۱۴ سابقه دشمنی عربستان با ایران

به گزارش افکارخبر، دشمنی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران با فاجعه منا به اوج خود رسیده و مقامات این کشور به جای واقع بینی و پاسخگویی به فاجعه مدیریتی خود در منا همچنان به دشمنی خود اسرار دارند.

همه این‌ها در حالی است که رابطه خصمانه عربستان سعودی با کشورمان دارای سابقه طولانی بوده و از زمان شکل گیری این کشور در چند ده سال اخیر ادامه داشته است. لذا اگر رفتار خصمانه این کشور در رابطه با حجاج ایرانی و منازعه بر سر جزایر ایرانی را از نمونه تاریخی دشمنی این کشور قلمداد کنیم، با پیروزی انقلاب اسلامی این دشمنی شدت یافته و از نبرد نیابتی تا تهدید به جنگ پیش رفته است.

حمایت از حکومت صدام حسین در جریان جنگ تحمیلی، تلاش برای تضعیف منافع ایران در عراق، سوریه، لبنان و… از جمله اقداماتی است که عربستان در رقابت با ایران در دستور کار قرار داد. با این حال تمام هزینه های این کشور برای مستحکم کردن جایگاه خود در منطقه از جمله در عراق با هدف استقرار یک حکومت نزدیک به خاندان آل سعود، در سوریه به منظور دور کردن این کشور از ایران، ممانعت از قدرت گرفتن حزب الله در لبنان و… هیچگاه، حتی با حمایت علنی از داعش، اهداف مورد نظر آنها را تامین نکرده است. در این راستا بررسی تاریخ دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران بسیار اهمیت دارد:

تلاش برای تغییر نام خلیج فارس


یکی از قدیمی‌ترین نمونه دشمنی عربستان سعودی در رابطه با ایران ورود این رژیم به بازی انگلیسی‌ها برای تغییر نام واقعی خلیج فارس است. این بازی که با طراحی انگلیسی‌ها در دستور کار کشور­های عرب خلیج فارس قرار گرفته، درفاصله سال‌های ۱۹۰۰ میلادی ابتدا توسط مطبوعات و رسانه‌های عربی تبلیغ شد و در اوایل دهه ۱۹۷۰م به اوج خود رسید.

این در حالی است که امروز این توطئه عملی و علنی‌تر شده و بسیاری از این کشورها از جمله عربستان سعودی از واژه جعلی خلیج عربی به جای نام تاریخی خلیج فارس استفاده می کنند. لازم به ذکر است که همه تلاش کشور‌های عرب خلیج فارس و تاریخ سازی­‌های جعلی آن‌ها در راستای اهداف بلند مدتی مانند منازعات و اختلافات قومی قرار داشته و با توطئه مستقیم انگلستان در جریان است. در اثبات این ادعا همین بس که در تمام دوره طرح توطئه سفارت انگلستان در کشورهای عرب منطقه موضع متناقضی داشته و به این اختلاف دامن زده و همه اعتراضات ایران و ایران دوستان حاصلی در بر نداشته است.

نقش عربستان در جدایی بحرین از ایران

یکی دیگر از موارد اختلاف بین ایران و عربستان که دارای ریشه‌های تاریخی بوده و به ابتدای تاسیس این رژیم مربوط است دخالت‌های عربستان سعودی در بحرین شیعه نشین آخرین بخش جدا شده از ایران است. بحرینی که تا ۱۳۳۶ جزئی از خاک ایران بود و با دخالت‌های استعماری انگلستان و بازی سازی آنها از کشورمان جدا شد. در مرور تاریخی این حادثه واقعیت این بود که دولت ایران از ابتدای دوره قاجار به دلیل حضور استعمارگران نفوذی در بحرین نداشت و این منطقه تحت نفوذ انگلستان قرار داشت، اما دولت ایران در طی این سال‌ها حاکمیت اسمی خود بر جزایر بحرین را اعلام می‌کرد. در این راستا در سال ۱۳۳۶ه. ش مجلس شورای ملی، طرح الحاق بحرین به کشور(به عنوان استان چهاردم را) تصویب کرد و ایران بر حاکمیت خود بر این جزیره تاکید کرد.

در همان زمان دولت عربستان تلاش خود برای جدایی بحرین از ایران را با تاسیس اتحادیه­‌ای که بحرین به عنوان کشوری مستقل نیز در آن عضو خواهد بود ادامه داد. تنها چند ماه بعد از این تلاش‌های مخفیانه عربستان، دولت عربستان با حاکم بحرین موافقت­‌نامه­‌ای را در مورد اکتشاف و بهره­‌برداری از منابع نفت خلیج فارس امضاء کرد. وزیر امورخارجه ایران نسبت به این موضوع اعتراض کرد و آن را تجاوز به حقوق ایران و غیر معتبر خواند؛ ولی هیچ­گاه این اعتراضات و شعارها به قطع رابطه با عربستان منجر نشد.

همچنین در سال ۱۳۴۷ه. ش پادشاه عربستان از امیر بحرین به عنوان رئیس یک کشور استقبال کرد. در مقابل سلسله اقدامات عربستان سعودی و سایر کشورهای اقدامات نمایشی زیادی صورت گرفت که هیچ‌کدام راه به جایی نبرد و در نهایت دولت ایران پس از مدتی به خاطر ترس از آمریکا و انگلیس و یا آماده­‌ کردن کشورهای عرب از جمله عربستان برای پذیرش معامله بحرین با جزایر سه گانه تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی[۱] ادعای خود راجع به مالکیت بحرین را مسکوت گذاشت و باید یک نظر سنجی ساختگی بحرین از ایران جدا شد.

دشمنی عربستان در رابطه با جزایر سه گانه


دخالت‌ها و زیاده خواهی‌های عربستان در رابطه با جزایر سه گانه ایرانی تنب کوچک و تنب بزرگ و ابوموسی علاوه براینکه از ابتدای تاسیس این رژیم ادامه داشته اما با مسئله بحرین ارتباط ویژه دارد. بدین صورت که در دوران پهلوی با مصالحه دولت ایران و با بازی استعماری انگلستان، بحرین تنها به بهانه واگذاری کامل جزایر سه گانه ایرانی به کشورمان از جغرافیای کشورمان جدا شد. با این حال ادعاهای واهی کشورهای عرب منطقه به خصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشته و هر ساله به شدت آن افزوده می‌شود.

عربستان سعودی در حالی که هر ساله از ادعاهای واهی امارات در عربی بودن این جزایر حمایت می‌کند، در تمام سال‌های پس از امضای توافقنامه سال ۱۹۷۱ و حتی تا سال ۱۹۹۲هیچ‌گونه اعتراضی به وضع موجود جزایر نداشت و تنها در این سال بود که از سوی عربستان سعودی، امارات و مصر ادعاهای جدیدی درباره این جزایر مطرح شد. آنها ادعا کردند که اقدام ایران در ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در پس گرفتن جزایر تنب و ابوموسی از انگلیس اقدامی ناگهانی بوده و جنبه توسعه طلبانه‌داشته است و آنان از پیش چگونگی مذاکرات ۱۹۷۱ ایران و انگلیس در زمینه تجدید حاکمیت ایران بر جزایر یاد شده آگاهی نداشته‌اند. بدین ترتیب ادعاهای واهی امارات که با حمایت های حکام عرب نیز همراه بود، کلید خورد و هر ساله تکرار می شود.

دشمنی تمام عیار عربستان با ایران


با پیروزی انقلاب اسلامی و اشاعه گفتمان­‌هایی همچون: تلاش در جهت برقراری حکومت جهانی اسلام، نفی سلطه پذیری و سلطه جویی، حمایت از مستضعفین و نهضت آزادی بخش و تبلیغ اسلام و دعوت آن به ویژه مذهب شیعه اولین عکس العمل‌ها از درون حاکمیت دولت‌های اقتدارگرا علیه این گفتمان آغاز شد و دولت عربستان سعودی نیز در این گروه قرار داشت.

تبلیغات اعراب به ویژه محافظه‌کاران مسلمانان طرفدار عربستان سعودی در مورد شیعی بودن انقلاب ایران و نیز اخبار مربوط به عدم رعایت حقوق بشر در ایران تأثیر مهمی بر افکار عملی جهان عرب گذاشت. اصولا محافظه کاران اسلامی و طرفداران اسلام سعودی تبلیغات گسترده ای برای جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی در میان اکثریت اعراب سنی به عمل آوردند و بزرگترین حربه آنها شیعی بودن انقلاب اسلامی بود.

اصولا مخالفان انقلاب اسلامی و به ویژه اسلام‌گرایان محافظه کار طرفدار عربستان سعودی از هر حادثه و تحولی در داخل عربستان و صحنه بین المللی برای بی اعتبار ساختن انقلاب نزد توده‌های مسلمان استفاده کردند. اصولا عربستان دارای مواضع سنتی حفظ وضع موجود با انقلاب اسلامی ایران که تجدیدنظر طلب در وضع موجود بود نمی‌توانست سرسازش داشته باشد.

پس از انقلاب زمانی که کشورهای محافظه‌کار و ارتجاعی عرب به رهبری عربستان و اردن قصد داشتند تا با برپایی کنفرانس‌ها، نشست­‌ها و تبلیغات گسترده حمایت اعراب در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را جلب کرده و جبهه واحدی را بر علیه کشورمان شکل دهند. عربستان با کنفرانس عمان در تلاش بود حمایت اعراب در جنگ علیه ایران را جلب کرده و آنها را علیه ایران بسیج کند، اقدامی که با مخالفت سوریه به عنوان رهبر کشورهای جبهه پایداری عربی مواجه شد.

مبارزه با آرمان های انقلاب اسلامی


تلاش گسترده در جهت تبلیغ وهابیت و تربیت طلاب وهابی و اعزام آنها به کشورهای اسلامی، موضوعی است که علما و روحانیان حاکم بر عربستان همگی در رابطه با تبلیغ و رواج وهابیت در داخل و خارج از کشور خود توافق دارند. رژیم آل سعود هم به واسطه درآمدهای نفت و درآمدهای ناشی از حج، پول های هنگفتی را در رابطه با رواج ایدئولوژی وهابیت که چهره‌ای محافظه کارانه از اسلام ارائه می‌نماید، هزینه کرده است. علما و روحانیان عربستان با ایده تلطیف پدیده های رادیکال سعی کرده اند با استفاده از اشاعه وهابیت به خنثی سازی اسلام ناب(محمدی) که توسط جمهوری اسلامی ایران ترویج می شود، بپردازند و در این راه نیز از حمایت دولت عربستان و غرب برخوردار بوده‌اند.

در دهه‌ی نخست پیروزی انقلاب اسلامی، جریان‌هایی الهام گرفته از انقلاب اسلامی در کشورهایی نظیر الجزایر، مصر، پاکستان، اردن، بحرین، عراق، لبنان، عربستان و ترکیه و دیگر کشورها بوجود آمد که هر یک تاثیرات سیاسی قابل توجهی در نظام‌های حاکم به این کشورها داشتند؛ هم اینک نیز این جریانات به صورت احزاب و تشکل‌های سیاسی فعال هستند. از نظر منطقه‌ای ایران با رقبایی مثل ترکیه، عربستان و مصر مواجه است. در میان این کشورها ترکیه به لحاظ مجموعه توانمندی اقتصادی از موقعیت بهتری در مقایسه با دیگر بازیگران منطقه‌ای برخوردار است.

اما عربستان به دلیل ساختار خاص اجتماعی و فرهنگی خود از دیگر کشورهای خاورمیانه و حتی کشورهای همسایه آن در حوزه جنوبی خلیج فارس متمایز است. ساختارهای خاص قبیله‌ای و عشیره ای که به پدید آمدن فرهنگی خاص منتهی شده است، همراه با آموزه‌های عمیقا سنتی و مذهبی و نیز سیطره افکار و ایده های سلفی در قالب(وهابیت)، به جامعه عربستان ترکیب منحصر به فردی بخشیده است.

همکاری با آمریکا در حمله به طبس


در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران که در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات آزادسازی گروگان‌های آمریکایی را صادر کرد. عملیات نظامی طبس که نام عملیاتی آن در ارتش آمریکا عملیات پنجه عقاب[۲] بود، توسط نیروی دلتا با هدف آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته‌شده توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، در تهران بود.

سربازان آمریکایی برای این تجاوز، متشکل از افراد تعلیم یافته نیروی زمینی و چتربازان نیروی دریایی بودند که از بین اعضای نخبه یک گروه داوطلب انتخاب شدند. این گروه تحت نظارت سرهنگ ”چارلزبک ویث“ که در جنگ ویتنام از شهرت ویژه ای برخوردار شده بود، آموزش دیدند… این تیم نجات، کمی پیش از آغاز عملیات در ایران، ظاهراً به عنوان شرکت در یک مانور نظامی مشترک میان مصر، آمریکا و عربستان سعودی، عازم مصر شدند و در پنجم اردیبهشت ماه شش هواپیمای باری غول پیکر ”هرلوکس سی - ۱۳۰“، با ۹۰ نفر کماندو و ۹۰ نفر خدمه هواپیما، مصر را به سوی باند فرودگاهی در دشت کویر ایران ترک کردند… هواپیماهای سی - ۱۳۰ می‌بایست با هشت هلی‌کوپتر”سیکورسکی. آر. اچ. ۵۳“ نیروی دریایی آمریکا که به اسب دریایی معروف بودند، و از ناو هواپیمابر ”نیمیتز“ واقع در دریای عمان پرواز کرده بودند، ملاقات می کردند.

برژینسکی بعدها در توضیح گوشه‌هایی از ابعاد این توطئه، به همکاری مصر و چند کشور دیگر اشاره کرده و می‌گوید: «در انجام این عملیات ما از همکاری صمیمانه یک کشور دوست و همکاری غیرمستقیم چند کشور دیگر منطقه که از چگونگی این عملیات و هدف آن اطلاع نداشتند، برخوردار شدیم. ”سادات“ همان طور که انتظار داشتیم بی دریغ امکانات خود را در اختیار ما گذاشت. چند کشور دیگر هم در تدارک این عملیات در داخل ایران با ما همکاری کردند.» برژینسکی نام سایر کشورهایی که در این طرح همکاری کرده بودند را نمی‌گوید اما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با توجه به برخی مدارکی که پس از بمباران هلی‌کوپترها سالم مانده بودند می‌گویند: «این کشورها عبارت بودند از عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان.» یعنی رژیم‌های وابسته ای که امیدوار بودند هر چه زودتر از شر خطری که انقلاب اسلامی برای آنها به وجود آورده بود، خلاص شوند.[۳]

بی احترامی تاریخی به حجاج ایرانی


بی احترامی به زائران ایرانی و قتل زائر ایرانی در سال ۱۳۲۲

در سال ۱۳۲۰ه. ش دولت ایران رفتن به حج را برای ایرانیان ممنوع اعلام کرده بود، با این وجود برخی از مردم پنهانی در حج حضور داشتند. در سال ۱۳۲۲ه. ش ماجرایی روی داد که منجر به قطع رابطه سیاسی بین دو کشور ایران و عربستان شد و آن قتل یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی(از اهالی اردکان یزد) در ملاعام بود. این زائر که به علت بدی مزاج در کعبه دچار استفراغ شده بود، به دست شرطه‌های امر به معروف عربستان دستگیر شد و در نهایت به جرم ملوث(آلوده) کردن خانه خدا و بدون توجه به دفاعیات و سخنانش به شکلی کاملاً بدوی و غیر انسانی سر بریده شد.

در پاسخ به اعتراض وزارت خارجه ایران، وزارت امور خارجه عربستان با استناد به کمک­‌های این دولت به برخی ایرانیان در بین راه و همچنین قانونی­‌خواندن حکم دادگاه این کشور، مدعی شد «اگر تفضل خداوندی و اقدامات احتیاط­کارانه دولت عربی سعودی نبود، عده زیادی از حجاج ایرانی در نتیجه رفتار خجالت‌­آوری که در خانه خدا می­‌کنند، به قتل می­‌رسیدند!!!.» همچنین وزارت خارجه عمل زائر‌ایرانی را محاربه با خدا و پیغمبر(ص) و فساد در زمین شمرد و با استناد به آیه­‌ای از قرآن، حکم قتل وی را مشروع شمرد.[۴]

کشتار حجاج ایرانی در سال۱۳۶۶

حجاج ایرانی بعد از انقلاب به دلیل داشتن شور انقلابی، در عربستان معمولا راهپیمایی اعتراضی(علاوه بر مراسم مذهبی) برگزار می‌کردند که حجاج غیرایرانی نیز بعضا در این مراسم شرکت می‌کردند. ترس سعودی‌ها در حدی بود که صحبت کردن با ایرانی ها را نوعی جرم می دانستند و مکافاتش زندان بود. اما ماجرای حج سال ۱۳۶۶ بسیار متفاوت و خونین بود؛ چرا که در جریان حج این سال ماموران امنیتی عربستان سعودی با کشتار ۴۰۰ حاجی ایرانی و غیرایرانی(۹مرداد ۱۳۶۶) فاجعه بی سابقه ای را رقم زدند. در این مقطع ضدیت ایران و عربستان به نهایت خود می رسد و امام خمینی(ره) عربستان را مظهر اسلام آمریکایی و اسلام درباری معرفی می نماید و شدیدترین حملات تبلیغاتی ایران متوجه عربستان می گردد و حتی سفارتخانه عربستان در ایران مورد حمله عده ای که بیشتر دانشجو بودند قرار می گیرد.

این حادثه بزرگترین ضربه را به روابط دو کشور وارد نمود. امام خمینی(ره) در آن زمان اعلام فرمودند که حتی اگر از جنایات صدام بگذریم جنایت آل سعود در این حادثه غیرقابل بخشش است. پس از حادثه قتل عام ۱۳۶۶ رژیم سعودی با سهمیه بندی برای حجاج ایرانی و ممنوعیت راهپیمایی برائت حجاج، عملا از انجام حج حجاج ایرانی جلوگیری می کرد.

حمایت مالی و اطلاعاتی عربستان از صدام حسین


قبل از انقلاب اسلامی هنوز عربستان به این ثروت نرسیده بود و در مقابل ایران بسیار محتاط بود، اما حمله صدام به ایران، این فرصت را به آنها داد تا عرض اندام کنند؛ کاملا مشخص بود که خود صدام بدون حمایت عربستان و دیگر کشور‌های عربی از پس این تجاوز بزرگ که در آخر هم به شکست انجامید برنمی‌آمد. همه این‌ها در حالی بود که کشورمان از کمک‌های مالی و تسلیحاتی عربستان سعودی به عراق در جریان وقوع جنگ تحمیلی آن کشور علیه عراق در فاصله سال های ۸۸-۱۹۸۰ میلادی آگاه و خشمگین بود.

با پیشرفت‌های جنگی ایران، از جمله فتح فاو، نگرانی عربستان و شیخ نشین­‌ها از قدرت ایران افزایش یافت و بر حجم کمک‌های مالی تسلیحاتی سیاسی عظیم عربستان به عراق در طول جنگ تحمیلی اضافه شد. برای نمونه کویت و عربستان توافق کردند که از سال ‌١٩٨٢ عایدات صدور نفت از مناطق مشترک خود را روزانه ‌٣� � الی ‌٣٥� هزار بشکه به حساب عراق ریخته بریزند.[۵]

در رابطه با کمک های اطلاعاتی عربستان به صدام حسین گزارش مجله ژون آفریک مورخ ۹ ژوئن ۱۹۸۲ از اهمیت زیادی برخوردار است. بر مبنای گزارش این مجله؛ زمامداران عربستان درست یک ماه مانده به شروع جنگ، هنگام استقبال از صدام به وی هدیه شاهانه­‌ای دادند و آن گزارشی بود که از سوی دستگاه‌های سری آمریکا تهیه شده بود و در آن اوضاع اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران تشریح شده بود. علاوه بر آن اطلاعات دقیقی درباره وضعیت ارتش ایران، تعداد نفرات آن، مواضع و تجهیزات قابل بهره‌برداری آن و اطلاعات مختلف دیگر که بسیار محرمانه بود در اختیار صدام قرار گرفت.[۶]

سیاست های ضد ایرانی عربستان در بازار نقت

عربستان سعودی با تولید روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت در جهان شناخته می‌شود و البته تنها کشوری است که می تواند با افزایش سریع تولید نفت خود مانع افزایش ناگهانی قیمت نفت شود. عربستان با سوء استفاده از قابلیت خود، دارای سابقه تاریخی بسیاری بوده و بارها از این امتیاز خود علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرده است.

آنچه که نقش عربستان را در رابطه با سیاست نفتی این کشور برجسته ساخته است، مواضع اخیر عربستان و تمایل این کشور در همراهی با غرب برای فشار بر ایران است، امری که با تحلیل های موجود و واقعیت هایی که پس از تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه و بخصوص در حوزه پیرامونی عربستان رخ داد، بیش از پیش این گزاره را تصدیق می کند. استفاده از سلاح نفت علیه ایران که برای نخستین بار از سوی ترکی الفیصل، شاهزاده با نفوذ سعودی مطرح شد، نخستین جرقه ای بود که در نهایت به اظهار نظر علنی مقامات ریاض برای افزایش تولیدات به منظور تامین نیاز بازار منجر شد و تا به حال ادامه داشته است. این موضع گیری در کاهش فعلی قیمت نفت که فشار زیادی بر اقتصاد کشور های منطقه و کشورمان وارد کرده نقش ویژه ای داشته است.

در پی کاهش شدید قیمت نفت در ماه‌های انتهایی سال ۲۰۱۴ و اوایل سال ۲۰۱۵، دولت ایران و سایر کشورهای عضو اوپک که به دلیل افت شدید قیمت نفت دچار کاهش بی‌سابقه درآمدهای نفتی شده بودند، عربستان را متهم کردند که با افزایش بی‌سابقه تولیدات نفتی خود، کاهش قیمت و ضربه به تولیدکنندگان نفتی را در دستور کار دارد.

همکاری کامل عربستان با تحریم‌­های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران

عربستان سعودی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دشمنی روشنی با جمهوری اسلامی ایران داشته و در حوادثمختلف این مسئله را به اثبات رسانده است. ریاض از حامیان تحریم های ضد ایرانی بوده وسیاست‌های آمریکا را در منطقه اجرا کرده است. به بیان دیگر همزمان با تحریم ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، عربستان با استفاده از فرصت پیش آمده و به دلیل ضعف درونی خود بر موضع نابجای آمریکا پافشاری ‌کرده و بیش از پیش بر طبل دشمنی با ایران می‌کوبید.

طرح مبحثهلال شیعی و مبارزه با دولت‌ها و گروه‌های حامی ایران


مسئله ورود و نفوذ ایران و انقلاب ایران در کشورهای منطقه، یکی از نگرانی‌های جدی عربستان سعودی بوده و در رابطه با عراق، سوریه و لبنان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. طمع عربستان به این علت است که روند دولت سازی در عراق برای همسایگان قدرتمند این کشور از جمله ایران و عربستان یک پروسه حیاتی بوده و تشکیل یک عراق متحد یکپارچه با اکثریت شیعه برای دولت های سنی و رادیکال منطقه مثل عربستان و اردن یک خطر بالقوه محسوب می شود.

در سال ۲۰۰۳ میلادی حمله نیروهای نظامی امریکایی به عراق و سرنگونی " صدام حسین " دیکتاتور پیشین آن کشور سبب شد تا شیعیان عراقی که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل می دادند، قدرت را در دست گیرند و عراق به سوی ایران تمایل پیدا کند. آنچه از معادلات منطقه برداشت می‌شود این است که شکل گیری یک عراق یکپارچه متحد با اکثریت شیعه هم منافع دول رادیکال سنی منطقه و هم آمریکا را به خطر خواهد انداخت. طرح مباحثی همچون " هلال شیعی " در همین پروسه معنا پیدا می‌کند.

یکی از راهبردهای عربستان در منطقه، تلاش برای دخالت در لبنان در راستای تضعیف و از بین بردن قدرت و نفوذ حزب الله و تقویت رقبای آن است. در سال ۲۰۰۶ میلادی جنگ میان نیروهای حزب الله لبنان و اسرائیل درگرفت. در این جنگ ریاض در کنار صهیونیست‌ها علیه رزمندگان حزب الله موضع‌گیری ‌کرد ولی در نهایت حزب الله پیروز شد. عمده نگرانی عربستان سعودی، ائتلاف جدید منطقه‌ای با محوریت ایران علیه حکومت ریاض است.

در یکی از اسناد سری وزارت خارجه عربستان سعودی، سمیر جعجع از سفیر عربستان برای اجرا کردن خواست این کشور در لبنان درخواست دریافت پول کرده است. بر اساس این سند، سفیر عربستان در بیروت بر لزوم دادن پول به سمیر جعجع با توجه به اینکه نقش بازدارندگی در برابر حزب الله در لبنان ایفا می کند، تاکید کرده است. همچنین بر اساس سند دیگری، سعودی‌ها با درخواست‌های مالی هر طرفی که علیه حزب الله و ایران موضع‌گیری نداشته و یا در روزنامه‌هایی مانند الاخبار کار کرده باشد، موافقت نمی‌کنند و عبدالناصر شراره از جمله این روزنامه‌نگاران لبنانی است.

عربستان و ترغیب آمریکا برای حمله به ایران(همزمان با بحران هسته ای)

یکی از کدهایی که دشمنی عربستان با جمهوری اسلامی ایران را بسیار روشن نشان می دهد، درخواست عربستان سعودی از آمریکا برای حمله به ایران است. بر مبنای اسنادی که سایت افشاگر " ویکی لیکس " ارائه کرده، ملک عبدالله در سال ۲۰۰۸ میلادی از امریکا درخواست حمله به ایران را کرده است. در این در خواست که از طریق یکی از سفارتخانه‌های آمریکا دریافت شده، پادشاه عربستان به آمریکا می‌گوید: «سر مار را قطع کنید.»

همکاری اطلاعاتی با اسرائیل برای حمله به مراکز هسته ای ایران

عربستان سعودی از ابتدا جزء مخالفان سرسخت حل مسئله هسته‌ای ایران و گروه ۱ + ۵ بود و از بر هم خوردن توازن قوا در منطقه به نفع ایران، بسیار هراس دارد. این مسئله در موضع گیری‌ها و همراهی کامل آنها با مواضع سیاسی غربی ها کاملا مشهور بوده و تا به امروز نیز ادامه داشته است. علاوه بر موضع گیری‌های سیاسی، بر مبنای اطلاعاتی که از طریق اسناد محرمانه منتشر شده، عربستان سعودی طرح مشترکی را با رژیم صهیونیستی برای حمله به سایت های هسته ای ایران در دست بررسی داشته‌اند. علاوه بر این شواهدی وجود دارد که موساد و سازمان های اطلاعاتی عربستان ارتباطات گسترده ای در رابطه با برنامه‌های هسته‌ای کشورمان برقرار کرده بودند.[۷]

فاجعه منا و عدم پاسخگویی عربستان:


روز پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی و ۱۰ ذیحجه ۱۴۳۶ قمری همزمان با عید قربان در مراسم رمی جمرات در منطقه منا، حادثه ای رخ داد علاوه بر هزاران کشته، تعداد زیادی از حجاج مفقود شدند. در میان قربانیان حجاج صدها نفر ایرانی شهید شدند و از سرنوشت تعداد زیادی از هموطنانمان اطلاعی در دسترس نیست. همه اینها در حالی است که دولت عربستان سعودی مسئولیت بی‌تدبیری در قبال این حادثه را نشان نداده و در مقطعی نشانه های روشنی از دشمنی و عمدی بودن این حادثه را بروز داده است.

عدم صدور روادید برای هیئت اعزامی ایران برای پیگیری قربانیان حادثه، عدم همکاری لازم با عوامل بعثه در شناسایی مفقودین و اجساد درگذشتگان و عدم پاسخگویی در رابطه با دیپلمات ایرانی ربوده شده در حادثه منا و… تنها نشانه هایی از دشمنی تاریخی این کشور است. همه اینها در حالی است که در روزهای اخیر و با فشارهای جمهوری اسلامی ایران(به دلیل عدم پاسخگویی مسئولان سعودی،) مقامات این کشور تهدید حمله نظامی و … را در دستور کار قرار داده اند.

پی نوشت:

۱. احمدی، حمید، روابط ایران و عربستان در سده بیستم، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص۲۴۳ و ۲. اخوان کاظمی، بهرام، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، قم، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۵
۳. Operation Eagle Claw
http: / / revolution. pchi. ir / show. php? page = contents&id = ۱۰۶۴۱
. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، اسناد روابط ایران و عربستان سعودی(۱۳۰۴-۱۳۵۷ه. ش)، به کوشش علی محقق، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول۱۳۷۹، ص۱۰۶، سند شماره۴۱،۳۰آذر ۱۳۲۲ه. ش
http: / / www. porseman. org / q / show. aspx? id = ۱۳۵۴۲۵
http: / / gozarestan. ir / show. php? id = ۱۰۷۲
http://www.tabletmag.com/scroll/۱۵۳۰۳۲/bibi-takes-his-case-against-iran-deal-to-twitter