به گزارش افکارخبر، او سپس در ادامه همین گفت‌وگو درباره موضوعاتی مثل ممنوع‌التصویری لیدر اصلاحات، محدودیت‌های این جریان خاص پس از فتنه، بی‌اعتمادی‌های نظام نسبت به اصلاح‌طلبان و ضرورت تعامل بیشتر اصلاح‌طلبان با حاکمیت اظهار کرده بود: بزرگترین قدم را اصلاح‌طلبان در خرداد ۹۲ برداشتند. آنها با وجود همه محدودیت‌ها، با یک گذشت و سینه‌ای فراخ و علی‌رغم رنجیدن آقای … و ردّ صلاحیت آقای هاشمی بار دیگر وارد انتخابات شدند و در همان میدانی که نظام رقابت را به رسمیت شناخته بود، دست به انتخاب زده و سرنوشت کشور را عوض کردند.

وی افزوده بود: برداشت اصلاح‌طلبان این بود که با این اقدام هوشمندانه، نهادهای حاکمیتی متوجه علاقمندی اصلاح‌طلبان به چارچوب‌های نظام می‌شوند. ما معتقدیم فرمایشات رهبری در دعوت از همه جریان‌های سیاسی برای حضور در انتخابات و فعالیت جناح اصلاح‌طلب علی‌رغم همه محدودیت‌ها، کشور را از یک پرتگاه بزرگ نجات داد!



*در اشاره به سخنان مرعشی باید این نکته را بیان کرد که اگرچه شاید رأی دادن دوباره به یک چهره پراشتباه(در فرض تأیید صلاحیت وی!) اشتباهی دیگر باشد نه یک بی‌شرفی! اما تلاش برای رودست زدن به نظام اسلامی برآمده از خون ده‌ها هزار شهید و زحمات امام راحل یقیناً و علی‌الاطلاق یک بی‌شرفی است.

مرعشی در حالی در اشاره به محدودیت‌های اصلاح‌طلبان و بی‌اعتمادی‌های نظام نسبت به آنها از حضور این جریان خاص سیاسی در انتخابات سال ۹۲ سخن می‌گوید و آنرا بزرگترین قدم اصلاح‌طلبان معرفی می‌کند که آنرا با سینه‌ای فراخ برداشته‌اند که در آن مقطع تاریخ هرگز چنین اتفاقی رخ نداده است!

بدتر آنکه مرعشی با کنایه به حاکمیت نیز این استفهام انکاری را بیان می‌کند که فکر می‌کردیم نهادهای حاکمیتی متوجه علاقمندی اصلاح‌طلبان بشوند!(اما نشدند)

و اما درباره اصلاح‌طلبان و انتخابات سال ۹۲!

آنها قبل از این از حضور در انتخابات سال ۸۹ و مجلس نهم رسماً امتناع کرده بودند و حتی رسول منتجب‌نیا، فعال اصلاح‌طلب نیز به تازگی بیان کرد که در آن مقطع فضا مسموم! بوده است.

در موسم انتخابات سال ۹۲ و دولت یازدهم نیز جریان خاص با علم به اینکه به دلیل پرونده‌دار بودن عمده چهره‌های این جریان، نمی‌تواند کاندیدایی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ داشته باشد، بصورت بطئی و پنهان شروع به حمایت از کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی کرد.

حمایتی که البته از روز اول هم با فرض یقینی ردّ صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی صورت می‌گرفت و اساساً برای همین هم بود که جریان خاص در تمام طول سال ۹۱ و تا لحظه‌های آخر ثبت نام کاندیداها در خرداد ۹۲ از بیان رسمی اینکه «احتمال دارد آقای هاشمی کاندیدا شود» اِبا می‌کرد و راستش را به مردم نمی‌گفت. چون احتمالاً نمی‌خواست در صورت ردّ صلاحیت آقای هاشمی، ژست قهر خود با نظام را از دست بدهد.

برای مثال می‌توان به این گفته‌های علی یونسی در مصاحبه با یک روزنامه اشاره کرد که در پاسخ به این سؤال که به چه کسی رأی می‌دهید؟! اینطور گفته بود که نمی‌توانم، بگویم ولی به کسی که «مرد عبور از بحران» باشد رأی می‌دهم!

و یا عباس عبدی بعنوان منتقد مبرّز آقای هاشمی رفسنجانی در یک گفت‌وگوی تفصیلی درباره مشخصات کاندیدای احتمالی! اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲ از این گفته بود که این کاندیدا باید سه خصلت داشته باشد. با حکومت تعامل داشته باشد، بتواند رأی مردم را جلب کند و اصلاح‌طلبان هم بتوانند او را نماینده خود بدانند!

و سپس هنگامیکه خبرنگار به وی گفته بود این سه خصلت جز در هاشمی در کس دیگری جمع نمی‌شود عبدی پاسخ داده بود که نه! اصلاً منظورم هاشمی نبود!

در کنار این اظهارات اما ژست ضد انتخاباتی جریان خاص علیه نظام نیز بصورت محرزی حفظ می‌شد تا در کنار امتناع لیدر اصلی جریان خاص از عذرخواهی و یا رأی دادن وی در یک حوزه حاشیه‌ای در تهران در انتخابات ۸۹ بتواند جلوه اپوزسیونی جریانی که بیشترین نقش را در فتنه سال ۸۸ بر عهده داشت حفظ کند.

حسین مرعشی در سال ۹۱ و در خلال گفت‌وگویی با ویژه‌نامه روزنامه اعتماد، اظهار کرده بود: ‌ «به نظر می‌رسد که انتخابات آینده، انتخاباتی مدیریت شده باشد. برای همین هم من از دوستانی که انتخابات را مدیریت می‌کنند، خواهش اکید دارم که دست‌کم عنصری را بیاورند که کشور را از خطرهای واقعی دور کند.»

او همچنین در پاسخ به این سؤال که فکر می‌کنید آقای هاشمی کاندیدا می‌شود یا خیر نیز اظهار کرده بود: نه، به نظر من آقای هاشمی به این موضوع فکر نمی‌کند!

در همین زمینه حتی یکی از اصلاح‌طلبان نیز که در دولت فعلی نیز سمت بالایی دارد در نشریه توقیف شده آسمان از این گفته بود که اصلاح‌طلبان اساساً در حال تفکر هستند که در انتخابات آتی شرکت بکنند یا خیر!

و ماجرا گذشت و اصلاح‌طلبان پس از ردّ صلاحیت آقای هاشمی از سرمایه همین حرف‌ها استفاده کردند و در لاک سکوتی ظاهراً پرمعنا فرو رفتند.

آنها حتی با اینکه مؤکداً اعلام کرده بودند محمدرضا عارف کاندیدای آنها نیست؛ اما با احتمال اینکه نکند افکار عمومی تلقی این را داشته باشد که عارف کاندیدای اصلاحات است؛ وی را از عرصه بیرون بردند و در ادامه سکوت اشاره شده؛ صمٌ‌بکم به نظاره انتخابات دولت یازدهم نشستند.

جالب آنکه حتی آقای هاشمی رفسنجانی نیز از پخش بخش‌هایی از تصویر خود در فیلم انتخاباتی شیخ حسن روحانی، کاندیدای وقت انتخابات که ممکن بود حمایت از وی تلقی شود جلوگیری کرد و لیدر اصلاح‌طلبان هم بر همین سیاق، از دادن یک بیانیه رسمی خشک و خالی در حمایت از روحانی نیز امتناع ورزید.

اما ورق برگشت و روحانی در عین ناباوری توانست رأی اکثریت را بدست بیاورد و بر اریکه پاستور تکیه بزند…

رخدادی که البته در کنارش، اتفاق ناباورانه‌تری هم رخ داد و آن ادعای جمعی اصلاح‌طلبان مبنی بر حمایت از روحانی بود.

ادعایی که البته هیچ شاهد و سندی دالّ بر آن ارائه نشد و به نظر هم نمی‌رسد که اساساً چنین سندی وجود داشته باشد.

و تلخ‌تر آنکه مرعشی گویا در مصاحبه خود با ایلنا قصد کرده است کلاغ رنگ شده‌ای که جریان خاص به جای بلبل به نودولتان فروخت را به نظام هم قالب کند و از این بگوید که اگر هم توقعی از اعتمادسازی اصلاح‌طلبان هست باید به انتخابات ۹۲ نگریسته شود!

شاید قرار است سال‌ها بگذرد تا ابعاد ماجرای فتنه ۸۸ و رخدادهای پس از آن برای افکار عمومی مشکوف شود…