شاید بسیاری از شاهدان رویدادهای فرهنگی دریافته باشند که جنجال‌آفرینی علیه «سریال تلویزیونی معمای شاه» چیزی فراتر از انتقاد است و ظاهراً این مجموعه به عرصه‌هایی نزدیک شده که بسیاری واگویه آن را بر نمی‌تابند! در این‌باره رشته سخن را به جناب خسرو معتضد نویسنده و تاریخ‌پژوه معاصر سپرده‌ایم تا ریشه‌های این پدیده را بازکاوی کند. با سپاس از ایشان که پذیرای این گفت‌و‌شنود شدند.

شاید بهتر باشد گفت‌وگوی خود را از این نقطه شروع کنیم که یک سریال تلویزیونی طبعاً واجد نقاط قوت و ضعفی است، اما چنین به نظر می‌رسد که جنجال‌آفرینی علیه سریال «معمای شاه» چیزی فراتر از انتقادات عادی و طبیعی است. از نظر شما این جنجال‌ها‌ از چه عواملی نشأت می‌گیرند؟

به نام خدا. به نظر من ساختن سریال معمای شاه جرئت می‌خواست و آقای ورزی این جرئت را داشت. البته باید از مشورت‌های بیشتری برخوردار می‌شد، کما اینکه الان با من مشورت می‌کند و سریال بیش از اوایل، در خط خودش آمده است. در سریال نکات جالبی دیدم. سریال‌های تلویزیونی یا طنز هستند یا خانوادگی و سریال تاریخی ساختن واقعاً کار مشکلی است، مخصوصاً اینکه ما لوکیشن نداریم.

من یک سال قبل از انقلاب در انگلیس بودم. کاخ‌های قرون وسطی و دوره‌های پس از آن همه سر جای‌شان هستند و فیلمسازی درباره آنها بسیار ساده‌ است. همین‌طور در آلمان شرقی و غربی، واقعاً این بافت‌ها را نگه داشته‌اند. در ایران شما چنین جاهایی را پیدا نمی‌کنید. مثلاً کاخ مرمر در حال حاضر مقر مجمع تشخیص مصلحت نظام است و نمی‌گذارند در آنجا فیلمبرداری کنید، در حالی که شاه بخش اعظم عمر خود را تا سال 1345 که به نیاوران منتقل شد، در کاخ مرمر گذراند. لابد صحنه‌های مربوط به آنجا را در کاخ‌های گلستان، سعدآباد و نیاوران گرفته‌اند.

در تولید یک سریال تاریخی، مشاورت لباس خیلی مهم است. در بعضی جاهای این فیلم مشکل وجود داشت که ایراد گرفتم، ولی در هر حال آقای ورزی همت بزرگی کرده است. مسئله مهم این است که کسانی که باید در سال 1357 به شاه کمک می‌کردند و جزو هواداران او بودند، فرار کردند و حالا در محیط امنی نشسته‌اند و تازه یادشان آمده است که باید شاه‌پرستی کنند! اینها استدلال‌های عجیب و غریبی هم می‌کنند و مثلاً می‌گویند با توجه به ارقام اختلاس امروز، 60 میلیون تومان اختلاس در قند و شکر آن سال‌ها موضوع مهمی نیست! بعد هم این تحلیل‌ها را از شبکه‌های ماهواره‌ای که من صاحبان آنها را کاملاً می‌شناسم، پخش می‌کنند. بسیاری از اینها کمونیست بودند و چون فعلاً درخارج سلطنت‌طلبی مد روز است، سلطنت‌طلب شده‌اند! اینها کسانی بودند که عمدتا در ساواک پرونده فعالیت علیه رژیم شاه داشتند و حالا چون شرایط ایجاب می‌کند، سلطنت‌طلب شده‌اند.

در اینگونه تحلیل‌ها نقش عنصر«بی‌اطلاعی تاریخی» را چقدر مهم می‌بینید؟ به نظر می‌رسد که برخی از اظهارنظرها آبشخوری جز بیسوادی نداشته باشد.

بله، عده‌ای هم افراد بی‌اطلاعی هستند که می‌خواهند عوام‌فریبی کنند. مثلاً اخیراً آقایی گفته که این سریال را تماشا نمی‌کنم، چون اخلاق عمومی را خراب می‌کند و به بچه‌ها‌یم هم گفته‌ام تماشا نکنند! این آقا تاریخ نمی‌داند، کما اینکه من هم علم ایشان را نمی‌دانم و اگر بخواهم در مسائلی که ایشان آگاهی دارد، اطلاعاتی را کسب کنم به ایشان مراجعه می‌کنم. معلوم می‌شود ایشان حداقل اطلاعات را هم از تاریخ و روابط سیاسی ایران و امریکا ندارد. چرا می‌گویید سفیر امریکا چه حقی داشت که به شاه ایران دستور بدهد؟ وقتی انسان مطلبی را نمی‌داند، ضرورتی ندارد درباره آن اظهارنظر کند. اگر خیلی اطلاعات تاریخی دارید، یک ‌سری اسم را می‌گویم، شما جواب بدهید که اینها که هستند؟ «سرپرسی کاکس»( Percy Cox)، «سرپرسی لوری»( Percy Loraine)، «سررابرت کلایو» (انگلیسی:  (Robert Clive)، «سر هوراس سایمور»(Horace Seymour) و...

آن موقع نمی‌گفتند سفیر، بلکه می‌گفتند وزیر مختار. اینها وزیر مختارهای انگلیس در ایران بودند. شما که می‌گویید سفیر امریکا چطور به رضاشاه دستور داد، حتی یکی از اسامی سفرای انگلیس را می‌دانید؟ می‌گویند: چرا شاه با یک زن در ساختمانی بود و فوزیه و پرون رفتند و تماشا کردند؟ این را که ابوالمورخین شما، آقای فردوست نوشته است. شما که حرف‌هایش را قبول دارید و روزنامه اطلاعات هم که تا به حال 50 بار کتابش را چاپ کرده است. کارگردان که محقق تاریخ نیست. او و سناریست با مراجعه به کتاب‌ها و اسنادی که منتشر شده‌اند، سناریو را می‌نویسند. کتاب خاطرات فردوست مورد قبول جمهوری اسلامی است. همه جا هم دارند از این کتاب نقل قول می‌کنند. این موردی هم که ورزی در سریال آورده، در این کتاب هست. حالا اگر مطالب این کتاب را نمی‌توانید بپذیرید، درباره خاطرات اسدالله علم چه می‌گویید؟ علم وزیر دربار بود و شش جلد کتاب خاطرات نوشت و کتابش هم قرار نبود چاپ شود و خانواده‌اش در انگلیس چاپ کردند. او هم همه اینها را گفته است.

مگر شاه قدیس بود؟ ایشان می‌گویند چرا اینها را می‌گویید؟ اخلاق بچه‌ها فاسد می‌شود! خب چه بگویند؟ از شاه تعریف کنند و بگویند مظهر اخلاق بوده است؟ تقریباً تمام اطرافیان شاه درخاطرات خود شبیه به این داستان‌ها را نوشته‌اند. خود علم اینها را مورد به مورد نوشته است. این سریال هم که سفارش بخش خصوصی نیست، سفارش تلویزیون جمهوری اسلامی است. چرا انتقاد نابجایی می‌کنید و توی سر یک تولید وطنی می‌زنید؟

وقتی حریم سلطان در 350 قسمت تهیه می‌شود و ایرانی‌ها را مردم بدبخت و بینوایی معرفی می‌کند و شاه طهماسب را برخلاف نص صریح تاریخ، آدمی محقر و شهر قزوین را یک شهر عقب‌مانده نشان می‌دهد، چرا صدایتان در نمی‌آید؟ در این سریال‌ها از اشغال تبریز حرف می‌زنند. چرا این را به روی خودشان نیاوردند؟ مگر دولت عثمانی قصد نداشت ریشه شیعه را از جا برکند؟ دعوای ما و عثمانی اساساً بر سر چه بود؟ چرا آن موقع صدای هیچ‌کدامتان در‌نیامد؟ این سریال‌های ترکیه‌ای که پخش می‌شوند و از صبح تا شب زن و دختر و همه به جان هم می‌افتند، این زن او را می‌رباید، آن یکی به حریم خانواده دیگری تجاوز می‌کند و همه سریال‌هایشان جنبه‌های ناموسی دارد، چرا صدای آقایان در نمی‌آید؟ چرا مثلاً یک نامه به الازهر نمی‌نویسند که این چه تصویری است که کشورهای اسلامی دارند از اسلام نشان می‌دهند؟ دولت جمهوری اسلامی محذورات علمی، دینی و فقهی دارد که نمی‌تواند اعتراض کند، ولی چرا صدای به اصطلاح نخبگان در نمی‌آید؟

پس به نظر شما سریال درباره رفتارهای غیراخلاقی خانواده پهلوی اغراق نکرده است؟ چون برخی چنین دیدگاهی دارند.

خیر، اتفاقاً خیلی هم مراعات اخلاق جامعه را کرده است. می‌گویند چرا فوزیه را درحال انجام رفتاری شبیه به خیانت نشان می‌دهد؟ خب اینها نمی‌دانند که خیلی بدتر از اینها در تاریخ هست! نامه شاه به ملک فاروق را که نخوانده‌اند که ببینند درباره رفتارهای غیراخلاقی فوزیه به او چه نوشته است! مشکل اینجاست که تاریخ نمی‌خوانند.

من مورخ در حد علاقه و نیاز خودم، همه منابع دینی را مطالعه کرده‌ام. الان کتابی درباره تاریخ زن ایرانی نوشته‌ام که سه فصل آن درباره زن در اسلام است. شما هم باید تاریخ بخوانید. در تلویزیون یک وقت مجانی به شما داده‌اند و آن‌ وقت می‌نشینید و ایراد می‌گیرید که برای این سریال 20 میلیارد خرج شده است! وقتی دشمنان میلیاردها دلار علیه ایران خرج می‌کنند، وقتی می‌خواهند براندازی کنند؛ وقتی ده‌ها فیلم دروغ درباره ایران می‌سازند، در این طرف برای بیان واقعیت‌ها نباید هزینه کنیم؟ من عمده فیلم‌های آرشیو بی. بی. سی، آرشیو بوندس آلمان، (Bundes archive) آرشیو کاروناس درباره تاریخ ایران را دیده‌ام. اگر در آنجا بودم با آن آرشیوهای غنی که دارند، فیلم‌های بسیار بهتری می‌ساختم. آنها که کاری نکرده‌اند. فیلم‌های آرشیوی وآماده را به هم چسبانده‌ و اسمش را مستند گذاشته‌اند!

با این همه مقصود شما از این سخن، مبرا کردن سریال از برخی ایرادات طبیعی که نیست؟ درست است؟

بله، سریال معمای شاه ایراداتی دارد. هیچ‌ کسی هم به اندازه من به آن ایراد نمی‌گیرد. مواقعی احساس می‌کنم از بس ایراد می‌گیرم، واقعاً ورزی را کلافه می‌کنم. گاهی می‌شود ساعت 12 شب زنگ می‌زنم و می‌گویم فلان نکته در قسمتی که پخش شد، غلط است. تک‌تک لباس‌ها را چک کرده‌ام! در یک مورد لباس شاه غلط بود، سه بار یادداشت دادم. بعد از یک سال که کار را شروع کردند، به سراغم آمدند. الان برنامه‌هایشان را می‌آورند و می‌بینم و دائماً یادداشت می‌دهم. فکر می‌کنم حجم یادداشت‌های من، از فیلمنامه هم بیشتر شده باشد! با این همه واقعاً زحمت کشیدند. ورزی غائله 17 آذر را شاهکار ساخته و همه چیز را درست در آورده و زحمت کشیده است. در یک قسمت فقط 800 نفر وارد صحنه می‌شوند. اداره کردن اینها، لباس‌هایشان، صبحانه و ناهارشان واقعاً تدارک می‌خواهد وکارسختی است. با این همه دائماً تذکر عتاب‌آلود می‌دهم که مثلاً چرا گفتید شاه از دامان انگلیس «آویزان» شده است؟ کلمه «آویزان» جدید است و در واژگان آن موقع نبود. در فیلم 300 همه چیز درست بود؟

اشاره کردید به دشواری کار با بودجه محدود و فقدان لوکیشن و همه عوامل حرفه‌ای. با تأیید این حرف شما، بحث بر سر این است که وقتی کاری با این همه دشواری و زحمت ساخته می‌شود، آیا بهتر نیست نکات ظریفی که به نمونه‌ای از آن اشاره کردید رعایت شوند که به خاطر این جزئیات، صحت رویدادها زیر سؤال نروند؟ آیا بهتر نیست تیمی از مشاوران مختلف این موارد را بررسی کنند که این اشکالات پیش نیایند؟ قبول دارید که در یک اثر تاریخی اشتباهات جزئی کل اثر را زیر سؤال می‌برد؟

این ربطی به کارگردان ندارد. قطعاً باید روی وجود یک تیم مشاوره متشکل از تخصص‌های مختلف از قبیل لباس، لهجه، ادبیات، واژگان و... تأکید کرد. متأسفانه ما تا کنون چنین ساز و کاری نداشته‌ایم و همه چیز به عهده کارگردان قرار می‌گیرد. ما که امکانات هالیوود را نداریم. من سؤال می‌کنم که آیا همه چیز در فیلم «آرگو» صحیح بود؟ من یک ساعت درباره این فیلم در تلویزیون صحبت کردم. شش امریکایی از سفارت امریکا در آمدند و به سفارت کانادا که کمی بالاتر و رو‌به‌روی وزارت بازرگانی بود، رفتند و سه ماه آنجا ماندند. بعد هم پاسپورت کانادایی گرفتند و از فرودگاه مهرآباد رفتند. ببینید چه حقه‌بازی در فیلم آرگو راه انداخته‌اند! طرف از امریکا آمده و اینها را نجات داده است! سراپا دروغ! سفیر وقت کانادا در اتاوا گفته است که اصلاً چنین چیزی یادم نمی‌آید! آقایان به اصطلاح منتقد، چرا اینها را نمی‌بینند؟ آیا «فیلم 300 »درست بود؟ اسکندر واقعاً چنین آدمی بود؟ منابع تاریخی را بخوانید و ببینید چه آدم محملی بود! حالا همه اینها را رها کرده و روی معمای شاه زوم کرده‌اند، در حالی که اگر ورزی یک فیلم آپارتمانی بسازد، هم زحمتش کمتر است و هم کلی درآمد دارد! الان چهار سال است دارد در چنین شرایط دشواری کار می‌کند. هم سناریو می‌نویسد، هم ایرادها را رفع می‌کند. من هم مرتباً دارم ایراد می‌گیرم که چرا اشرف این‌ طوری لباس پوشیده است؟ چرا فردوست لباس شخصی پوشیده است؟ چون فردوست همیشه لباس نظامی می‌پوشید. آنقدر ایراد می‌گیرم که گاهی ورزی خسته می‌شود و تلفنم را جواب نمی‌دهد!

سریال و درام که تاریخ محض نیست. باید داستان داشته باشد. آمده و قصه فرعی خانواده وزیری را گذاشته است که یک قصه ملودرام هم داشته باشد. ما که در این مملکت همه چیز را نمی‌توانیم نمایش بدهیم. محذوریت داریم. اخیراً دیدم در سریال سه چهار تا مجلس قمار گذاشته که کاملاً هم درست است، در دوره پهلوی بسیاری قمار می‌کردند. گزارش‌های ساواک هست. باید به آدم‌هایی که کارشان را بلدند و زحمت می‌کشند کمک کرد، نه اینکه چوب لای چرخشان بگذاریم، آن هم با بی‌توجهی و بی‌اطلاعی از محذورات تلویزیون. یک‌سری از اینها آدم‌ها مغرض هستند، عده‌ای بی‌اطلاع، برخی موج‌سوار و گروه چهارم هم اصلاً کسی را قبول ندارند! وقتی خودم شب‌ها در تلویزیون برنامه مستند تاریخی اجرا می‌کردم، بعضی‌ها می‌گفتند: ما این را نمی‌دانستیم! می‌گفتم نمی‌دانستید، چون کارتان این نیست! مگر من وقتی پیش چشم‌پزشک رفتم، چشمم را خودم عمل کردم؟ چشمم را به دکتر هاشمی وزیر محترم بهداشت سپردم و عمل کرد و خدا پدرش را بیامرزد. بنده بسیار برای ایشان احترام قائل هستم.

در روزگار ما، برخی اساساً تاریخ را با ذهنیت‌ها وحداکثر محفوظات و خاطرات خود یا پدر و پدر بزرگشان اشتباه می‌گیرند و با همین بضاعت، درباره بسیاری از سرفصل‌های آن اظهارنظر می‌کنند. این عارضه را چگونه باید درمان کرد؟

مسلماً تاریخ یک رشته علمی است. چرا الان مورخ کم داریم؟ برای اینکه باید تاریخ را به شکل کامل و جامع مطالعه کرده و بعد هم درست بیان کنید. همه چیز را که نمی‌شود گفت، ولی اسناد و مدارکش در تاریخ هست. رضاخان که رفت، مطبوعات آزاد شدند و هر کسی هر چه دلش ‌خواست ‌نوشت. ما که نمی‌دانستیم دخترها را در انباری که قبلاً در آنجا آجر می‌پختند حبس کرده بودند که بترسند! روزها در آنجا آجر می‌پختند و شب خاموش می‌کردند. این دخترها را گاز خفه کرده بود! مردم به خاطر این موضوع به دادگستری شکایت کرده بودند و خبرهایش را در روزنامه‌های آن زمان نوشته‌اند. به دیوانعالی کشور شکایت کردند و مأموران شهربانی را آوردند و محاکمه کردند. شمای منتقد اینها را نمی‌دانید؟ تقصیر خودتان است.

تاریخ را در مدرسه‌ها که خوب درس نمی‌دهند. کسی هم که در تلویزیون دارد آن را روایت می‌کند، از صبح تا شب می‌گویند ضعیف و دروغ است، اینها نبوده است! تریاک کشیدن در آن موقع از سیگار کشیدن الان هم عادی‌تر بود! همه نوشته‌اند که شاه گاهی پکی به تریاک می‌زد. تا سال 1325 که وافورسوزان شد و در سال 1334 که قانون منع کشت خشخاش و استعمال تریاک را در دولت علاء تصویب کردند، تریاک کشیدن منعی نداشت. از زمان شاه‌عباس به بعد اغلب شاهان و شاهزاده‌ها اهل بنگ و حشیش بودند! آقایان سلطنت‌طلب اگر جرئت دارند بیایند به این فکر کنند که اساساً چرا شاه سقوط کرد؟ آیا واقعاً امریکایی‌ها در گوادلوپ به او گفتند بلند شو برو؟ اگر این طور است، چرا الان به جمهوری اسلامی نمی‌توانند بگویند بلند شو برو؟ مگر الان امریکا از ایران خوشش می‌آید؟ آنها که دارند از صبح تا شب دسیسه می‌کنند. از یک طرف عربستان را تحریک و داعش را درست می‌کنند. ابوبکر بغدادی از کجا آمد؟ از پایگاه گوانتانامو! اگر شاه رفت برای این بود که محبوبیت نداشت. سن جوان‌ها قد نمی‌دهد، ولی در آن زمان خود من هم حیرت‌زده شده بودم! واقعاً فکر نمی‌کردم شاه این قدر منفور باشد! مردم عوض شده بودند...

خیلی‌ها آن را به شرایط عمومی جهان از نظر فرهنگی، سیاسی و ارتقای آگاهی‌های عمومی ربط می‌دهند، اینطور نیست؟

بله، در دهه 1960 دنیا عوض شد. مردم کتاب می‌خواندند، دنیا را می‌دیدند. خیلی از دیکتاتور‌‌ها در دهه 1960 سقوط کردند. همین اردوغان که امروز متهم به دروغگویی و دزدی است، 10 سال پیش محبوب‌ترین مرد ترکیه بود و خدماتی هم کرد، ولی هر چه بیشتر قدرت گرفت، بیشتر به سمت دیکتاتوری رفت. نوشته بودند، 52 درصد آرا را برد. «کنعان اِولین» دیکتاتور نظامی در سال 1980، 92 درصد آرا را داشت. آدم‌ها عوض می‌شوند. شاه هم در اوایل سلطنت محبوب بود، اما با رفتارهایش این مزیت را از بین برد. متأسفانه کسانی که اظهارنظر می‌کنند، اطلاعات ندارند.

بنابراین آقای ورزی دست به کار بزرگی زده و زحمت کشیده است. آقای دکتر حقانی هم در کنارش هست که آدم محققی است. با ایشان در بعضی از مسائل اختلاف نظر دارم، ولی نمی‌شود گفت ایشان یک آدم عادی است. 64 جلد مجله ارزشمند تاریخی در آورده است و میلیون‌ها سند و عکس تاریخی را در مؤسسه تاریخ معاصر در اختیار دارد. بنابراین شمایی که اظهارنظر می‌کنید، دانش خودتان در چه حد است؟ سریال تاریخی که برنامه مذهبی نیست. تاریخ یک سلسله واقعیت‌هاست. بر اساس محذوراتی که داریم، خیلی چیزهایش را نمی‌شود گفت، ولی عکس آن را که نمی‌توانیم بگوییم، آن هم با این توجیه که اخلاقی نیست. تاریخ از این صحنه‌ها فراوان دارد. تاریخ را که فقط زهّاد و اوتاد نساخته‌اند. اگر قرار باشد در شرح زندگی شاه به‌به و چه‌چه کنیم، همین شما نمی‌پرسید پس مردم برای چه انقلاب کردند؟

در انقلاب مشروطه مگر روسیه پشت سر محمدعلی‌شاه نبود؟ پس چرا نماند؟ آیا می‌شود جنبش مشروطه را زیر سؤال برد و گفت اصلاً بی‌خود انقلاب شد! باید همان‌طور شاه و شاهزاده‌ها مثل سابق اختیار مال و ناموس مردم را می‌داشتند؟ باید تاریخ مشروطه را بخوانید تا ببینید چه بلایی بر سر مردم می‌آوردند که مردم انقلاب کردند. شما می‌توانید این سریال را تماشا نکنید، ولی من می‌دانم که 40 میلیون نگاه می‌کنند و می‌خواهند بدانند چه خبر بوده است؟ این را از سؤالاتی که از من می‌کنند می‌فهمم...

ظاهراً یکی از معیارهایی که برای ارزیابی افکار تاریخی جامعه دارید، همین سؤالات فراوانی است که توسط اقشار مختلف از شما می‌شود. اینطور نیست؟

بله، سؤالات بسیار دقیق و مهمی می‌پرسند، ولی بعضی از ایرادها عجیب هستند! می‌پرسند مگر ما در تهران «شهر گدایان» داشتیم؟ شهر گدایان که هیچ، محله‌ای به نام «شهر نو» داشتیم! در جنوب تهران محله‌ای بود که در آن 20 هزار فاحشه زندگی می‌کردند! در 1326 کتابی به اسم «با من به شهرنو بیایید» چاپ شده است. آدم باسوادی به اسم هدایت‌الله حکیم الهی آن را نوشته است که بعدها رفت و دکترایش را از آکسفورد گرفت. در روزنامه اطلاعات هم مقاله می‌نوشت. برادرش دکتر نصرت‌الله حکیم الهی هم استاد بنده بود. کتاب بسیار ارزشمندی نوشته است. حالا ورزی می‌تواند شهرنو را درست کند یا شیره‌کش‌خانه‌ها را نشان بدهد؟ در این کشور شیره‌کشی جزو عادات ملی بوده است! فقط در آبادان 75 شیره‌کش‌خانه وجود داشت! آدم فوق‌العاده‌ای به اسم محمود دانشفر‌ کتابی به نام «یادداشت‌های اولین جهانگرد ایرانی» را نوشته است. این آدم تمام ایران را گشته و مطالب فوق‌العاده‌ای را نوشته است. آرزوی من این است که روزی این کتاب را چاپ کنم. این ایرانی را که می‌گویند رضاشاه درست کرده بود، در سال 1324 و 1325 که این آدم رفت و ایران را گشت، باید ببینید از فحشا، سفلیس، سوزاک و کچلی چه غوغایی بوده است! مردم آب که می‌خوردند کرم از دهانشا‌ن در می‌آمد! چگونه می‌شود این حرف‌ها را زد؟

بنابراین از دید شما کارهای تاریخی صدا و سیما با وجود محدودیت‌هایی که سازندگان دارند، موفق بوده‌اند؟

همین طور است. این بندگان خدا یک متخصص لباس ندارند! مدام داریم ایراد می‌گیریم، ولی این کارها تیم می‌خواهد. عده‌ای بدون در نظر گرفتن شرایط اظهارنظر می‌کنند. مردم تاریخ را دوست دارند و تماشا می‌کنند. امثال ورزی، کمال تبریزی، جعفری جوزانی، حسن فتحی و... هنرمند هستند و زحمت می‌کشند. آن هم در چنین شرایط دشواری! باید به اینها کمک کرد. اگر به اینها بودجه و امکانات بدهند، می‌توانند کارهای مهمی انجام بدهند. کمک که نمی‌کنیم هیچ، چوب هم لای چرخشان می‌گذاریم!

ورزی هم دارد همه سعی‌اش را می‌کند و واقعیت‌های دوران اشغال ایران را هم خوب نشان داده است. من در سال 1325 با چشم خودم در خیابان استانبول دیدم یک سرباز امریکایی توی گوش یک افسر ایرانی زد! بد می‌کند از این چیزها حرف می‌زند؟ بد می‌کند می‌گوید اثر جاویدان «ای ایران ‌ای مرز پرگهر» چگونه ساخته شد؟ قوام‌السلطنه در اذهان آدم بدی است، در حالی که در دوره‌ای کار مثبتی انجام داد. روسیه هر جا را که در جنگ جهانی اشغال کرد، دیگر پس نداد! در هنرمندی قوام‌السلطنه همین بس که آذربایجان و کردستان را از استالین گرفت و به ایران برگرداند. ورزی بد کرده که اینها را گفته است؟ از خیلی‌ها اعاده حیثیت کرد. در تلویزیون کسی می‌توانست عکس مصدق را نشان بدهد؟ الان در تیتراژ عکس مصدق هست. بنده نه مصدقی بوده‌ام و نه هستم، ولی این آدم در تاریخ معاصر ایران نقش دارد. مگر می‌شود از او نگفت؟

به ورزی ایراد گرفتم که چرا سر سید‌‌ضیاء کلاه شاپو گذاشتی؟ سید ضیاء با کلاه شاپو مخالف بود و به آن می‌گفت: لگن فرنگی! اصلاً به «سید کلاه‌پوستی» معروف بود. مدام دارم ایراد می‌گیرم و بنده خدا دارد همه را هم گوش می‌دهد. رزم‌آرا با لباس نظامی همراه مصدق به مجلس رفته بود. گفتم رزم‌آرا اولین شرطی که برای نخست‌وزیر شدنش گذاشته بودند، در آوردن لباس نظامی بود. قد آقای نجفی که نقش رزم‌آرا را بازی می‌کرد، خیلی بلند است. گفتم رزم‌آرا قدبلند نبود. با این امکانات و گزینه‌های محدود، کارخوبی انجام داده است. زندگی شاه را ساختن کار سختی است. این آدم 61 سال عمر و 37 سال سلطنت کرد. کار بزرگی است. ورزی جرئت کرده است، چون همت بلندی دارد و جاه‌طلبی‌اش مثبت است. خود من هم در نوشتن تاریخ همین جاه‌طلبی را دارم. باید قدر این‌ جور روحیه‌ها را دانست. عرضه می‌خواهد آدم زندگی عباس میرزا را بسازد. باید کمکش کرد. مردم باید بفهمند چه خبر بوده است تا بتوانند حقوقشان را استیفا کنند.

کتاب‌های چاپ شده توسط مرکز اسناد ریاست جمهوری فوق‌العاده هستند. تمام تاریخ مملکت در دوره پهلوی را چاپ کرده‌اند. در دوره آقای احمدی‌نژاد قرار بود طبق این اسناد ایران غرامت بگیرد. یکی مسخره کرد و من درجواب او گفتم بله، لهستان بعد از 70 سال ثابت کرد 12 هزار افسر لهستانی به دستور استالین کشته شدند! 70 سال لهستانی‌ها را مسخره می‌کردند و می‌گفتند آلمانی‌ها آنها را کشته‌اند! دانشمندان لهستانی اسناد را بررسی کردند و شانس آوردند که پوتین به فردی به نام « سایمن سیبیگ مانتیفوری» (Simon Sebag Montefiore)- که استاد دانشگاه‌های انگلستان است- اجازه داد برود و تمام اسناد ک. گ. ب را مطالعه کند. بیژن اشتری هم کتابش را به نام «استالین: تزار سرخ» ترجمه کرده است. می‌خواستیم بگوییم اینها چه جنایت‌هایی در ایران کرده‌اند، مخصوصاً سربازان هندی که زبان انگلیسی و فارسی هم نمی‌دانستند. پنج جلد اسناد در آمد. من هم فقط نظارت کردم.

این مطالب را مطالعه نمی‌کنید و نمی‌دانید و آن وقت ایرادهای نابجا می‌گیرید. همین آقای شهاب مرادی که به غیراخلاقی بودن این سریال ایراد می‌گیرد، روزنامه‌ها را می‌خواند؟ ایشان 10 سال است در تلویزیون درباره اخلاق حرف می‌زند. آمار طلاق کمتر شده است؟ قتل زن به دست مرد یا بالعکس کمتر شده است؟ خیانت کمتر شده است؟ شما که 10 سال است برای تقویت خانواده برنامه اجرا می‌کنید، پس چرا در هر ساعت 18 طلاق اتفاق می‌افتد؟ تأثیر برنامه‌ها و حرف‌های شما کو؟ ساختن چنین سریالی بهتر است یا ساختن این فیلم‌های عشق مثلثی؟ آنکه کار ساده‌تری است. فیلم‌هایی که جایزه می‌گیرند بابت چه چیزی می‌گیرند؟ طلاق، خیانت، اعتیاد، کلمات و عبارات مستهجن. به نظر من اینگونه رفتارها با یک اثر پرزحمت و ملی کار درستی نیست. به نظر من با توجه به محدودیت‌هایی که ورزی دارد، خیلی خوب کار کرده است.