اولین ارتباط دولت هاشمی با آمریکا/پیام هاشمی به بوش

 پایان یافتن جنگ را باید‌ نقطه‌ عطف در دوره خودش تلقی کرد که با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آغاز گردید. در این دوره رویدادهایی مانند عزل قائم مقام رهبری، رحلت امام(ره)، تجدید نظر در قانون اساسی وفروپاشی اتحاد شوروی، همگی آثار سیاسی و اقتصادی خاص خود را بر جای گذاشت. دولت جدید که دولت سازندگی نام گرفته بود، برنامه داخلی خود را بر پایه سیاست تعدیل قرار داد و در سیاست خارجی بر تثبیت و توسعه صادرات و تنش زدایی تأکید داشت.

 

دولت هاشمی برای حل مسئله حفظ امنیت در منطقه خلیج فارس، می بایست از قدرتهای موجود در خلیج فارس دفاع می کرد. از سویی گسترش آرمان ها و ایدئولوژی انقلاب یعنی صدور انقلاب و اتحاد مسلمین در برابر استکبار، لزوم بهبود روابط با کشورهای اسلامی را ایجاب می نمود. از این رو نقش ایران در نهادهای منطقه ای افزایش می یافت. «ریاست دوره‌ای ایران در سازمان کنفرانس اسلامی نیز، زمینه را برای تحقق استراتژی عدم تـعهد و تـوسعه‌ روابط با کشورهای اسلامی ایجاد می‌کند. »[۱]

ایران که پس از پایان جنگ با عراق، نگران بود از ترتیبات امنیتی خلیج فارس توسط شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا کنار گذاشته شود درصدد برآمد با مهمترین کشور شورای همکاری یعنی عربستان تنش زدائی کند. بنابراین مناسبات قطع شده دو کشور پس از تظاهرات خونین حج در سال ۱۹۹۱ در مسقط به پایان رسید. دیدار ولایتی از کویت در ۱۹۹۰ هم گواهی این مدعا بود که ایران حاضر است از حامیان مالی صدام در جنگ علیه خود بگذرد. «در این دوران روابط ایران و اتحاد شوروی نیز بازسازی گردید. مسافرت آقای رفسنجانی به مسکو را بـاید آغـاز سـیاستهای جدید ایران برای بازسازی ساختار دفاعی جـمهوری‌ اسـلامی‌ ایـران دانست».[۲]

با این حال اتخاذ سیاست تنش زدایی، باعث کمرنگ تر شدن شعارهای انقلابی می‌شود و «در مورد پایبندی به اصول قانون اساسی و حمایت از مسلمانان جهان، هر چند دستیابی به آرمانهای اسلامی و تعهد نسبت به مسلمانان و دفاع از حقوق آنان در این دوره همانند گذشته جایگاه بنیادی خود را در سیاست حفظ کرد، اما جمهوری اسلامی به اندازه قدرت و توانایی خود مکلف به تأمین و تحقق آن بود»[۳]

به عبارتی، دولت سازندگی گرچه در شعار با آرمان های انقلاب مخالفت نکرد، اما رویکردی که در سیاست خارجی اتخاذ کرده بود، در عمل به خلاف شعارهایش منتهی میشد. در این دوره، گذشته از آنکه برخی از ارزشهای انقلاب از جمله نظریه ام القری و همبستگی و وحدت با ملل مستضعف، ضعیف و کمرنگ‌تر شد، تلاش هایی جهت رابطه با آمریکا نیز صورت گرفت. اولین ارتباط و همکاری به کمکهای مالی آمریکا به ایران در زلزله رودبار در سال ۶۹ برمی گردد که آمریکایی‌ها از این طریق به دنبال فرصتی جهت نفوذ و مذاکره با ایران بودند. قبول این کمکها می‌توانست متضمن این مفهوم باشد که ایران تمایل به همکاری و رابطه با آمریکا دارد که در نهایت با ارسال این کمکها موافقت می‌شود.

هاشمی در خاطرات در رابطه با پیشنهاد کمک مالی جورج بوش پدر می‌نویسد: «دکتر ولایتی، [وزیر امور خارجه]، درباره پذیرش کمکهای خارجی، مخصوصاً کشورهایی مثل مصر و آمریکا، تلفنی پرسید؛ گفتم مانعی ندارد»[۴]

هاشمی همچنین در خاطرات خود به پیام تشکر بوش که به صورت خصوصی برایش ارسال شده بود، نیز اشاره میکند: «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گفت سفیر سوییس (حافظ منافع آمریکا) آمده و پیامی از [جورج] بوش، رئیس‌جمهوری آمریکا آورده است. او در این پیام به طور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت] پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد [رئیس‌جمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران در این امر کمک موثر کرده است...»[۵]

عباس عبدی در رابطه با تلاش این دولت جهت ارتباط با آمریکا طی مقاله ای در سال ۷۸ می‌نویسد: «بیشترین فشار آمریکایی‌ها علیه ایران زمانی بروز یافت که بیشترین همدلی از جانب دولت قبلی {دولت هاشمی} نشان داده شد و حتی با کمک ایران، گروگان های آمریکایی در لبنان آزاد شدند. به همین دلیل افراد بسیاری نسبت به سیاست های منفعلانه خارجی در اوایل دهه ۷۰ بشدت انتقاد دارند و معتقدند که آن سیاست ها جز این که از موضع ضعف اتخاذ شد، هیچ ثمر دیگری برای ایران به بار نیاورد. »[۶]

بنابراین یکی از نتایج ورود رویکرد تکنوکرات مآبانه در فضای سیاست خارجی را باید تن دادن به رفتار سازشکارانه در تعاملات بین المللی دانست. این رویکرد که با نتیجه عملی عقب نشینی از مواضع انقلاب و روی آوردن به تنش زدایی در سیاست خارجی مواجه است؛ افکار عمومی نماد این رویکرد در دیپلماسی را هاشمی رفسنجانی می داند، کما اینکه چندی قبل نیز حسین مرعشی رییس دفتر هاشمی در دوران سازندگی، در گفتگویی تاکید کرد این مشی در سیاست خارجی نخستین بار در دولت سازندگی بنیان گذاشته شد و بعد از آن محمد خاتمی بود که آن را ادامه داد.

[۱] احتشامی، انوشیروان، (۱۳۷۸)، سیاست خارجی ایران در دوران سازندگی(اقتصاد، دفاع، امنیت)، ترجمه ابراهیم متقی و زهره پوستین‌چی، تهران:انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول. ص: ۱۵.

 [۲]احتشامی، همان: ص: ۳۱.

[۳] ازغندی، علیرضا؛ (۱۳۸۴) سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نشر قومس، ص:۱۷.

[۴]هاشمی بهرمانی، عماد؛ (۱۳۹۲) اعتدال و پیروزی؛ کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۹ هاشمی رفسنجانی، دفتر نشر معارف انقلاب، ص:۱۷۴.

[۵]همان، ص:۸۳.

[۶]عبدی، عباس؛ (۱۳۷۸) در مسیر آزادی، تهران. نگاه امروز، ص: ۱۱۵.