به گزارش افکارنیوز، رجزخوانی را به معنای فخرفروشی و تعریف از شجاعت و شرافت خود در حین نبرد تعریف کرده‌اند. به زبان امروزی رجزخوانی نوعی تکنیک رسانه‌ای برای تضعیف روحیه حریف است که اتفاقا از میزان تاثیرگذاری زیادی بر مخاطب هم برخوردار است. به همین جهت است که مجموعه رسانه‌های دشمن اعم از بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان و فاکس و همه لشکر تبلیغاتچی از ابتدای مواجهه لشکر خون‌آشامان چندملیتی متشکل از داعشیان و اعضای جبهه النصره سوریه و القاعده و باقیمانده حزب بعثو سایر وحوش فرامنطقه‌ای اعم از شهروندان اروپایی - آمریکایی؛ رپرتاژهای متنوع و مختلفی درباره میزان خشونت‌ورزی و بی‌اخلاقی این حرامیان ضبط و پخش کرده‌اند. هدف غایی همه این رجزخوانی‌ها این است که به مخاطبان وحشت‌زده جهانی بفهمانند این لشکر با آنچه تاکنون از جنگ و نظامیگری شنیده‌اید تفاوت دارد و به کل خالی از اخلاق است.

به همین دلیل است که ارتش از هم گسیخته داعش با آن چهره‌های قرون وسطایی که انگار هم‌اکنون از دالانی تاریخی به عصر ماشین وارد شده‌اند، از مجرب‌ترین مستشاران آمریکایی و انگلیسی برای ساخت فیلم‌های ژانر وحشت سر بریدن و سوزاندن بیگناهان استفاده می‌کنند. طبیعتا چنین لشکر بی‌اخلاقی تنها قادر به جذب بیماردلان سادیسمی است و نمایه‌ای کریه و غیرجذاب از اسلام آمریکایی به نمایش می‌گذارد. همین موضوع بر اهمیت معرفی مجاهدان شجاع‌دل داعش‌کش به‌عنوان نمایندگان لشکر با اخلاق و معتقد به اصول اسلام سیاسی ناب محمدی(ص) می‌افزاید. کما اینکه حزب‌الله لبنان با ساخت برنامه‌های مستند متنوع و جذاب موفق شد چهره حقیقی مردان با ایمان، نرمخو، اخلاق‌مدار و در عین حال باصلابت، حرفه‌ای و دلاورش را به خوبی با زیرنویس عبری و انگلیسی به جهانیان معرفی کند. اکنون نوبت ایرانیان است و «وطن امروز» نیز در این مسیر قدم خواهد زد؛ ان‌شاءالله!

لقب: ضرغام المیادین
محمودرضا بیضایی، فرمانده دسته‌ای نه‌چندان مشهور از لشکر ایمانی حاج قاسم سلیمانی بود؛ لشکری که تنها با داوطلبان ملی و فراملی سر و کار دارد و لباس فرمش هیچ نشانی از ملیتی واحد ندارد. بیضایی استاد نظامی داوطلبانی از ملیت‌های متنوع بود و از جانب همرزمانش ملقب به «ضرغام المیادین» بود. هیچ کس نمی‌داند چند داعشی یا وحشی خونخواری را که متعرض زنان و مردان و کودکان سوری شده بودند از پا درآورده است، چرا که در میان لشکریان اهل حق ملاک برتری تقواست و مهارت‌های ایمانی حتی بر توانایی‌های نظامی نیز برتری دارد. تفاوت تک‌تیرانداز ایرانی و «American Sniper» نیز در همین روایت‌های هالیوودی و نوع نگاه به جنگ است. ضرغام المیادین شیر دلاوری بود که هرگز از میادین نبرد نمی‌گریخت! شهید بیضایی را همرزمان شجاعش اینگونه توصیف می‌کنند.

متخصص در امور نظامی بود و به چندین زبان تسلط داشت. عربی را به گویش‌های مختلف صحبت می‌کرد و در استراتژی نظامی زبانزد بود. مهارت نظامی، سیمای بهشتی و اخلاقیات به‌یادماندنی محمودرضا از دسته‌اش تصویری به‌یادماندنی، خط‌شکن و فاتح ساخته بود. راز شهرت کم‌نظیرش در لشکر قاسم سلیمانی پس از عروج آسمانی‌اش برملا شد. آنگاه که در کمتر از یک سال هر آنچه درباره جنگ سوریه و پیشروی جبهه حق در مسیر آخرالزمانی مکتوب کرده بود به واقعیت پیوست.

نمادی از لشکر ایمانی خمینی
فهم صحیح محمودرضا بیضایی از خط امام او را به نماینده فراملی خمینیسم در جبهه نبرد تبدیل کرده بود و مگر نه این است که جنگ ما جنگ عقیده است و آنان که ایمان به مسیر داشته باشند از قدرت ارائه تحلیل‌های فرازمانی برخوردارند! پس همان میزان که گره‌گشایی از پیش‌بینی آخرالزمانی شجاع‌دلان لشکر حق مستلزم بصیرت و موقعیت‌شناسی است، به شناخت امام خمینی وابسته است که با صدور یک‌تنه انقلاب اسلامی، زمینه‌ساز تشکیل لشکر فراملی اسلام شد.
صدور انقلاب اسلامی با وقوع آن ملازمت دارد. انقلاب اسلامی به رهبری مردی به پیروزی رسید که برای معرفی نهضت خود، از نسبت آن با راه انبیا سخن می‌گفت. هر چند به قول سید شهیدان اهل قلم، در جهان امروز سخن گفتن از یاد و راه انبیا بسیار عجیب می‌نماید و شیطان‌زده‌ها آن را اساطیر پیشینیان می‌پندارند! اما انبیای اولوالعزم همگی نهضتی جهانی داشته‌اند و از این رو نمی‌توان از نسبت انقلاب اسلامی با نهضت انبیا سخن گفت و از جهانی شدن آن سخنی به میان نیاورد.

اگر نهضت انبیا را از عقبه تاریخی انقلاب اسلامی حذف کنیم، انقلاب اسلامی جز در بعضی شئون، تفاوت ماهوی با سایر انقلاب‌ها پیدا نمی‌کند و می‌توان درباره آن گفت که چیزی بیش از یک تغییر رژیم نبوده است و آنگاه می‌توان آن را همچون تحلیلگرهای بی‌بی‌سی فارسی «انقلاب بهمن ۵۷» نامید. صدور انقلاب اسلامی تعبیری است که از لسان مبارک امام خمینی(ره) به ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی راه یافته است لذا فهم صحیح این تعبیر نیز خود مستلزم شناخت صحیح از امام(ره) است.

تصویرسازی از یک اسطوره
غیر از این باشد شیفتگی مجاهدان و فرماندهان ایرانی و عراقی و لبنانی و افغان و هزار و یک دسته و گروه دیگر به یک مسیر واحد را با هزار تحلیل رنگارنگ نیز نمی‌توان توجیه کرد. رابطه میان مجاهد نیجریه‌ای که ذیل تصویر ده‌ها بار بازنشر شده «شهید بیضایی» می‌نویسد «اللهم ارزقنا» حتی با تحلیل‌های حسینی نیز تعبیر نمی‌شود، چرا که حتی از شیعه بودن او اطمینان ندارم! کما اینکه در لشکر جبهه حق، شیعه و سنی و عصائب اهل حق و علوی در کنار هم زیر یک بیرق می‌جنگند و داعشی شکار می‌کنند بی‌آنکه در اقتدا به امامی واحد در صلات جماعت شک و شبهه داشته باشند. پس از ما نخواهید که از شهادت شجاع‌دلان لشکر ایمانی قاسم سلیمانی همچون هالیوود «زندگینامه جنگی درام» بسازیم چرا که پیش از این به صفحات «ارتش رژیم غاصب صهیونیستی» در شبکه‌های اجتماعی سرک کشیده‌ایم و می‌دانیم ارتش اسرائیل نیز به نوعی دیگر همچون داعش مروج «جهاد نکاح» است اگرنه جنگ چه نسبتی با سیمای دخترکان و مانکن‌های چندملیتی با یونیفورمی واحد دارد؟!

اینک آخرالزمان!
شهید سیدمرتضی آوینی بر دیوارهای کوچه کوچه‌های تاریخ برای ما نوشته است که «بر خلاف آنچه که بسیاری می‌پندارند آخرین مقاتله ما به مثابه سپاه عدالت نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپا‌تر است.» و ما حواسمان جمع است! اسلام آمریکایی، آخرین جبهه ماست و اگر شیمون پرز اعتراف کرده است که خاورمیانه روی انگشت اشاره «حاج قاسم» می‌چرخد، اعترافی از سر اعتراض کرده و اعتراض او ریشه در این واقعیت دارد که القاعده و جبهه النصره و داعش و گروه‌های تکفیری ریز و درشت دیگر منطقه به نفع امنیت اسرائیل و شکسته شدن جبهه مقاومت اسلامی می‌جنگند و حاج قاسم ما با سربازان آخرالزمانی شجاع دلش، این جبهه را به نفع مقاومت اسلامی بهم ریخته است.

محمودرضا به‌عنوان عضوی از این لشکر آخرالزمانی، دشمن را خوب شناخته بود. پیگیری‌های مکرر اسناد عربی - انگلیسی جنگ تموز حزب‌الله و اسرائیل به تایید برادرش برای او بسیار جدی بود. برای بیضایی مهم بود که در مستندات صهیونیست‌ها رسما ثبت شده بود که نظامیان‌شان در صحنه نبرد اغلب از پشت زخم خورده بودند. این یعنی از مبارزه‌ای که ایمان در آن به حساب نیاید در مواجهه با مرگ باید پشت به معرکه گریخت! چه اهمیت دارد که ارتش اسرائیل را قوی‌ترین و مجهزترین بخوانند و از پس تحلیل عکس‌های دخترکان بزک کرده یونیفورم‌پوش صفحه IDF برنیایند و سوار بر مرکاوا از میدان نبرد بگریزند؟

کربلا، کربلا، ما داریم می‌آییم
امام‌(ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است. او در زمره عالمان و زاهدانی که در زمان غیبت کبری پیوندی با جهاد و شهادت و مبارزه ندارند، نبود. امام(ره) انتظار را با مبارزه درآمیخته بود؛ از یکسو اهل دعای عهد و دعای فرج بود و از یکسو می‌گفت: «اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آنها خواهیم ایستاد» و پنجه در پنجه مستکبران عالم انداخته بود. امام خطاب به بسیجیان خود می‌گوید در فکر ایجاد «حکومت جهانی اسلام» باشند اما صدور انقلاب اسلامی را به‌عنوان مقدمه تشکیل حکومت جهانی اسلام از جنس صدور دموکراسی غربی نمی‌دید که به کمک بمب‌های هواپیماهای بدون سرنشین به بیابان‌های افغانستان و عراق صادر شود.

آنچه در صدور انقلاب اسلامی در ۳ دهه‌ای که از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گذرد به کمک ما آمده است، اخلاص امام(ره) و فطرت الهی مخاطبان او بوده است که محاسبات دیجیتالی غرب تاکنون راهی برای سد کردن آن نیافته است. اگر چه غرب همواره تلاش ما در جهت صدور انقلاب اسلامی را توسعه‌طلبی، دخالت در امور کشورها، حمایت از تروریسم و… القا کرده اما تبلیغات جهانی غرب علیه انقلاب اسلامی، دوستداران انقلاب را تا امروز از داخل شدن در جبهه حق باز نداشته و از گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در میان آنها جلوگیری نکرده است. امام خمینی(ره) در پیام پذیرش قطعنامه پاسخ محکمی به شائبه توسعه‌طلبی داده‌اند:

«ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین‌الملل اسلامى‌مان بارها اعلام کرده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مى‌گذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مى‌کنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه‌هاى فاسد صهیونیزم، سرمایه‌دارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایى را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول‌الله – صلى‌الله علیه وآله وسلم – را در جهان استکبار ترویج کنیم و دیر یا زود ملت‌هاى دربند شاهد آن خواهند بود».

لشکر در مسیر قدس!
پشت شهید بیضایی آنگاه که در محاسبه‌ای استراتژیک خبر از پیروزی اهل حق در سوریه و شکست لشکریان ابوسفیان می‌دهد به تحلیل آخرالزمانی امام خمینی(ره) گرم است. شعار «شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور» است به همان میزان دوراندیشانه و بر آمده از شعوری فرازمانی است که پیام «راه قدس از کربلا می‌گذرد» امام دل‌ها را تکان داد. چه کسی پیش‌بینی می‌کرد لشکری متحد از ایرانیان و عراقی‌ها در آینده‌ای نزدیک به جنگ با همه داشته‌های جهانی اسرائیل در منطقه‌ای آشنا بپا خیزند و نصرت الهی نیز بیش از هر زمان نصیب‌شان شود! لشکر بیضایی‌های قاسم سلیمانی را حیف است اگر با عقل محاسبه‌گر غربی وزن کنیم و بگوییم مسلح به سیستم ICBM و موشک BM - ۲۵ است که تنها در اختیار ۳ کشور آمریکا، روسیه و چین است.

ما طالب هراس آمریکا و اسرائیل هستیم اما معتقدیم هراس اصلی آنها از قدرت ایمانی لشکریان امام خامنه‌ای است و وجودش از این طریق مجلای تحقق این آیه قرآنی است که «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه‌ و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم».

امام خامنه‌ای از آنرو «قارع الاستکبار» - در هم کوبنده استکبار - است که نایب امام زمان(عج) است و هموست که ندبه‌خوان حقیقی جمعه‌‌هاست؛ «این قاصم شوکه.. المعتدین!» که اگر پای عقل محاسبه‌گر به میدان نبرد باز شود عمرو بن عبدود باید بر علی ابن ابیطالب پیروز شود و بعثی‌ها لشکر کربلای ۵ را در هم بشکنند و سومین ارتش برتر جهان در خاورمیانه، حزب‌الله لبنان را شکست دهد! جنگ ما جنگ عقیده است و لشکر سلیمانی مملو از شیران روز و پارسایان شب است. امروز روی کره زمین معتقدتر از ما کیست؟ سخن سیدحسن نصرالله خطاب به صهیونیست‌ها در خلال حرب تموز(جنگ ۳۳ روزه) عالی‌ترین سخنی است که در این باره بر زبان رانده شده: «انتم تقاتلون قوم یملکون ایمانا لا یملکه احد علی وجه الکره الارضیه».

در چنین جبهه‌ای شکست راه ندارد و هرگاه به سمت غرب تهاجم کند، غالب است و نصرت خدا هم با این جبهه است و هزاران سرباز مشابه محمودرضا بیضایی، متولد ۱۸ آذرماه ۱۳۶۰، مشتاق نوشیدن شربت شهادت، سرباز این لشکر عظیم هستند که هنوز به هم‌آوردی قوای نهایی ورود هم نکرده‌اند. از ما بهراسید که اگر به حیله عمروعاصی عریان از میدان نبرد بگریزید هم سرانجام همچون سربازان داعشی ابوسفیان در دام خواهید افتاد.