در روزشمار خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در تاریخ ۲۹ تیر۱۳۶۷، آمده است:

در منزل بودم. به امور جنگ پرداختم. دشمن در مهران و غرب پیرانشهر تحرکاتی داشته که سرکوب شده است. یک مورد بمباران از دو طرف بوده؛ ما تأسیسات برق سد دوکان را و عراق تلمبه خانه باغ ملک را۱ /
شورای امنیت[سازمان ملل] از دو طرف خواسته که تا زمان رسمی شدن آتش بس خویشتنداری کنند. آقای[علی] فلاحیان[قائم مقام وزیر اطلاعات] آمد و نتیجه بازرسی شکست در مهران را آورد که ارتش و سپاه را مقصر می داند و درباره بازرسی فرماندهی مذاکره شد. قرار شد حکمی به نام ایشان صادر شود.

آقای موسوی زادگان معاون وزارت[اطلاعات] را آورده بود که پیغامی از طرف آمریکایی ها داشت. آنها برای رسیدن به روابط رسمی با ایران حاضرند هم نیازهای تسلیحاتی و هم طلب های ما را بدهند و هم در جهت متجاوز شناخته شدن عراق کوشش کنند. گفتم فعلاً روی سومی کار شود، اگر صادق بودند درباره موارد دیگر صحبت می کنیم و فعلاً مصلحت نیست که هیچ گونه تماس رسمی با آنها باشد. معلوم نیست صادق باشند و ضمناً از ما هم می ترسند که در جریان انتخابات آنها، رسوایی سیاسی برایشان درست کنیم. ظهر بستگان مهمانمان بودند.

پیام مفصل امام راجع به حج و سالگرد فاجعه خونین مکه، امروز در اخبار خوانده شد؛ خیلی قوی و پر محتوی است و راجع به پذیرش قطعنامه شورای امنیت مطالب جالبی آورده بودند و مسئولیت را به عهده گرفتند ۲ / من و عفت حسابی گریه کردیم. لابد خیلی ها گریسته اند و تا حدودی جلوی عکس العمل افراد تند و ناراحت را خواهد گرفت.

با[غلامرضا] آقازاده[وزیر نفت] درباره صدمات وارده به تأسیسات نفتی دیروز و امروز صحبت کردم؛ کم نیست. عراق می خواهد مشکل سوخت برای ما درست کند.

عصر آقای محسن رضائی آمد. ناراحت است. کمی گریه کرد. دلداریش دادم. آماده استعفاء است؛ گفتم در سمت خود بماند. قرار شد فردا مصاحبه تلویزیونی داشته باشد که شایعه بازداشت رد شود و برای بچه های سپاه هم روحیه بیشتر بشود. پیشنهاد داشت از زید در خاک عراق عقب نشینی کنیم؛ پذیرفتم. احتمال حمله دشمن است.

آقای[سیروس] ناصری اطلاع داد فردا ده نفر مأمور سازمان ملل به سوی ایران حرکت می کنند و بیانیه شورای امنیت در مورد سقوط ایرباس هم صادر شده است. تیمسار شهبازی آمد؛ نظر مخالف با انحلال ستاد مشترک دارد.

۱ - پس از آنکه ایران قطعنامه را پذیرفت، عراق با بهانه جویی‌های متعدد تهاجم خود را ادامه داد تا با تصرف خرمشهر و باخرتان، از موضع برتر و به عنوان طرف پیروز بر سر میز مذاکرات صلح بنشیند و بتواند خواسته‌های خود را تحمیل کند، بدین منظور در تاریخ ۳۱/۴ / ۱۳۶۷، ارتش این کشور عملیات گسترده‌ای را با استعداد ۶ لشکر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز با هدف دستیابی به جاده اهواز – خرمشهر و سپس تهدید خرمشهر، آغاز کرد.

در پی این اقدام دشمن، امام خمینی به سپاه پاسداران هشدار داد که از دست دادن خرمشهر به معنای فروپاشی سپاه است. این هشدار نشان دهنده حساسیت فوق‌العاده وضعیت بود. در خوزستان جنگ بسیار شدید و سختی در گرفت، در سه روز دشمن دوبار برای تصرف جاده اهواز – خرمشهر حمله کرد ولی هر بار با مقاومت نیروهای سپاه و بسیج عقب رانده شد. در تاریخ ۳/۵ / ۱۳۶۷ هم زمان با حمله به جنوب، ارتش عراق در جبهه میانی از قصر شیرین تا مهران نیر حمله کرد و برای هجوم سازمان منافقین در آن منطقه زمینه لازم را فراهم آورد.

سپس هجوم نیروهای ضد انقلابی مجاهدین خلق(منافقین) به منطقه باختران(کرمانشاه) شروع شد. این نوعی آزمایش بقای اقتدار امام و مشروعیت نظام پس از قبول قطعنامه بود. وقتی حضور گشترده مردم در جیهه‌های جنوب و غرب، حملات دشمن را در هم کوبید و مردم نشان دادند که جمهوری اسلامی قادر است یک بار دیگر همه چیز را از ابتدا شروع کند، عراق نیز از اینکه بار دیگر در باتلاقی که هشت سال در آن سرگردان بود، وارد شود، صرف نظر کرد و به بهانه جویی در مورد برقراری آتش بس پایان داد.

۲ - در این پیام آمده است: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادثو عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم… در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خون‌ها و شهادتها و ایثارها چه شد؟ اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است، حوادثزمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه ای وارد نمی سازد.

و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است… خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند … من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.

اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش می کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولی دورنمای حوادثرا نمی توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود. و هنوز دشمن از شرارت ها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جویی‌ها به همان شیوه‌های تجاوزگرانه خود ادامه دهد… فعلاً چون گذشته تمامی نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه‌ها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموری تهای خود ادامه دهند.

در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم، برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت… در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات وعواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست … من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته ای که تذکر آن لازم است، این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته اند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است.»

← کتاب، «صحیفه امام»، جلد بیست و یکم، صفحه ۷۴، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). متن کامل این پیام در بخش ضمایم همین کتاب درج شده است.

منبع متن روز شمار: كتاب كارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۷ پایان دفاع، آغاز بازسازی - دفتر نشر معارف انقلاب