خاطره یک عکس به یادماندنی با آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش افکارخبر، یکی از خواسته های دانشگاهیان آشنایی با نحوه اعزام به عنوان خدمه و مدیر کاروان های عتبات است که مدیران ثابت هتل از این دست خادمان زائرین حسینی(ع) هستند. پای صحبت های حاج جعفر داروئیان؛ مدیر ثابت هتل سلطان الانبیاء(محل استقرار زائرین دانشگاهی در کربلا) می نشینیم.

جعفر داروئیان؛ پنجاه و سه سال دارد و بهترین سال های جوانی خود را در دفاع مقدس و دوران آزادگی سپری کرده است. زادگاه وی استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز بوده و سال ها در آنجا خدمت صادقانه کرده است. داروئیان الان در کربلا مدیر ثابت هتلی است که دانشگاهیان در آن استقرار دارند.

نحوه ورودتان در کارگزاران عمره و عتبات از چگونه بود؟


حدود هشت سال پیش بود که با راهنمایی یکی از دوستان وارد دوره های آموزشی حج و زیارت شدم. دوره ها به صورت دروس دانشگاهی در آموزشگاه های سازمان حج و زیارت برگزار می شد که ما هم شرکت کردیم و دوره را گذراندیم. بعد از آن هم با یکی از آژانس ها به عنوان معاون آموزشی عتبات اعزام شدم. البته اولین دوره به عنوان مامور پذیرایی شهر مکه اعزام شدم که الحمدالله تجربه خوبی بود. همزمان با دوره های ویژه حج و عمره، دوره های ویژه عتبات را هم گذراندم و پس از آن به عنوان مدیر کاروان و بعد هم مدیر هتل اعزام شدم. اگر کسی بخواهد در این مسیر بیافتد باید از صاحب خانه اجازه بگیرد که من از امام حسین(ع) خواسته بودم.

چطور از امام حسین خواستید؟


هر چه از سید الشهدا خواسته ام به من داده است. در شهرمان هیئتی داریم به عنوان شهدای گمنام تبریز که الحمدالله همه ارادتمند اهل بیت(ع) هستند. در آن هیئت نذر کردم تا جایی که توان دارم خادمی هیئت کنم. هیئت ما چرخ دستی دارد که از زمان تاسیس هیئت تا کنون افتخار این را داشته ام که چرخ دستی سیستم صوتی هیئت را هدایت کنم. بانی این هیئت برادر شهیدم رضا داروئیان بود که الان با یاد و خاطره شهدا و به دست رزمندگان و علاقه مندان هنوز پابرجاست.

الان که تبریز نیستید چه کسی کار شما را در هیئت انجام می دهد؟

از پسرم خواستم نه فقط الان که بعد از آنکه از دنیا رفتم؛ پسرم این وظیفه را انجام بدهد. همه چیز از امام حسین(ع) گرفته ام. با همین خادمی که در هیئت می کنم و همان چرخ دستی خیلی از خواسته هایم محقق شده است. افتخارم این است که در هیئت سیدالشهدا(ع) خادمی کنم. رشته ای در جان ماست که وقتی اسم سید الشهدا(ع) می آید دلمان می تپد و اشکمان جاری می شود.[اشک در چشمان حاج جعفر داروئیان می پیچد]

ما در برابر خدا تسلیم هستیم و شاکرم که خدا امام حسین(ع) را با ما داده است. این دوره هم یکی از دوستان گفت می خواهم گروه ببرم عتبات و شما می آیید برای مدیر هتلی و گفتم با اینکه هیئت هست ولی آنجا هم هیئت و خادمی زائر امام حسین(ع) است. از طرفی خیلی دوست داشتم لحظه تعویض پرچم مشکی گنبد راببینم که الحمدالله نصیبم شد.

گویی شما عکس ویژه از زمان دفاع مقدس با مقام معظم رهبری دارید؟ داستانش را بگویید.


بله، در آن زمان حضرت آقا رئیس جمهور بودند و برای بازدید به لشکر ۳۱ عاشورا آذربایجان که ما آنجا خدمت می کردیم، آمده بودند. آن روز(روز عکس) دیدم که اطراف فرماندهی خیلی شلوغ است. باید برای سر کشی به گردان ها می رفتم ولی دلم می خواست بمانم و به فرماندهی بروم تا حضرت آقا را ببینم. ولی باید می رفتم؛ سوار به موتور شدم تا سری به گردان ها بزنم. رفتم گردان سیدالشهدا؛ گردان خط شکن، چند سالی در کنارآنها بوده ام. بعد از آنجا در راه بازگشت با اینکه افسوس می خوردم که ایشان را ندیدم ولی با امید دیدارشان برمی گشتم که پشت یکی از خاکریزها دیدم یک نفر با اشاره به من می گوید بیا اینجا. رفتم جلوتر دیدم معاون لشکرمان است. وقتی به او رسیدم؛ پرسیدم چه خبر است؟ گفت: حضرت آقا آمده اند اینجا وضو بگیرند و نماز بخوانند. شما هم بیایید این طرف حضرت آقا را ببینید.

باورم نمی شد. خیلی خوشحال شده بودم. وقتی رسیدم دیدم حضرت آقا در حال وضو گرفتن هستند، هنوز نحوه وضو گرفتنشان در خاطرم مانده است. به خاطر وضعیت خاص دستشان که در آن حادثه تروریستی صدمه دیده بود نوع خاصی وضو می گرفتن که هنوز به یادش که می افتم دلم می لرزد. می خواستم بروم همان لحظه ببوسمشان که یکی از آقایانی که آنجا بود گفت صبر کنید تا وضو بگیرند.

وضو که تمام شد؛ یک عکاسی داشتیم که رسید و گفت: آقا اجازه بدهید عکس بگیرم. حضرت آقا به زبان آذری گفتند: اوش دانه و با انگشت دستشان عدد سه را نشان دادند. عکاس هم سه تا عکس گرفت که یکی از آنها بعدا در محل های مختلف چاپ و منتشر شد که به حسب اتفاق و توفیق ما هم در آن عکس بودیم.

امیدوارم که همه جوان ها در راه امام حسین(ع) باشند و با معارفش آشنا شوند. هر چه از خدا بخواهید به شما می دهد فقط کافیست بخواهید و آنهایی را که خدا دوستشان دارد را دوست داشته باشید.