فائزه کارش را با ورزش خانم‌ها شروع کرد که کار درستی هم بود. یکی از اشکالات از اول انقلاب این بود که به زن‌ها در ابعاد نیازهایشان توجه نمی‌کردیم و او به خاطر اینکه این نیاز را فهمیده بود، به دنبال کمک رفت... او مخلص انقلاب است..."[1]

آنچه ذکر شد، گوشه‌ای از حمایت مطلق هاشمی رفسنجانی از فائزه است، حمایتی که تا به امروز هاشمی از آن ابراز ندامت نکرده و هیچ تلاشی برای تعدیل این تعاریف از خود نشان نداده است.

*******

اخیراً در رسانه‌ها خبری منتشر شده مبنی بر دیدار فائزه هاشمی رفسنجانی با "فریبا کمال آبادی"، عضو ارشد بهاییت ایران که به تازگی بعد از 8 سال زندان به مرخصی آمده است.

در بخشی از تصویر منتشر شده از این دیدار، عکسی بر روی دیوار از (عباس افندی فرزند ارشد بهاءالله (بنیانگذار بهاییت که به نام عبدالبهاء شناخته می‌شود و سومین شخصیت محوری بهاییت است، دیده می‌شود.

پیش از این فائزه هاشمی در مصاحبه‌ای با روزنامه فیگارو ضمن بیان خاطرات خود با بهائیان در زندان، آن‌ها را انسان‌های بزرگی دانسته بود.

فائزه هاشمی در این مصاحبه به زندانی شدنش به مدت 6 ماه در سال 2012 می‌گوید که زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی‌ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح‌طلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه می‌کنند.[2]

اینکه دیدار فائزه با دشمنان جمهوری اسلامی ایران جرم است یا نه؛ اینکه این انتشار این عکس قابلیت پیگیری دارد یا نه؛ اینکه نزدیکی و احتمالاً مراودات فائزه با این چنین افرادی جرم قابل پیگیری است یا نه، مربوط به نهادهای امنیتی و قوه قضاییه است و ورودی به این موضوعات نخواهیم داشت، همچینن به دنبال فائزه شناسی یا فرزند شناسی خاندان هاشمی نخواهیم رفت و نیک می‌دانیم اگر روی تک تک اعضای این خانواده دست بگذاریم، سند برای حمله به انقلاب و انقلابیون وجود دارد؛ آنچه به دنبال آن هستیم، ذکر نکاتی خطاب به پدر این خانواده است.

آقای هاشمی؛

به نظر شما چه عواملی باعث می‌شود که فرزند جنابعالی این چنین راحت با دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران دیدار کند و شما خم به ابرو نیاورید و هیچ ابراز برائتی از چنین اقداماتی نداشته باشید؟

مگر شما از خیانت بهاییت از ابتدای انقلاب اسلامی تا به حال، آگاهی ندارید؟ آیا سکوت و حمایت این چنینی که فائزه مخلص انقلاب است، با این ادعا که می‌گویند شما از ارکان انقلاب هستید، سنخیت دارد؟ با حمایت‌های قاطعانه جنابعالی و سکوت‌های معنادار شما مقابل رفتارهای خلاف و مجرمانه فرزندانتان در حکومت اسلامی، چگونه باید بپذیریم که شما در این رفتارها سهیم نیستید؟

آقای هاشمی؛

شما در سال سال 1369 و در جمع روحانیون، وعاظ و ائمه جماعات تهران گفتید "ما باید مواظب باشیم بچه‌هایمان گمراه نشوند و این از وظایف شماست."[3]

سؤال اینجاست که وقتی فائزه هاشمی در مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار اینچنین می‌گوید: در میان هم‌بندی‌ها و دوستانم، بهایی‌ها، تعدادی از سازمان مجاهدین و... چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا در ملاقات گله‌های آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمی‌گویم یا چرا روابط خوبی مثلاً با مجاهدین و بهائی‌ها دارم"[4]؛ چرا شما هیچ ابراز برائتی از رفتار فرزندان خود در افکار عمومی، بروز ندادید تا مردم بدانند راه شما از فرزند خود جدا است؟ شما برای عدم گمراهی فرزندانتان چه تلاشی از خود نشان دادید؟

آقای هاشمی؛

شما در سخنرانی سال 1362 در جمع فرماندهان و مسوولان دایره سیاسی و عقیدتی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران درباره احتمال خیانت به انقلاب از سوی هر کس حتی روحانیون سرشناس، گفتید "... ما در روحانیت خودمان هم چنین اعتمادی نداریم. روحانیون سرشناس ما هم ممکن است چنین خیانتی بکنند که دیدید از این‌ها هست تا چه رسد به اقشار دیگری که از مرکز این انقلاب فاصله دارند. بنابر این یک چیز قابل قبولی برای ملت ماست که از هر جناحی از دانشگاهی و از اداری و از سیاسی از اقتصادی و از نظامی از هر جا عناصری باشند که با انقلاب سازگار نباشند ..."[5]

سؤال این است، وقتی فرزندان شما علیه انقلاب و نهادهای انقلابی ایستادن و در خیابان‌های و در کنار فتنه گران و ضدانقلاب مشاکرت داشتند؛ شما چرا سکوت کردید و هیچ اعلام موضوعی از خود نشان ندادید؟ آیا سکوت در بحرانی‌ترین برهه انقلاب اسلامی، کمک به انقلاب است یا ضربه به آرمان‌های انقلاب؟

چرا وقتی فرزند شما فاطمه خانم هاشمی درباره حکومت اسلامی می‌گوید: "سال ۸۸ روزی پدر ما را دورهم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم می‌کنند، باشیم و قطعاً شما بهترین زندگی را خواهید داشت؛ اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم، شما را اذیت می‌کنند و به زندان می‌اندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام می‌دهند و شما باید این‌ها را تحمل‌کنید و ما هم گفتیم تحمل می‌کنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی‌خواهیم!"[6] شما از چنین گستاخی اعلام برائت نکردید؟ آیا حق می‌دهید که بگوییم شما در گمراهی فرزندانتان نه تنها تلاش نکردید بلکه به عنوان کاتالیزور آن‌ها را به سمت انحراف سوق دادید؟

آقای هاشمی؛

شما در یکی از سخنرانی‌های خود در سال 1362 درباره حمله به دادگاه‌های انقلاب اسلامی؛ گفتید: "یک عده‌ای مخالف هستند و در این مملکت و در این انقلاب آن‌هایی که مخالف دادگاه انقلاب هستند که قاعدتاً مخالف انقلاب هستند و یا آن‌هایی که انقلاب را نمی‌فهمند..."

و همچنین در جای دیگری می‌گویید: " اگر روزی ما بخواهیم جامعه اسلامی واقعی داشته باشیم دادگاه‌های متناسب با نظام جمهوری اسلامی، با قاطعیت و سرعت و صداقت، چیزی شبیه همین باید داشته باشیم، به‌اضافه تجربه و معلومات که این تدریجی است و باید کم‌کم تربیت بشوند و جلو بیایند. قضاوت اسلامی اصلاً عجله در آن خوابیده، سرعت درونش خوابیده، ... دادگاه‌های انقلاب نیز چیزی نیست که بشود در یک مقطعی آن را قطع کرد"[7]

وقتی فرزند مجرم شما، مهدی هاشمی بر اساس رأی دادگاه انقلاب اسلامی محکوم به گذراندن زندان شد؛ شما در راستای رفتار تربیتی و انقلابی فرزندان، چه عکس‌العملی از خود نشان دادید؟

چرا برای فرزند خود فیلم وداع درست کردید و در گوشش اعلام کردید" من به‌روشنی می‌بینم که ان‌شاءالله به‌زودی سالم و بانشاط بیرون می‌آیید و وارد جامعه می‌شوید برای خدمت؛ و خداوند اجر زحمات طولانی تو را فراموش نخواهد کرد و جامعه هم بحمدالله تاکنون متوجه شده و بیشتر متوجه خواهد شد که بر تو ظلم رفت"

آقای هاشمی آیا مظلوم نشان دادن فرزندی که محکوم است، نشان از تلاش شما برای تربیت فرزندانتان است یا حمایت از رفتارهای آن‌ها؟

وقتی شما مهدی را مظلوم بخوانید قطعاً فائزه نیز بر اساس همین نگاه به خود جرئت می‌دهد با دشمنان انقلاب اسلامی نشست‌وبرخاست کند و مطمئن باشد پدرش، هیچ نگرانی از این بابت نخواهد داشت.

در جامعه دینی هیچ‌گاه خلاف و جرم فرزند را به حساب پدر و مادر نمی‌نویسند و بالعکس؛ اما اگر پدر و مادر از فرزند خود به صورت مطلق حمایت کنند باید این حق را به افکار عمومی داد که بگویند قطعاً پدر نیز همسو هم جهت با افکار و رفتار فرزندان است.

متأسفانه آقای هاشمی فائزه نه تنها مخلص نیست بلکه در زمره ضدانقلاب قرارگرفته است و اگر شما باز هم سکوت کنید، برای مردم ثابت می‌شود که نسبت به رفتارهای ضد انقلابی فرزندان خود نه تنها حساسیت ندارید بلکه در مقاطعی همراه و هم جهت هستید.