمریکایی و رئیس کل دارایی وقت، رد پیشنهاد کمیسیون سه جانبه روس انگلیس آمریکا(کمیسیون قیمومت)، مخالفت ناموفق با تصویب طرح تعویق انتخابات دوره پانزدهم تا تخلیه ایران از قشون خارجی، ارائه و طرح و برنامه دقیق جهت پایان یافتن غائله آذربایجان شرکت داشت.

شیخ با علما و شخصیتهای مبارزی چون آیت‌الله کاشانی و نواب ‌صفوی ارتباط داشت و تلاشهای ضد استعماری و ضد استبدادی آنها را تایید می‌کرد. آشنایی وی با امام نیز از سالهای۱۳۲۳آغاز شد و با اینکه از نظر سنی دوازده سال از امام بزرگتر بود و چندین سال سابقه مبارزاتی داشت ولی به شدت تحت تأثیر شخصیت علمی، اخلاقی و انقلابی امام بود. حضرت امام نیز به وی به دید احترام می‌نگریست و از افکار و اندیشه‌های سیاسی او بهره می‌گرفت.(۱)

اسفند۱۳۴۱طرح آمریکایی «انقلاب سفید» شاه با مخالفت سرسختانه علما و آزادیخواهان و به تبع آنها مردم روبه‌رو شد و توالی آن به تشدید مبارزه قهر‌آمیز مردم تحت رهبری امام و مراجع تقلید با اساس رژیم انجامید. لنکرانی نیز منتظر فرصت بود تا گامی قاطع در جهت اصلاح اوضاع برداشته شود به همین خاطر همه توانش را در انتقال تجربیات مبارزات۵۰ساله خویش به امام و حمایت جدی از وی به کار بست.

لنکرانی نزدیک به یک هفته پیش از۱۵خرداد با امام در قم دیدار داشت و راجع به ضرورت و کیفیت مبارزه با رژیم تبادل نظر کرد. خانه وی نیز در تهران محل رفت و آمد مبارزان و مرکز پخش اخبار و دستورهای مربوط به نهضت بود. شب۱۵خرداد، لنکرانی تصویر امام را در تیراژی بسیار وسیع در تهران چاپ کرد و روز بعد در میان تظاهرکنندگان که از میدان شاه(قیام فعلی) به سمت دانشگاه می‌رفتند پخش نمود. پیرو این اقدامات در۲۰خرداد۴۲توسط فرمانداری نظامی دستگیر و روانه زندان شد و اواخر تیر همان سال آزاد گردید.(۲)

گفته می‌شود که نعمت‌الله نصیری(رئیس شهربانی کل کشور در جریانات۱۵خرداد) در آن حادثه به شاه گفته بود. «بر ما مسلم است که بلوای تهران، عمدتاً زیر سر آیت‌الله لنکرانی است، اما وی با تردستی و زرنگی هیچ مدرکی از خود به جای نگذاشته است»!

پس از تصویب کاپیتولاسیون در مجلس به شهادت ناظران عینی و پیش از ایراد نطق کوبنده امام بر ضد لایحه مذکور و وکلای مجلس فرمایشی، متن مذاکرات مجلس از ناحیه لنکرانی تهیه و جهت اطلاع کامل و دقیق امام و برخی دیگر از مراجع، به قم فرستاده شده بود و این اولین و آخرین اخبار سیاسی مهم ارسالی از سوی ایشان به قم و دیگر بلاد نبود.(۳)

پس از تبعید امام به ترکیه لنکرانی ضمن ادامه ارتباط با ایشان، با رجال نهضت نظیر آیت‌الله سعیدی و ربانی‌شیرازی جلسات مستمر گذاشته به بحثو مذاکره پیرامون مسائل جاری کشور می‌پرداخت و در همین راستا، عناصر حوزه و دانشگاه و بازار را به مبارزه دلگرم و امیدوار می‌ساخت و به جهت ادامه ستیز با رژیم ستم‌شاهی تحریک می‌کرد.(۴)

پس از پیروزی انقلاب اسلامی شیخ حسین به رغم کهولت سن و ضعف مفرط مزاج و گرفتاری به انواع و اقسام بیماریهای مزمن از تأیید مقام رهبری و تعقیب اساس نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی باز نایستاد واز هیچگونه کمک فکری دریغ نداشت و نظرات سیاسی نظامی ایشان به‌طور مستقیم و غیرمستقیم گاه حتی در شورای عالی دفاع مطرح و مورد بررسی قرار می‌گرفت.(۵)

سرانجام آیت‌الله شیخ حسین لنکرانی پس از حدود یک قرن زندگی پربار و مبارزه بی‌امان با استعمار خارجی و استبداد داخلی در۱۸خرداد۱۳۶۸دعوت حق را لبیک گفت و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.(۶)



۱. گلشن ابرار، ج۶، قم: نشر معروف،۱۳۸۵، ص۲۵۹-۲۷۰

۲. علی ابوالحسنی(منذر)، روابط و مناسبات آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی و امام خمینی۱۳۲۴-۱۳۶۸، قسمت اول، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۱و۲۲(بهار و تابستان۱۳۸۱)، ص۹۵و۹۸.

۳. نگاهی بر زندگانی بزرگمرد دین و سیاست: آیت‌الله حاج شیخ حسین لنکرانی،[بی‌جا: بی‌نا،۱۳۷۰؟]، ص۲۸و۲۹

۴. علی ابوالحسنی(منذر)، قسمت دوم، تاریخ معاصر ایران، س۶، ش۲۳(پاییز۱۳۸۱)، ص۱۴

۵. نگاهی بر زندگانی…، ص ۳۰و۳۱

۶. گلشن ابرار، ص۲۷۷