به گزارش افکارخبر، او افزوده است: درست است که روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری و حتی پس از آن خود را اصلاح‌طلب معرفی نکرد؛ اما از ابتدا یکی از گزینه‌های اصلی اصلاح‌طلبان بود. به عبارت دیگر، آقای روحانی عضوی از گروه‌های اصلاح‌طلب نبوده، اما متعلق به طیف اصلاح‌طلبان است. اگرچه آراء روحانی تنها مربوط به اصلاح‌طلبان نیست اما رأی اصلاح‌طلبان و حمایت آقایان هاشمی و خاتمی، در پیروزی روحانی، نه مؤثر که تعیین‌کننده بود.

این فعال اصلاح‌طلب همچنین تصریح می‌کند: زدن ساز مخالف و ناهماهنگ احتمالی، از سوی هرکس، خصوصا از سوی احزاب منتسب به دولت، در وهله اول به زیان دولت تمام خواهد شد.



*فی‌الواقع از همان روزهای نخستی که برخی چهره‌های جریان خاص عنوان می‌کردند که «اعتدال» و «اصلاحات» یکی هستند و هیچ تفارقی بین آنها نیست؛ مشخص بود که در هنگامه نزدیک شدن به موسم انتخابات، این تعارفات سیاسی کنار می‌روند و یک واقعیت زخمت رخ خواهد نمود.

واقعیتی که برخی ابعادش در کلام صریح کیانوش‌راد عیان است و جای هیچ‌گونه تأویل شاذی را از افتراقات اصلاح‌طلبان و اعتدالیون برجا نمی‌گذارد.

بدیهیست که این روند، پرده‌های دیگری هم دارد که تا ایام انتخابات یک به یک در مقابل دیده و قضاوت افکار عمومی قرار خواهند گرفت.

در اینجا نه از باب آتش‌افروزی بلکه از منظر بیان حقیقت باید اشاره کرد که اصلاح‌طلبان نقش تأثیرگذاری در رأی‌آوری رئیس‌جمهور روحانی نداشتند و صرفاً در روزهای واپسین انتخابات از روحانی هم سخن گفتند. در این فرایند حتی چهره‌هایی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی و لیدر جریان اصلاحات نیز از دادن بیانیه‌های پرطمطراق و رسمی و شناسنامه‌دار در حمایت از روحانی نیز اجتناب کردند.

این احترازها از روحانی به این دلیل صورت می‌گرفت که اولاً اصلاح‌طلبان بعد از ردّ صلاحیت آقای هاشمی، کاندیدای مبرّزی در جریان انتخابات ۹۲ نداشتند و ثانیاً به همین دلیل قصد داشتند تا ژست «نه جنگ، نه صلح» خود با نظام اسلامی که پس از حوادثسال ۸۸ و ایضاً قهر آنها از انتخابات مجلس نهم پی‌ریزی شده بود؛ همچنان ایستا بماند.

ضمن آنکه آنها برای همان حمایت‌های اشاره‌وار و چند روز آخری از روحانی هم مجبور بودند زیرا برچسب عدم شرکت در انتخابات، می‌توانست به مثابه یک تیر خلاص برای پیکره اصلاحات عمل کند.

در تأیید همین محتوا بود که حسین مرعشی در سال قبل از انتخابات ۹۲ به ویژه‌نامه روزنامه اعتماد گفته بود که انتخابات آینده «مدیریت‌شده»! است.

و بعدها در هفته‌های نزدیک به انتخابات نیز به طنز یا جدی در روزنامه آرمان امروز از این گفته بود که به «سعید جلیلی» رأی می‌دهد.

محمدرضا عارف نیز که با اصرار لیدر اصلاح‌طلبان از انتخابات کنار رفته بود(صرفاً به این دلیل که در صورت شکست حتمی وی، اصلاح‌طلبان می‌بایست وِزر بیشتری را در افکار عمومی تحمل می‌کردند) در سکوت کنار رفت و هرگز حاضر به نام بردن از شیخ حسن روحانی و یا حمایت از وی نشد.

در این زمینه نگاهی به آرشیو رسانه‌های اصلاح‌طلب در هفته‌های منتهی به انتخابات نیز می‌تواند قابل تأمل باشد که در آنها(غیر از چند روز آخر) خبر چندانی از «حسن روحانی» نیست.

تمام واقعیت‌های اشاره شده اما پس از رأی‌آوری غیر منتظره رئیس‌جمهور روحانی مورد کتمان جریان خاص قرار گرفت و به جای آن قصه‌ای متفاوت و بزرگنمایی شده برای افکار عمومی بیان شد.

قصه‌ای که البته مشخص نیست اطرافیان روحانی و احزاب اعتدالی نیز آنرا باور کرده و حاضر باشند با اجبار اقتدارگرایانه برخی اصلاح‌طلبان به آن تن در دهند!

گفتنیست، پیش از این، اکبر ترکان، مشاور رئیس‌جمهور روحانی در یک همایش سیاسی با اشاره به پیروزی حسن روحانی در انتخابات گفته بود: ‌ «اینکه برخی می‌خواهند خود را یاران اصلی دولت برای پست گرفتن معرفی کنند، برای ما قابل قبول نیست و نباید عده‌ای از " مجاهدان شنبه " که پس از انتخابات به رئیس‌جمهور می‌پیوندند، پست و مقام بگیرند.»

پس از ترکان اما سعید لیلاز، فعال سیاسی اصلاح‌طلب به صحنه آمد و طی یادداشتی در روزنامه آرمان با توضیح اینکه، مجاهدان شنبه، فراریانی بودند که پس از پیروزی انقلاب مشروطه در روز جمعه؛ روز شنبه پیدایشان شد و أناشریک گفتند؛ اینطور مدعی شد که او قبل از ترکان بحثمجاهدان شنبه را مطرح کرده است و در ادامه برخی وزرا و نزدیکان روحانی را تلویحاً به‌عنوان مجاهد شنبه خطاب قرار داد!