به گزارش افکارنیوز، حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت:


۱ - مدیر رستوران را صدا کرد و گفت؛ لطفا نگاهی به این ظرف سوپ بیندازید! مدیر رستوران نگاهی کرد و پاسخ داد؛ من که چیز غیرعادی و دور از انتظاری نمی‌بینم. آیا اشکالی پیش آمده که باعثنگرانی شما شده باشد؟ مشتری به مگسی که درون ظرف سوپ افتاده بود اشاره کرد و پرسید؛ یعنی حضرتعالی وجود این مگس را درون ظرف سوپ غیرعادی و نگران‌کننده نمی‌دانید؟! مدیر رستوران لبخندی بر گوشه لب‌هایش نشاند و گفت؛ ای آقا! شما چقدر سخت‌گیر و بی‌گذشت هستید! مگر این مگس چقدر سوپ می‌تواند بخورد که به خاطر آن اینهمه ابراز نگرانی می‌کنید؟! قدری تساهل و تسامح داشته‌باشید! و مشتری در حالی که از بی‌خیالی و یا کم‌فهمی مدیر رستوران تعجب کرده بود گفت؛ مشکل بنده مقدار سوپی نیست که این مگس خواهد‌خورد، مشکل آن است که سوپ را آلوده و غیرقابل خوردن می‌کند!


گفته‌اند - و حکیمانه گفته‌اند - که «در مثل مناقشه نیست» چرا که تمثیل و توسل به «مثل» برای نزدیکی و تقریب ذهن به موضوع مورد بحثاست و بدیهی است آنچه در تمثیل آمده است با مصداق بیرونی آن متفاوت است و اگر اینگونه نبود، تمثیل، یعنی انتخاب قالب دیگری برای بیان موضوع و رساندن منظور به مخاطب معنی نداشت و لزومی هم.


۲ - این روزها، برخی از اصحاب فتنه و شماری از مدعیان اصلاحات - و ‌نه آن‌بخش از طیف اصلاح‌طلبان که سلیقه‌ای متفاوت دارند و در دایره نظام تعریف می‌شوند - ساز فریبکارانه‌ای را در دو دستگاه موازی کوک کرده و به صدا درآورده‌اند که مگر سران و عوامل فتنه چه گناه و جرم نابخشودنی و بزرگی را مرتکب شده‌اند که بازگشت آنها به بدنه تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نظام ممنوع اعلام شده است و دیگر آن که؛ اگر فتنه ۸۸ را «مرده» و سران فتنه را مهره‌های سوخته دشمن می‌دانید، چرا از حضور آنان در پست‌ها و مراکز نظام ابراز نگرانی می‌کنید؟! در این خصوص گفتنی است که؛


الف: اصحاب فتنه درباره جرایم و جنایات فتنه‌گران که «وطن‌فروشی» تحت مدیریت مثلثآمریکا و اسرائیل و انگلیس گویاترین و مستندترین مصداق آن است به شگرد «حرکت از پله دوم» متوسل شده‌اند با این توضیح که فرض کنید در یکی از خیابان‌های تهران شاهد صحنه‌ای هستید که در آن، شخصی سیلی محکمی به گوش شخص دیگری می‌زند. با مشاهده این صحنه چه احساسی خواهید داشت؟ به طور طبیعی و در قضاوتی عجولانه، شخص سیلی خورده را مظلوم تلقی خواهید کرد. اما این صحنه فقط پله دوم ماجراست و پله اول آن که همین شخص سیلی خورده ساعتی قبل و در خیابانی دیگر، با دشنه به شماری از مردم کوچه و خیابان حمله کرده و ضمن ضرب و شتم و قتل تعدادی از آنها، اموال آنان را نیز به سرقت برده است. حالا درباره صحنه‌ اولی که مشاهده کرده بودید چه قضاوتی خواهید داشت؟! آیا هنوز هم شخص سیلی خورده را مظلوم! می‌دانید؟ و یا در پاسخ به ندای وجدان خویش، فریاد برمی‌آورید و صدا به اعتراض برمی‌دارید که چرا این جرثومه فساد و تباهی را به جرم جنایت و قتل انسان‌های بی‌گناه قصاص نمی‌کنید و تنها به یک سیلی اکتفا کرده‌اید! کدام انسان عدالت‌خواه برخوردار از وجدان پاک قضاوتی غیر از این خواهد داشت؟! کسانی که جز این فکر می‌کنند، در قضاوت میان قاتل غارتگر و مقتول غارت شده، جانب قاتل غارتگر را گرفته‌اند و هیچ حالت دیگری قابل تصور نیست.


۸ دیماه ۱۳۸۸ در بخشی از یک یادداشت با عنوان «رد پای یزید از آن عاشورا تا این عاشورا» آورده بودیم؛
«کاش از میان بودجه‌های فراوانی که همه ساله - بخوانید همه ماهه و گاه‌هر‌هفته - برای تشکیل سمینارها و همایش‌های رنگارنگ هزینه می‌شود و بسیاری از آنها تشریفاتی و کم‌فایده و یا اساسا بی‌فایده هستند، بودجه اندکی نیز به اهدای یک جایزه اختصاص داده می‌شد. جایزه برای کسی که بتواند با ارائه دلیل و سند و یا شاهد و قرینه‌ای قابل قبول، اثبات کند سران فتنه کارگزاران اسرائیل نیستند! و یا دستکم به یکی از اقدامات و مواضع و عملکرد آنها طی چند ماه گذشته اشاره کند که دستور‌العمل آن پیشاپیش و با صراحت - تاکید می‌شود که با صراحت و نه با اشاره و تلویح - از سوی محافل رسمی آمریکایی و صهیونیستی صادر نشده باشد. کیهان طی چند ماه گذشته اسناد غیرقابل انکاری را با ذکر مأخذ و منبع آن منتشر کرده است که در وابستگی سران فتنه به محافل صهیونیستی و نقش آنها به عنوان ستون پنجم اسرائیل در داخل کشور جای کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد. با استناد به همین اسناد بود که کیهان مسیر حرکت جریان فتنه را گام به گام و پیش از وقوع آن پیش‌بینی می‌کرد. باور نمی‌کنید؟! به نسخه‌های کیهان مراجعه کنید. تمامی این اسناد به آسانی قابل دسترسی است.»


گفتنی است کیهان ۳ روز قبل از انتخابات ۸۸ - بر اساس فرمول جین‌شارپ برای کودتاهای مخملی که سران فتنه ماموریت اجرای آن را برعهده داشتند - تیتر اول خود را به این پیش‌بینی اختصاص داده و با تأکید بر اینکه «این هشدار جدی است» آورده بود؛ «آخرین پرده سناریوی افراطیون، آشوب پس از شکست.» همان روز یکی از مسئولان محترم نظام در تماسی با نگارنده گلایه کرد که این پیش‌بینی از کجاست؟ و هنگامی که فرمول از قبل اعلام شده کودتاهای مخملی و مسیری را که فتنه‌گران مرحله به مرحله در آن حرکت کرده بودند به ایشان ارائه دادم با تعجب پرسید: آیا واقعاً در پی آشوب هستند. پاسخ این بود که بمانید و ببینید…


سران فتنه به طور آشکار و بدون پرده‌پوشی یا انکار، با بهایی‌ها، سلطنت‌طلبان، منافقین، مارکسیست‌ها و تمامی گروه‌ها و جریانات تروریستی و مخالف اسلام و نظام ائتلاف کرده بودند، آنها مطابق اسناد موجود، نسخه کودتای مخملی و برگرفته از صهیونیست‌ها نظیر جرج سوروس، جین شارپ، مایکل لدین و… را دنبال می‌کردند. مثلثآمریکا، اسرائیل و انگلیس، با صراحت از سران فتنه حمایت مالی، تبلیغاتی و تدارکاتی داشتند، تا آنجا که مقامات رژیم صهیونیستی از آنها با عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» یاد کردند، نتانیاهو، آنان را سربازان اسرائیل نامید که به نمایندگی از رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران درگیر شده‌اند، اوباما، حمایت از فتنه‌گران را یکی از اصلی‌ترین محورهای استراتژیک آمریکا برای مقابله با اسلام و نهضت‌های اسلامی نامید، فتنه‌گران روز عاشورا، آشکارا به ساحت مقدس این روز اهانت کردند، صف نمازگزاران ظهر عاشورا را سنگباران کردند، مسجد را به آتش کشیدند، روز قدس به نفع اسرائیل شعار دادند، روز ۱۳ آبان، به حمایت از آمریکا عربده کشیدند و… آیا این همه زشتی و پلشتی نفرت‌انگیز و مقابله آشکار با اسلام و انقلاب و ائمه‌اطهار‌(ع) و مردم مسلمان و… قابل انکار است؟ … و دهها و صدها نمونه دیگر از این دست که فقط فهرست آن مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است.


اصحاب فتنه که جنایات یاد شده را نمی‌توانند انکار کنند، ترجیح می‌دهند ماجرای سران فتنه را از پله دوم آغاز کنند! شاید با این توهم که وطن‌فروشی آنان در اذهان عمومی به فراموشی سپرده شده است! و یا این امید واهی که نسل در راه، از آن بی‌خبر بماند.


ب: درباره این بخش از توهم‌پراکنی اصحاب فتنه که می‌گویند؛ «اگر فتنه ۸۸ مرده است و سران و عوامل آن مهره‌های سوخته هستند چرا نگران بازگشت آنها به درون نظام هستید»! باید به تمثیل صدر این یادداشت اشاره کرده و گفت که آنان واکنش غیرتمندانه مردم نسبت به وطن‌فروشی و جنایات خود را در حماسه چند ده میلیونی ۹ دی دریافت کرده و می‌دانند که خیانت آنها از سوی مردم فراموش شدنی و داغ ننگی که بر پیشانی دارند پاک شدنی نیست و بازگشت آنان به صحنه تنها به دو علت ممنوع است. اول؛ این که باید به مجازات سنگین وطن‌فروشی برسند که فعلا بنا به مصالحی به تعویق افتاده است و دوم؛ آن که با حضور خود، عرصه را آلوده می‌کنند و در هر نقطه‌ای از پست‌ها و مراکز تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز نظام که حضور پیدا کنند، بار دیگر - بخوانید برای چندمین بار - دست به خیانت و جنایت می‌زنند، آنها علی‌رغم آنهمه اسناد آشکار و غیرقابل انکار و شواهد ملموس و محسوسی که از وطن‌فروشی آنان در دست است، هنوز هم حاضر به نفی گذشته ننگین خویش نیستند. چرا؟! نه‌اینکه افراد مقاومی باشند، بلکه بیم آن دارند که به مجرد نفی پادویی خود برای مثلثآمریکا و انگلیس و اسرائیل، اسناد بیشتری از آلودگی آنان به خیانت از سوی سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای یاد شده و برخی سران سازشکار عرب فاش شود. زیرا می‌دانند که برای مدیران بیرونی فتنه ۸۸ ارزشی بیشتر از «مهره‌سوخته» و فسیل شده ندارند. آنها هنوز به بیرون وابسته‌اند.


یکی از مضحکترین ترفندهای اصحاب فتنه برای سرپوش گذاشتن بر ننگ خیانت به مردم و انقلاب آن است که ادعا میکنند، سران و عوامل فتنه ۸۸ به نتیجه انتخابات اعتراض داشتهاند و توضیح نمیدهند که چرا از پیمودن راه قانونی و از جمله بازشماری صندوقهای رأی طفره رفتند و به این پرسش پاسخ نمیدهند که مگر حضرت امام(ره) انتخابات را برگزار کرده بود که تصویر مبارک ایشان را پاره کردند و تقصیر مسجد چه بود که آن را به آتش کشیدند؟! و چرا از ماهها قبل از انتخابات به دامان دلارهای ارسالی ملک عبدالله آلسعود و راهنمایی جرج سوروس صهیونیست و دستورالعمل مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس متوسل شده بودند؟! و در این میان عاشورا چه تقصیری داشت که به ساحت مقدس آن اهانت ورزیدند؟! و دهها چرای دیگر که... و در این باره باز هم گفتنیهایی است که میگذاریم و به نوبت دیگری میسپاریم. اما، انصاف نیست این هشدار را وانهیم که حضور و نفوذ اصحابفتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ بزرگترین خطری است که دولت محترم یازدهم را تهدید میکند، آنان به صراحت اعلام کردهاند که دولت یازدهم را به چشم رحم اجارهای! مینگرند و...!